سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی ۱۰ ماهگی
فرزندم، دلبندم ،عزیزتر از جانم

از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری.
به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی.
این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی.
هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم.
روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...
امشب یک دل سیر گریه کردم.
امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...
تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه...
روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد....
روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد.
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱۱ ماهگی
عزیزترینم, فرزندم

من مادرت هستم…

من با عشق, با اختیار, با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم

تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست می دارد هدایت می کند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش میگیرد…

من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد…

من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی, که گاه از خود گذشتگی نامیده میشود…

تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد…

من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین …

بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای پروانه آرزوهایت را می‌بینی…

من مادرم، همانی که خالقم ذره ای از عظمتش را به من بخشید تا تجربه کنم حس بزرگی و لامتناهی شدنش را.

من هیچ نمی خواهم هیچ …

هیچ روزی به من تعلق ندارد، همه روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی

و من دست کودکیت را می‌گیرم تا به فردای انسانیت برسانم

که این رسالت من است بر تو و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من

با اختیار به عشق

تو را به این دنیای پر آشوب

خوانده ام…عمرم رو عمرتون🫀🧿😍 دختر و پسرک شباهت دارن؟؟؟
مامان محمد مامان محمد ۶ ماهگی
✅از چه زمانی می‌توانم به کودکم غذای جامد بدهم؟👇

به عنوان اولین نکته یادتان باشد که آمادگی هر کودک برای غذای جامد به سرعت رشدش بستگی دارد، که ممکن است با سایر کودکان متفاوت باشد:

✔️آیا کودک شما می‌تواند سرش را نگه دارد؟ برای آن که بتوانید به او غذا بدهید، لازم است او را در جای مناسبی بنشانید و او باید بتواند سرش را کنترل کند.

✔️وقتی غذا را به طرف دهانش می‌برید آیا دهانش را باز می‌کند؟ یکی از نشانه‌های آمادگی او برای غذای جامد این است که نسبت به غذا اشتیاق نشان می‌دهد. مثلاً وقتی خودتان غذا می‌خورید به نظر می‌رسد او هم دوست دارد غذا بخورد.

✔️آیا می‌تواند غذا را در دهانش نگه دارد و آن را قورت بدهد؟ اگر یک قاشق حریره در دهان کودک چندماهه‌تان بگذارید، ممکن است نتواند آن را به طرف حنجره‌اش ببرد و قورت بدهد، و به جایش غذا از دهانش بیرون بریزد و از چانه‌اش روی لباسش بچکد.

✔️آیا جثه‌اش به حد کافی بزرگ شده است؟ به عنوان یک قاعده کلی گفته می‌شود که وقتی وزن کودک به دو برابر وزن زمان تولدش رسید یا وزنش ۶ کیلو یا بیشتر شد، کودک دیر یا زود برای خوردن غذای جامد آمادگی پیدا می‌کند.
مامان kiyan🩵sogand🩷 مامان kiyan🩵sogand🩷 ۵ ماهگی
‍ ‍با #حسادت کودکان چه کنیم؟

١- فرو نشاندن حسادت کودک از طریق فشار ، اجبار یا تنبیه امکان پذیر نیست.

٢- تفهیم و آگاهی : به کودک گفته شود که ما تو را دوست داریم و اگر به کودک دیگر بیشتر توجه می شود به خاطر کوچکی و ناتوانی اوست.

٣-رعایت اعتدال :در عین توجه و محبت به کودک کوچکتر بخشی از محبت خود را متوجه کودکان دیگر کنید و از مقایسه آنها بپرهیزید.

٤- محبت در تنهایی: کودک حسود را در کنار خود بگیرید ، دست بر سرو رویش بکشید تا احساس کند مورد توجه است.

٥-ایجاد زمینه اعتماد: به او اطمینان بدهید که از داشتن فرزندی مانند او احساس لذت می کنید.

٦-ارجاع کار : کارهای کودک دیگر را در صورت تمایل به کودک حسود واگذار کنید مانند نگهداری ، آرام کردن ، لباس پوشاندن و….

٧-جرات دادن : باید به کودک حسود گفت؛ تو قوی و شجاع هستی و می توانی کارهای خودت را انجام دهی.

٨- عقده تکانی : نگاه داشتن حسادت به زیان کودک است و لازم است آن را بیان کند و به پدر و مادر بگوید که کودک دیگر را دوست ندارد. برای حفظ خونسردی او اجازه دهید تا احساسش را ببان کند.

٩- جابگزین کردن : گاه کودک حسود می خواهد برادر یا خواهر خود را کتک بزند ، بهتر است یک عروسک بزرگ به او داد تا دق دلی اش را روی آن خالی کند.

١٠-سعی کنید نقاط مثبتی را در کودک حسود پیدا کنید و او را بدان خاطر بستایید.

١١- با بازی درمانی و نقاشی اجازه دهید بچه ها احساس خود را بیان کنند و تخلیه روانی شوند.

١٢-اعتماد به نفس را در او افزایش دهيم.
مامان پرنسس مامان پرنسس ۱۱ ماهگی
خبرچینی کردن:
چرا کودکان خبرچینی می‌کنند و چطور باید با آن برخورد کرد؟👇👇👇

4-هزینه‌ٔ خبرچینی را بالا ببرید:


 دادن یک کار به فرزندتان وقتی خبرچینی می‌کند، باری را روی دوش او می‌گذارد. به عنوان مثال، هنگامی که او با اخبار مربوط به عمل ناجوانمردانه و نه خطرناک خواهر یا برادرش پیش شما می‌آید، می‌توانید به او بگویید که یک نقاشی بکشد و آن را روی میز بگذارد تا بعداً به آن نگاه کنید. با این کار به احتمال زیاد، او به این نتیجه خواهد رسید که خبرچینی ارزش این وقت و تلاشی را که متحمل می‌شود ندارد. اگر آنچه او می‌خواهد توجه شماست، به او بگویید از شنیدن هر چیزی که می‌خواهد در مورد خودش به شما بگوید خوشحال خواهید شد اما نه در مورد دوست یا خواهرش، مگر اینکه آنها در خطر باشند. اگر به طور مداوم سعی می‌کند توجه شما را از این طریق جلب کند، با او در مورد راه‌های مثبت برای جلب توجه شما صحبت کنید. گذراندن زمانی اختصاصی با کودک نیز می‌تواند کمک زیادی کند
مامان پرنسس مامان پرنسس ۱۱ ماهگی
برای دانستن این موضوع که با خبرچینی کودکتان چه کار کنید و چگونه برخورد درستی داشته باشید، راهکارهایی وجود دارد که برخی از آنها در زیر آمده است:

1-موقعیت را بررسی کنید:

 قبل از اینکه نتیجه‌ بگیرید کودکتان کم‌کم ممکن است به یک خبرکش نق‌نقوی کوچک تبدیل ‌شود، موقعیت را ارزیابی کنید.
شما نمی‌خواهید کودکتان برای هر چیز کوچکی به شما شکایت کند،
✨اما او باید بتواند مطمئن باشد که هنگام نیاز می‌تواند کمک بخواهد.
این به او کمک می‌کند تا بفهمد شما دوست دارید در مورد چه چیزهایی به شما بگوید. مثلاً شما به عنوان یک بزرگسال می‌دانید که «بابا، سارا با ماشین‌های من بازی می‌کنه» وضعیتی بسیار متفاوت از «بابا، سارا تو ماشین اون مرد بازی می‌کنه» است.
بچه‌های کوچک همیشه نمی‌توانند تفاوت این دو و مسائلی مثل این را تشخیص دهند. برای بچه‌های این سن دشوار است که خودشان مستقلاً قضاوت کنند که چه چیزی ارزش خبرچینی را دارد و چه چیزی ندارد یا چه چیزی را باید به شما خبر بدهند و چه چیزی را لزومی ندارد بازگو کنند. شما برای کمک می‌توانید به فرزندتان بگویید
وقتی شخصی کار خطرناکی انجام می‌دهد، هشدار دادن به شما ایرادی ندارد،
اما ممکن است باز هم در تمایز موقعیت خطرناک از آزاردهنده مشکل داشته باشد. به عنوان مثال، کودک با خودش فکر می‌کند آیا پریدن روی تخت خطرناک است؟ به او بگویید که اگر در مورد وضعیتی مطمئن نیست، ایرادی ندارد که از شما سؤال کند.
2-تحسینش کنید
هنگامی که برای محافظت از شخصی به سراغ شما آمد، او را تحسین کنید و بگویید
ممنون از اینکه مراقب برادرت هستی.