۵ پاسخ

عزیزم منم زایمان اولم اینطوری شدم ساعت ۱۲ کبسه آبم پاره شد ساعت ۱ آمپول فشارمو زدن معاینه کردن گفتن ۵سانتی بعدشم ک دردادم شرووع شد دوساعتی درد کشیدم اومدن برای معاینه گفتن سر بچه بیرونه و من بعد اینک دلین ب دنیا اومد ۳۶تا بخیه خوردم تا مقعد
میگفتم دیگ مثل سابق نمیشم ولی سرم شستشو میریختم با بتادین میشستم بعدشم سشوار ۱۰روزم کل بخیه هام افتاد بجز ی دونه گره ک خیلیم درد داشت پماد زدم اونم دوروز بعدش افتاد ولی کنار بیکینیم اندازه ی جوش گوشت اضافه اورد از لحاظ اینم ک بخوای بدونی همونطور قراره گشاد بمونی😂 ن بعد چهل روز میشی مثل زمانی ک تازه ازدواج کردی هیچ نگران نباش فقطط مراقبت میخاد نبایدم زود رابطه برقرار کنی تا موعدش

الهی بگردمممم
کاش یکی حواسش بهت بود
بگه زور الکی ندی
اره تکنیک داره برا زور زدن
باید آروم آروم بدی ک دچار پارگی نشه
تازه خودشون برش بدن خیلی بهتره
منم خودش پاره شد البته بخاطر وزن بچم بود
ولی کم خدارو شکر
الهی بگردمت ان شأالله زود خوب میشی

ب نظرم این جور زایمان خیلی بهتر از زایمانیه ک دردش با سرم فشار القا میشه و چپ و راست میان معاینت میکنن و خودشون واژنتو پاره میکننه
من از خدامه زایمان دومم اینجور باشه نه اینکه تو ۴۱ هفته بدون هیچ دردی برم بیمارستان اونجا انقد عذابم بدن تا بچه به دنیا بیاد🥺🥺🥺

نگران نباش خوب میشه حتما با آب سرم یا بتادین خودت رو بشور که عفونت نکنن تمیز نگه دار شرتتو قرص هاتو بخور حموم برو هر دوروز سشوار با فاصله ۲۰سانتی بگیر به خودت
بعد اینکه بخیه هات افتادن پماد برا جای بخیه بگیر بزن تا جای بخیه هام بره

وای عزیزم چقد سخت😩🤦‍♀️میدونم تحملش خیلی سخته ولی ایشالله خوب میشی 🤦‍♀️

سوال های مرتبط

مامان میکائیل مامان میکائیل ۵ ماهگی
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳
خلاصه اپیدورال رو برام تزریق کردن و دردش از آمپول هم کمتر بود برام .
بعد زدن اپیدورال دردها خیییلی کمتر شد و حتی وسط انقباض ها خوابم میبرد .
معاینه کردن ساعت ۱ و گفتن ۹ سانت شدم و عالی پیش رفتم . بعدش ساعت ۲ معاینه کردن و ۱۰ سانت فول بودم. و ورزش های لگنی و زور زدن ها فقط موقع انقباض ها شروع شد . قسمت افتضاح ماجرا همینجا بود.
من از ۲ تا ۴ عصر زور میزدم و بچه نمیومد و‌میگفتن بخاطر اینه که عضلات لگن خیلی سفتی دارم و رحم حالت مکش داره و اجازه نمیده سر بچه وارد لگن بشه

۲ ساعت جهنمی بود خییییلی ، از همه قسمت ها سخت تر بود .انقدر زور میزدم که کبود میشدم و مرگ رو‌جلوی چشمم می دیدم . دیدن نتیجه نداره و دکتر زنگ زد گفت ببرینش اتاق زایمان .

بعد که دکتر هم اومد و من روی تخت معاینه بودم دونفر از راست و چپ شکممو فشار خیلی شدید با مشت میدادن و منم زور میزدم و دادم به آسمون بود .
واقعا این قسمتها بسیار بد بود و من گریه میکردم و التماس میکردم منو سزارین کنین .
خلاصه بعد ۲۰ دقیق فشار رحمی که دادن پسرم دنیا اومد .

و من بسیار تجربه تلخی شد برام و سر پسرم هم توی کانال زایمان حالت کشیده گرفت ولی گفتن بعدها خوب میشه .
موقع بخیه زدن هم اصلا نمیتونستم تحمل کنم و با گاز انتوکس تحمل کردم و خیلی هم بخیه خوردم تقریبا تا یک سانتی مقعد .‌

بعد رفتن از اتاق زایمان دوباره ماما های زایشگاه منو معاینه کردن ....با وجود بخیه ها.
و یهو گفتن بخیه ها باز شده و خیلی درد داشتم و مدام معاینه میکردن و رحممو فشار میدادن و من میمردم و زنده میشدم .خودش یک زایمان جدا بود انگار

بعد باز دوباره گفتن نه بخیه ها هست و اوکیه .
شیفت عوض شد و دوباره مامای جدید منو فشار رحمی داد