۳۳ پاسخ

بسلامتی عزیزم . قدم نو رسیده مبارکه. عزیزم دکتر خودش ماساژ رحمی داد یا پرستارا. شیرت اومد بعد زایمان آخه بعضی ها میگن بعد سزارین شیر نمیاد دیر میاد . الان خوبی درد اینا نداری. همراهت کیه . همسرت می‌تونه هر وقت خواست بیاد ببینتت یا نه

مال منم دقیقااینجوری بود توبع کردم منم بخاطرماساژرحمی

تو الان منو خفه میکنی ولی بااااور کن برا من ماساژ ندادن
حالا نمیدونم به چی ربط داره
راستی مبارکه عزیزم الهی با سلامتییییی 😍❤️
دیگه خلاص شدی

از انتخابت سزارین راضی بودی؟

مباارک باس گل مننن
چقد منتظر بودم ببینمت تاپیکتو خداروسکر راحت شدی دیگ

بسلامتی عزیزم مبارکت باشه ...چندسال دیگه یادت میره دوباره نی نی میاری چون اونموقع حس میکنی میارزه یه فرشته کوچولو دیگه بهتون اضافه بشه😍😍😍😍
ان شاالله که با راحیل جون بهترین روزا رو داشته باشی😍😍❤️❤️❤️❤️❤️

مبارک باشه خوش قدم باشه انشالله

وییی خدا نگا پاش ایشالله خوش قدم باشه هم خودت هم بچت بسلامتی مرخص شین

وای وای امان از اون ماساژ ها
خدایااااااا
من سزارین اولم یبار ماساژ دادن اونم تو بیحسی
اما اینبار پنج بار دادن دوباره اومدم نذاشتم
انگاری قانون جدیده که جدیدا زیاد ماساژ میدن

عخی بسلامتی الهی انشاالله قدمش پراز خیر و برکت باشه براتون 🙏🌹🌹🌹

کدوم بیمارستان

من دوبار بی حس بعد ترسو بودم بیهوش شدم اما درکل بخیه و...درد نداشتم

من بیهوشی کمربه پایین بودم واقعا عالی بود خداروشکر دردی نداشتم تاخونه اومدم سر سزارین اولم بیهوشی کامل بودم کلی درد کشیدم

سلام عزیزم
از دکترت حاج شفیعی ها راضی هستی؟من موندم پیش کی برم ک واقعا کاربلد باشه

الهی عزیزم

پس چرامنو اصلا ماساژ رحمی ندادن

ای جانم عزیزم قدمش پر از خیر و برکت عزیزم .
مامانا از تجربه زایمان طبیعی هم بگید

وای منو ترسوندی استرس افتاده ب جونم😫

ماساژرحمی در مقابل دردی که بعد یکی دوروز میاد سراغ آدم هیچی نیست من قفسه سینه ودنده هام جوری تیر می‌کشید که گفتم همه دنده هام شکستن نفس نمیتونستم بکشم درد بخیه وماساژ رحمی درمقابلش هیچ نبود تا زنده م بچه نمیخوام دیگه خدا به هممون ببخشه کافیه دیگه 🤲🏻😊

مبارکه قدمش خیرباشه انشاالله چرا من اصلا دردنداشتم🤔🤔🤔

مبارکه عزیزم وای چقد ماساژ دادن
منو بیهوشی ماساژ دادن همون بود دیگ نداده بودن
ولی لرزشو منم داشتم من ۱۰بیهوش شدم ساعت۱۲بهوش اومدم ۲اومدم بخش نمیدونم چرااینقد طولانی شد

اخ اخ منم همینطور بودم چقدر اذیتم الان کمردرد و درد بخیه و دسشویی مشکل دارم

چقد زیاد ماساژ دادن
مبارک باشه قدمش

منو دوبار ماساژ رحمی کردن پنچ بار واقعا دردش غیرقابل تحمله، تازه من پمپ درد و شیافم گذاشتن برام باز افتضاح درد میکرد

بسلامتی عزیزم
بعد دوماه همه این دردا یادت میره عزیزم
شیرت خوب شد؟ببین بچه گشنشه قایمکی شیرخشک بده نگران نباش نزار بچه گشنه بمونه

من چون بی حسی بودم اصلا درد نداشت ماساژا خیلی راضی بودم

کدوم بیمارستان رفتی

ای خدا عزیزم قدمش مبارک باشه 😍😍😍
چند کیلو بود ؟

بسلامتی عزیزم مبارک باشه🥰

مبارکه دیدی گفتم‌ماساژ ۵باره

سوند و به انتخاب خودت گذاشتی؟
همگه تو ریکاوری ماساژ ندادن؟
هی میومدن تواتاق میدادن؟
دکترت کی بود؟
راستی بیمارستان دهخدا چطور بود خوب میرسیدن راضی بودی؟

چرا بی‌حسی انتخاب نکردی عزیزم؟؟

چرا طبیعی نرفتی

سوال های مرتبط

مامان یزدان👶 مامان یزدان👶 ۳ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه سزارینم بگم کسایی که قصد سزارین دارن من خیلی راضی بودم درد واقعا قابل تحمل بود برام از شش صبح دکترم گفت چیزی نخورم یه صبحانه سبک خوردم پنج صبح ساعت ۱۱ رفتیم بیمارستان تا کارمو بکنم ان اس تی گرفتن انژیو وصل کردن تا ساعت دونیم عمل شدم سوند داخل اتاق عمل وصل کردن که اصلا دردی نداشت برا من دکتر بیهوشی اومد بیحسی زد اونم اصلا دردی نداشت ولی من خیلی میترسیدم دراز کشیدم کاملا بیحس شدم عملو شروع کردن یکم احساس تنگی نفس پیدا کردم برام اکسیژن گذاشتن بعد ۱۰ دیقه صدای گریه پسرم اومد خیلی حس قشنگی بود 😍 من همزارن گریم گرفت یکم بعد پرستار گفت میخوای ببینیش آورد گذاشت جلو صورتم ☺من خودم پمپ دردم خواستم برام وصل کردن که با اون واقعا اصلا دردی نداشتم یکم در حد پریودی بود اوردن تو پخش ۱۲ ساعت هیچی نخوردم بعد اون گفتن آبمیوه بخورم بلند شدم سوندو دراوردن فقط سرم گیج میرفت یکم نشستم چون پمپ درد داشتم درد زیادی نداشتم فقط من سرم خیلی تکون دادم حرف زدم سر درد خیلی بدی گرفتم سه روز اول 🥴 شیرم اولش نمیومد شیر خشک گرفتم تو بیمارستان ولی بهش نساخت الان شیرم زیاد شدم شیر خودمو میدم دکترم واقعا خوب بود دستش خیلی سبک بود اینجوری که همه میگفتن بعد سزارین خیلی درد میکشی برایه من واقعا راحت بود❤
مامان نورا مامان نورا ۵ ماهگی
اومدم از روز زایمانم براتون بگم البته با تاخیر
اولاش به روال بود تا ان اس تی گرفتن گفتن دردات شروع شده
زود برو بلوک زایمان تا آماده عمل بشی
از شانس من تخت ها پر بود توی یه اتاق بهم انژیکت وصل کردن دستگاه ان اس تی دو ساعت زیر دستگاه بودم
میومدن سر میزدن دستگاه رو نگاه میکردن میگفتن تو که درد نداری
چرا نوار قلب قبلی درد نشون داده خلاصه با هزار مکافات سوند وصل کردن ساعت ۴ و ۴۰ به اتاق عمل رفتم از شب ساعت ۱۲چیزی نخورده بودم از ضعف کل بدنم میلرزید تا داخل انژیکت چند تا سروم وآمپول زدن بهتر شدم دختر ۴ و۵۵ دقیقه بعد از ظهر به دنیا اومد حس خیلی عالی بود ان شالله خدا دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار بچه هستن سبز بشه
در حین عمل دکترم گفت که چسبندگی مثانه شدیدی داری که عمل اونم برام انجام داد به خاطر اون عملم طول کشید تو ریکاوری به دخترم شیر دادم به کمک پرستار وبعد از مدتی به بخش منتقلم کردن
ولی واقعا بعد از رفتن بی حسی درد زیادی داشتم به خاطر دوتا عمل
دکترم گفته بود باید سوند ۲۴ ساعت بهم وصل باشه
ادامه👇👇
مامان رایان مامان رایان ۳ ماهگی
از تجربه زایمان واستون بگم

۳۰ ام رفتم بیمارستان بستری کردن قرار بود دکترم ساعت ۱۱ صبح بیاد عمل کنه ساعت ۱۰ اینا بود اومدن لباس چیز بهم دادن عوض کردم دیگ موندم شد ساعت ۱۱ دکترم اومد رفتم اتاق عمل واای اینقد ترسیدم میخواستم برگردم دیگ ی اقا اومد امپول بی حسی رو واسم زد اصلا هم درد نداشت حتا ی کوچولو بعدش کلا هیچ حسی نداشتم چند دقیقه گذشت دیدم صدا گریه بچم اومد ب گوشم 😥
خلاصه دیگ بخیه رو انجام دادن اوردنم بیرون از اتاق عمل چند بار رفتن رو شکمم با دست اما چون بی حس بودم چیزی رو نفهمیدم دیگ بعدش اوردنم بخش نزاشتن هیج چیزی بخورم تا ۲۴ ساعت خداروشکر هیچ دردی هم نداشتم
این بد بود ک بعد از ۲۴ ک گذشت گفتن باید چایی بخوری بعدش راه بری اون موقع خیلی درد شدید گرفتم دیگ شیاف گذاشتن دردم اروم شد بعدش ترخیص کردن اما نی نیم زردی داشت بردنش دستگاه چند روز

اولش ک اومدم خونه ب زور میرفتم دستشویی یا پاشم اصلا هم دردی نداشتم ک شیاف بزارم الان خیلی بهتر شدم دیگ درد چیزی ندارم و میتونم خودم کارامو انجام بدم فقط سر درد شدید دارم

امروز هم میشه ۳ روز ک زایمان کردم سزارین