تو ریکاوری حوصلم سر رفته بود ،حالا از بعدش میترسیدم،اومدن شکممو فشار دادن بی حس بودم و صدای ریختن خون ب بیرونو شنیدم ولی چیزی حس نکردم🥴بردنم اتاقه بستری و نینیو اوردن کوچولو و نازک نارنجی بود ،سینمو دادیم بهش و کم کم سر بودن بدنم داشت باز میشد و دردام بیشتر و بییشتر😬

وای ریدم ب خودم از توصیفایی ک کردی من نمیخوام طبیعی بزام سزارین هم میترسممم میخوام تخم بزارم😂😂

خداروشکرررررررر
ان شاءالله که همه نی نیاشونو سالم و سلامت بغل کنن

وااای خب خداروشکر ک نی نی تون سالم ب دنیا اومده
خیالم راحت شد

من سر قبلی تموم مدت بعد از عمل توی ریکاوری تا بیام توی بخش مثه بید میلرزیدم.دندونام میخورد بهم.نمیدونم از استرس بود یا فشارم پایین بود

برای منو توی ریکاوری فشار ندادن چرا ،فقط خون ریزی رو چک کردن
توی اتاق عمل فشار دادن ؟

عزیزم عکس نی نی رو بذار هممون رو از استرس به دنیا اومدنش کشت😁