فکرکنم یه مدت از دکتر رفتنش بگذره ترسش بریزه البته پسرم همچنان از دکتر میترسه ولی نسبت به قبل بهتر شده قبلا از جلو در رد میشدیم سیاه میشد
پسر منم از دکترودرمانگاه به شدت میترسید فقط جیغ میکشید اصلا پاشو نمیزاشت چون کوچکتر بودخیلی دکتر بردمش ولی الان چند مدت بود نبرده بودمش سرماخورد دیروز رفتیم اونقدر مثل قبل اذیت نکرد فقط تویه اتاق دکتر رفتیم معاینه کرد شروع کرد به جیغ کشیدن
آخی بچه ، یک سرم چقدر تاثیر گذاشته توی روحیه اش ، حالا کلا این سنا وابسته میشن ها ، پسر منم باید به من بچسبه تا خوابش ببره ، صورت منو میگیره تو بغلش تا بخوابه ، قبلا اصلا اینجوری نبود .
اگه درمانگاهی که تو مسیرته یا بیمارستانی که بردیش فضای سبز داره اگه می تونی دوباره ببرش ببر اونجا یذره تو حیاطش باشه بهش هم بگو چیزی نیس نترس مامان کنارته اگه مثلا گربه یا پرنده دیدی نشونش بده چند دقیقه ای بمونید و بیایید بیرون ترسش از اون محیط می ریزه پسر منم همچین حسی به درمانگاه داشت من می خواستم برم کلینیک دندانپزشکی اصلا نمیذاشت از در برم تو جیغ میزد اما با همین روش ترسش ریخت دیروز که رفته بودم خودش از باباش کارت گرفت برد پذیرش گفت خانم بفرما بعدم رفتیم داخل به دکتر و دستیارش سلام داد
یک کم صبوری کنید میگذره ولی خوب دوره ی سختیه
به مرور خوب میشه مدارا کن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.