سلام مامانا
میشه یکم درد و دل کنم ؟
من از وقتی فهمیدم باردارم واسه سامیار در حد توانم بهترین هارو فراهم کردم جوری که خودمو فراموش کردم آدم ایده آل گری هستم متاسفانه اما بخاطر این اخلاقم همه چیز خیلی بد پیش میره مثلا سامیار رو میبرم پیش مثلا بهترین دکتر اما افتضاح ترین در میاد و....
مثلا فکر میکردم چون خودم و همسرم بچگیامون خیلی آروم بودیم پسرم هم آرومه اما خدا شاهده از روزی که به دنیا اومد تا به امروز همش گریه
همش باید بغلش کنم و راه برم خیلی بدنم درد می‌کنه اما همش میگم فدای یه خنده پسرم ، من تصمیم گرفتم مادر بشم پس باید تحمل کنم
تا یک ماه پیش با گریه های پسرم منم گریه میکردم اما از بعد از جریان ختنه که خدا مجدد پسرمو بهم داد خیلی صبور تر شدم
اما امروز. دلم خیلی گرفت
خونه عموم اینا دعوت بودیم فرق پسر من با پسر دختر عموم یک ماه بود (اون یک ماه کوچیک تر بود)هزار ماشاالله بهش ااین بچه به قدری آروم بود که من تعجب کردم خودش می‌خوابید ،خودش بیدار می‌شد ،خودش بازی میکرد اصلا دختر عموم سمتش نمی‌رفت فقط شیرش میداد مینداختش تو گهواره. دیگه تمام سامیار منم به شدت امروز بد آروم بود فقط بغلم بود و راه میرفتم
بعد دختر عموم به مامانش نگاه میکرد خودش یه احساس غرور میکرد و نسبت به من احساس ترحم میکردن که آخی خدا صبرت بده چقدر گریه می‌کنه
خیلی دلم شکست لطفا مامانایی که بچه هاتون آرومن یکم بیشتر مراقب ماها باشید ما به قدری کافی شکننده هستیم.

۱۴ پاسخ

عزیززم
غصه نخور دیگه بچه با بچه فرق میکنه

این اتفاق عیناً برای من دو روز پیش افتاد😑🤣 فدای سرت بچه با بچه فرق داره دیگه

وای اینم دیگه حس غرور داره🫠اصلا عزیزم ناراحت نباش بخدا بچه اولم ۶ ماه شب و روزش گریه بود بخاطر کولیک و رفلاکس چی شد مگه بزرگ شد الان مرد شده ۹ سالشه چشم بزنی بزرگ میشه هربچه ای یه جوره یکی آروم یکی نیس این دیگه پز دادن نداره

تو چقدر منی
بابا غصه نخور هر چی بچه پر تلاطم تر باهوشتر
ولی خب بدیش اینه ک دهن مادر سرویس میشه

عزیز دلم...هر کودکی در نوع خودش منحصر به فرد هست...هیچ وقت قیاس نکن زیرا در هر دو صورت خوشایند نیست...میدونم سخته،خسته میشی و این دوران هم طی میشه...مطمئنم فرزند تو در آینده ی دلبستگی ایمن داره و شاید فرزند دختر عمومت دچار دلبستگی ناایمن...هر رفتاری که از نظر من و شما ناخوشایند هست برای رشد صحيح کودک لازمه...برای مثال وقتی کودکی در دوره ای از زندگی مالکیت یاد میگیره این مال منه مال مادر منه...شاید ار نظر من و شما نادرست باشه امت اگر این مرحله‌ ب خوبي طی شه کودک یاد میگیره از حریم خودش از حربم خانواده و...دفاع کنه

عزیزم اصلا ناراحت نباش ، بچه با بچه خیلی خیلی فرق می‌کنه
من مادر دو تا دخترم
دختر بزرگم بینهایت آروم بود حتی اگر بیدار بود و شیر نمی‌خواست گریه اصلا نمی‌کرد اما دختر دومم که الان نزدیک ۶ ماهشه هنوزم که هنوز تا هر مسیله ای براش پیش میاد حسابی گربه می‌کنه کلا باید بهم چسبیده باشه

هیچ حس غروری گلم وجود نداره لاقل من ندارم این حسو
اصلا نمیتونم خودمو برتر از کسی بدونم اونم توی اینجور مسائل پیش پا افتاده
ولی واقعا بچه هایی ک مدام گریه میکنن و بغل میخان من هروقت میبینم میگم حتما چیزیش هست ک ناآرومه وگرنه بچه ک الکی گریه نمیکنه🥲
دنیز منم روزا گریه میکنه و شبا ارومه
روزا ب خاطر نفخ یا مثلا باید بغلش کنیم
یا پوشکش کثیفه یا خوابش میاد خوابش سبکه نمیتونه بخوابه یا جاییش درد میکنه
یا جاییش میخاره
یا ‌.... هر دلیلی میتونه داشته باشه اونروز خیلی گریه کرد موهاشو شونه کردم اروم شد
امروز شیر هم میخاست هم نمیخاست مشخص نبود
ولی الان اروم شیرشو خورد خوابید
یه روز آرومه یه روز نه
بگرد دنبال دلیل گریش

پسر منم مثل پسر شماس، یمدته میگذره... و خوشحال ترینم که خدا منو لایقش دونست و منو مامانش کرد، بیخیال حرف بقیه لذت ببر از مادر شدنت

عزيزم غصه نداره اكثرمون شرايط مشابه داريم
منم پسرم تو مهمونى همينطوره مخصوصا الان كه غريبى ميكنه و بغل هيشكى نميره تو جمع

منم همینم....

خب علت گریه بچتون چیه؟ بچه ها بی دلیل گریه نمیکنن که. مشکلش که برطرف بشه بچه شما هم میبینین که آرومه

بخدا منم مثل توام . همش گریه همش دلدرد .همش بغل .

من تو یه ماه ۶کیلو لاغر شدم از بس که تو بغلمه

یه سوال؟ جریان ختنه چیه؟

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۹ ماهگی
یه درد و دل دیگه هم بکنم
من خیلی دوست داشتم به سامیار شیر خودمو بدم چند روز اول که شیر نداشتم سامیار هم از گرسنگی روده هاش صدا میداد دختر عموم اومد خونمون دید پسرم گریه می‌کنه و گرسنه هست سریع شیر خشک درست کرد تو شیشه داد بهش و به من گفت تا شیراز بیاد شیر خشک بده
منم این کارو کردم زمانی که شیر اومد سامیار دیگه اصلا سینمو نگرفت خیلی هم تلاش کردم فایده نداشت کسی نبود مارو راهنمایی کنه بگه با قطره چکان یا قاشق بهش شیر خشک بدید
خلاصه که پسر من شیر خشکی شد و خیلی ناراحت بودم و خیلی گریه کردم
اما خب گذاشتم باید قسمت
چرا به ماهایی که شیر خشک میدم کنایه میزنید؟چرا ترحم میکنید؟
چرا بعضیا میگن واسه راحتی خودتون شیر خشک میدید. خدا شاهده خیلی سخته جدا از هزینه پوشک هزینه شیر خشک داریم، شیر خشک بعضی وقتا گیر نمیاد، همش باید شیشه بشورم مخصوصا شبا ، همش باید فکر آب جوش باشیم ،همش باید استرس اینو داشته باشیم الان بچه بیدار میشه شیر میخواد اگر شیرش آماده نباشه گریه می‌کنه و.... خلاصه که شیر خشک خیلی سخته اما خب چاره ای نداریم مجبوریم تحمل کنیم تا بگذره
جاری من بوش گرسنش بود من بهش گفتم چرا بهش شیر نمیدی
برگشت بهم گفت میترسم تو ناراحت بشی اخههههه بی انصاف من چرا باید ناراحت بشم یا حسادت کنم
تو رو خدا مراقب حرف هاتون باشید امان از روزی که دل یه مادر بشکنه...
مامان ماهلین👼🌙 مامان ماهلین👼🌙 ۴ ماهگی
دیشب برای اولین بار ماهلین ساعت ۱۱خوابید ذوق کردم که زود خوابیده منم می‌خوابم یکم استراحت میکنم درد پریودی و حال روحی بد کلافم کرده بود
ازساعت ۱۲شروه کرد تند تند بیدار شدن و گریه کردن غلت میزد به روی شکم که همیشه روی شکم میخوابه اما گریه میکرد و بیدار می‌شد
بهش شیر دادم تا ساعت ۲گریه هاش بیشتر شد فهمیدم انگار شیرم کم شده و سی نمیشه براش شیرخشک درست کردم اما اصلا نخورد انگار لج کرده بود
کامل بیدار شد گذاشتمش روی پام چشماش بسته بود اما گریه میکرد
گذاشتمش زمین و شوهرمو بیدار کردم که بیا پیشش تا من یکم استراحت کنم رفتم پایین تخت و کلی گریه کردم بخاطر ضعیف بودم،بخاطر کم بودن شیرم که بچم سیر نمیشه،بخاطر بد حرف زدن با دخترم که کلافم کرده بود و نمیخوابید و شیر نمی‌خورد
چقدر من مادر بدیم
بعد یربع خوابوندمش اما باز توخواب گریه میکرد و باز می‌خوابید بازبیدارمیشد حس کردم شاید پاهاش درد می‌کنه آخه تازه ۳روزه واکسن ۴ماهگیشو زده و جای واکسنش سفت شده بهش استامینوفن دادم و ۲ساعتی خوابید و باز گریه بخاطر شیر.
بهش شیر دادم خوابید اما ساعت ۸بیدارشد و الآنم خوابیده
خیلی شب بدی بود نفهمیدم چش بود
اما خداروشکر گذشت
هنوزم عذاب وجدان دارم که چرا بد باهاش حرف زدم
چقدر پشیمون شدم از بچه دار شدنم که من بچه نمی‌خواستم و شوهرم بچه میخواست
هیییی😓😪🥴😮‍💨
چی بگم ...!؟
مامان پسرم🐣 مامان پسرم🐣 ۳ ماهگی
سلام مامانا 🌹🌹🌹
من اومدم تجربه ختنه پسرمو بنویسم بلکه کمکی کنه به بقیه مامانا
از روزی که فهمیدم تو دلیم پسره تا روزی که ختنه کنیم استرسشو داشتم و همش مردد بودم برای ختنه و خلاصه بعد کلی تحقیق و مشورت با چند تا پزشک اطفال تصمیم گرفتیم که به فاصله ۱۰ روز از واکسن دوماهگی ختنه کنیم ، به این نتیجه رسیدیم که دکتر خوب خیلی مهمه و روشش خیلی مهم نیست .
روز چهارشتبه بردیمش برای ختنه ، صبح بردمش حموم و تو مطب بهش پاراکید دادم ، از قبل پرسیدم که چه چیزی لازمه و گفتن فقط یه پوشک اضافه بیار ، شیر خشکم براش آماده کردم که تا آوردنش بهش شبر بدم ، بردنش داخل اتاق و کسی رو داخل راه ندادن ، صدای گریه هاش میومد و فشارم افتاده بود خیلی حالم بد بود ، بعد ۱۰ دقیقه آوردنش و اروم بود گریه نمیکرد ولی ملتمسانه تو چشام نگاه میکرد شیرشو دادم بهش و با غر غر شیرشو خورد ، اومدیم تو ماشین و همچنان گریه میکرد و جیغ میزد ، رسیدیم خونه زنگ زدم مطب و گفتم گریه هاش بند نمیاد گفتن شیر بده بهش تا جیش کنه و بعد اولین ادرار آروم میشه ، یه بار دیگه شیر دادم بهش و پوشکشو باز کردم تا اینکه جیش کرد ، بعدش خدا رو شکر آروم آروم شد
نگران نباشد اصلا گریه هاش فقط تا جیش اوله و بعدش کلا تموم میشه 🌹🌹🌹🌹
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۹ ماهگی
چه خبر؟بیاین به قول یه خانمه که بهم کفت براتون رمان بگممن اشتباه کردم گفت دوران کولیک بهتر بود...حداقل اونموقع دوسه ساعت مشخص دردش میگرفت...باقی رو راحت مبخوابید.نه که مثه امروز طفلی نه خواب درست داشت نه بیداری...دوسه بار با گریه بیدار شد میخوابید به زور تا میذاشتم سرجاش گریه میکرد...چنان غر و گریه و جیغ که جیگرم کباب میشد...دارو دلدردشو هم ظهر دادم هم شب، استامینوفن به لثه ش زدم قطره به بینیش....بغل باباش هم غرغر میکرد...تازه خانم یاد گرفته یکم دیرتر بغلم که اماده شده برا شیر سینه بره دهنش قهر میکنه...
خلاصه نمیدونم چش بود...بعد چهارماه ماکارونی خوردم با خودم میگم شاید از اون بوده...با اینکه ماساژ میدادمش خودش هم شکمش طبق معمول کار میکرد...حتی خونه رو هم گرم نکرده بودیم...😢
بعد جالبه که بچه ای که تو تاریکی میخوابید تا برق خاموش بود کلی گریه میکرد...فکر کنم از شبی که باغ بودیم تاریک بود مادرشوهرم بغلش کرد ترسیده بود دیگه انگار ترسش باهاش مونده...
امروز هم مادرشوهرم زنگید که فردا میخوایم دور هم یکی از غذاهای محلی رو بپزیم بیا، گفتم اگه تونستم میام.تو بی قراری رز با خودم فکر کردم حتما کولرشو راه ننداخته اونجا هم شلوغ و جایی نیست که ببرم رز بخوابه پس نرم بهتره حداقل فردا استراحت کنه.