۱۸ پاسخ

به سلامتی گلم
چند هفته سزارین شدی؟؟نی نی چند‌کیلو بود؟

قدمش پر خیر و برکت عزیزم
مبارکت باشه

مبارک باشه. قدمش خیر باشه. سالم باشه همیشه 😍

مبارکه عزیزم منم ۲۵ روزه زایمان کردم .بیمارستان اهواز زایمان کردی؟شوهرت اومد پیشت؟

هم درد طبیعی کشیدی هم سزارین🥲

خب خداروشکر بسلامتی ازهم جداشدین .مبارکه قدمش🌷🌷

مبارک باشه ❤️

آیدا منو نترسون دختر

مبارکت باشه گلم خدارو بخیر وسلامتی زایدی
کدوم بیمارستان بود شهدای کارگر یا...

قدم نو رسیده مبارک
منم سزرشدم اما انگار فلج بودم نمیتونستم جم بخورم ،شما سز بهت ساخته

مبارک باشه عزیزم. ❤

چه قدر اذیت شدین☹️☹️☹️ خداروشکر خودتون نی نی سالمین
قبلش علائم نداشتین؟؟

خداروشکر که زایمان کردی راحت شدی .
انشالله قدمش خیر باشه

خداروشکر عزیزم بسلامتی واقعا تو ایران زایمان طبیعی ستمه چون واقعا انگار هیچی بلد نیستن فقط بدن آسیب میبینه

بیمارستان خصوصی بود؟

تو دوران بارداری ورزش یا پیاده روی داشتین؟

بیمارستان دولتی بودید؟

ولی منم اینجوری شدم دوتا درد کشیدم

سوال های مرتبط

مامان آرهان(کنجد) مامان آرهان(کنجد) ۷ ماهگی
تجربه زایمان پارت 2
موقعی ک بستری شدم تخت کناریم لحظه های اخر زایمانش بود. چنان جیغی میزد ک وحشت کرده بودم و براش گریه میکردم. کلا خودمو باختم.
و همش دعا میکردم بیان منو ببرن اتاق عمل.
تا ساعت11شب همچنان پیشرفت نداشتم. معاینه کردن گفتن ب زورر 1سانتی.
دکتر اومد پیشم دید ترسیدم و پیشرفتم ندارم و خیلیم شکمم میخاره،، واقعا دمش گرم، گفت میخام ببرمت اتاق عمل.. اما اخه ب چ بهانه ای. یکم صبر کرد بعد گف کیسه آبتو باید بزنم بعد بزنم بخاطر دفع مکونیوم و این حرفا بردمت سز.. کیسه آبمو ترکوندن و آماده کردن برا عمل.
وصل کردن سوند ی کوچولو سوزش داشت..
آمپول بی حسی ام مث امپول زدن عادی بود، اصلا درد نداشت.. 11ربع اینا رفتم اتاق عمل،، 11 و 35 پسرم بدنیا اومد.
همه مراحل بدنیا اومدن بچم و بردنم ب بخش از خستگی زیاد خواب بودم..
تا اینکه اومدن شکممو فشار بدن. اخ نگم از دردش. خیلی بد بود. ب معنای واقعی مردم.
اولین راه رفتنم خیلی خیلی درد داشتم.. اونم خیلی وحشتناک بود.
و همچنان جای بخیه هام درد داره و دولا راه میرم.
و در نهایت بنظرم طبیعی بهتره😕تختای بغلم طبیعی بودن خیلی راحت و سرحال بودن.
مامان آریانم مامان آریانم ۱ ماهگی
سوم
رفتم اتاق عمل خیلی از امپول بیحسی ترس داشتم از سون خیلی ترس داشتم و بقیه ترسا ک همه داشتن ساعت هشت وارد اتاق عمل شدم تا پرونده تشکیل بدن و برم تو اتاق بخوابم رو تخت ی ربی زمان برد بعد امپول بیحسی خواستن بزنن ک گفتم من خیلی میترسم درد امپول بیحسی رو بخوام براتون بگم در حد ی نیشگون بود یعنی بهم گفت دراز بکش من باورم نشد امپول زده اصلا سون هم تو بیحسی وصل کردن هیچی متوجه نشدم دراز کشیدم ی پرده کشیدن جلوم و هشتو نیم پسرم ب دنیا اومد ک بهترین لحظه بود انشاالله همتون ب سلامتی تجربش کنید بعدش تا برم بخش شد ساعت ده شب ک چون بیحس بودم دردی نداشتم فقط موقع عمل چون من برای طبیعی بستری بودم کلی خرما و ابمیوه خوردم حالت تهوع داشتم ک سریع با ی امپول تو سرمم رفع شد تو ریکاوریم لرز داشتم ک طبیعی بود بعد رفتم بخش تا شیش ساعت چیزی نباید میخوردم کم کم ک بیحسی رفت اومدن سون رو کشیدن ک اونم در حد سی ثانیه ی سوزش بود بعدش کمکم کردن تا برم سرویس و دستو پامو بشورم و راه برم کلی چای و نسکافه خوردم ک سر درد نگیرم وقتی اومدن شکممو ماساژ دادن درد داشت ولی چ طبیعی چ سزارین ماساژ شکمیو انجام میدن دیگه باید تحمل کرد فقط بهتون بگم اگه زایمان سزارین هستین حتما پمپ درد بگیرین خیلی خوبه خیلی از درداتون کم میکنه
مامان بردیا مامان بردیا ۶ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین
من چهارشنبه ساعت۲عمل شدم و۲:۱۵بچم به دنیا اومد قبل از اینکه برم اتاق عمل انقد گریه کردم استرس و ترس تمام وجودمو گرفته بود اومدن منو بردن اتاق عمل رفتم تا تخت و اماده کردن نشستم من بیمارستان مصطفی خمینی عمل شدم پرستارا و دکتراش به حدی خوب بودن مهربون بودن ک اندازه نداشت عینه پروانه دورم میگشتن اینم بگم ترس از امپول بی حسی ام خیلی داشتم اون اقایی ک برام زد خیلی مهربون بود هیچی از امپول من نفهمیدم اصلا دردی نداشت وقتی زد انگار از کمر به پایین اب گرم ریختن منو خوابوندن من قبلش گفته بودم سون‌ میخاین وصل کنین موقعه سری بهم بزنین و برام زدن ماساژ رحمی ام گفتم زمانی ک عمل تموم‌شد انجام بدین انجام دادن چون خیلی ترس داشتم برای ماساژ رحمی از عملم هیچی نفهمیدم عینه آب خوردن نیم ساعتم تو ریکاوری بودم سزارین فقط دو سه روز اول درد داری اونم درد بخیه ن درد شکم و بعد چن روز خوب میشی شیاف خیلی خوبه من دکترم گف پمپ درد هم احتیاج نداری و واقعا هم لازم نشد شیاف کافی بود
مامان سهند
🥹♥️ مامان سهند 🥹♥️ ۱ ماهگی