۸ پاسخ

خودش بستنی و شکلات این حالتشونو بیشتر میکنه

دختر منم ایطور شده .
همش سرم جیغ میزنه

واااااااای اگه بیای پانیساروببینی چیکارمیکنه دیوونه میشی،امروزازبس حرصم دادمحکم زدم توسرم چندتاباجیغ زدم که یهوهنگ کرد

فک کنم بچه های ۳ساله اینجورین.پسره منم همینه
من دیگ واقعا دیوونه شدم از دستش.
خودمم عصبی شدم همش داد میزنم

به بچه شیرینی شکلات زیاد ندین من داداشتم روزی یه کیک و شیرکاکایو نخوره اروم نمیشه مامانم برای اینکه ساکتش کنه میده فکنم دیابت نوع ۱ گرفته باید چیز شیرین بخوره فایده نداره

دقیقا دختر منم چندوقته عصبی میشه منو میزنه انقدر کلافه ام از حرص خوردناش

کارن هم جدیدا عصبی شده و حتی منو میزنه. من که شوکه ام از بعضی کاراش

همسر من کوتاه میاد منم میگم باید نه شنیدن یاد بگیره اجازه انجام خیلی کارارو نداره یا هر چیزی که بخواد با گریه و لج بازی بدست بیاره،ما دونفر تو جنگیم به ضرر خود بچست

سوال های مرتبط

مامان فرشته هام مامان فرشته هام ۳ سالگی
خانم ها یه همسایه داریم همسن دخترمه ۶سالشه فوق العاده بچه ی بی تربیتی هست چند بار بچه هامو زده اذیت کرده متاسفانه دختر من هرگز هیچ بچه یی رو نمیزنه واز خودش دفاع نمیکنه بابت این موضوع خیلی نارحتم امروز عصبی شدم کلی کار داشتم تو حیاط اون دخترم اومده بود جلوی درمون وبه بچه هام بد وبیراه میگفت دخترم چنگ زد منم داد زدم سرش ومادرشم یه ساعت بود میدید از پنجره بچش اذیت میکنه ولی نیومد ببردش من عصبی گفتم چرا اینقدر بی تربیتی دست به بچه هام بزنی دستتو می شکونم گفتم یه بزرگ ترم نیست بیاد جمعش کنه از این وسط درشون زدم وبه مادرش گفتم بسه دیگه تا الان دخترت خیلی بچه هامو زده اون روز کلی خون از لثه ی پسرم اومد سرش کوبوند به در جلوی بچه تو بگیر بخدا میزنمش بدم میزنمش بنظرتون خیلی تند رفتم بخدا مادرش اصلا براش مهم نیست وبه کار دخترشم افتخار میکنه اون روز شلنگ آبو گرفت داخل ماشین یه بنده خدایی کل ماشین خیس کن مادرشم فقط از. پنجره گفت بیا تو همین
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
۱ شنبه رایان تو پارک گم شد حالا داستانش طولانیه چجوری گم شد نیم ساعت گذشت تا پیدا شه اون پارک همه مارو میشناختن باورتون نمیشه کل پارک داشتن دنبالش میگشتن خدا رو شکر چون میشناختن دیگه لازم نیود به همه نشونی بدم منم هی میدویدم اونطرف اینطرف جیغ میزدم رایاااااان بعد زنگ پلیس تا داشتم ادرس میدادم یکی داد زد پیداااا شد بعد پلیسه شنید گفت خوب خدارو شکر پیدا شد منم گفتم خدا رو شکر چیه آقا قطع نکن ببینم خودشه 😂😂😂 بعد یه خانوم پیدا کرده بود بغلش بود دیدمش گفتم خودشه بعد پلیسه گفت خوب دیگه الان بالاخره خدا رو شکر 😂😂😂 حالا من نشیتم کف زمین زااار میزدم نصف پارکم با من گریه میکردن بعد خانومه گذاشتش بغلم منم مثل فیلم هندیا گفتم رایان اونم برگشته میگه من رایان نیستم اسپایدر منم 😂😂😂😂 پدیوخته اصلا نفهمیده بود گم شده رفته بود پشت شمشادا واسه خودش اواز میخونده میرقصیده 😂😂😂 خلاصه شدیم سوژه یه پارک 😂😂😂 کلا ما تراژدیهامونم کمدیه 😂😂😂