۱۴ پاسخ

از بیمارستان مادر ک خیلی تعریف میکردن
برای چی اینقدر اذیتت کردن🥴🥴🥲🥲

سلام عزیزم خوبی منم برای دخترم همچین بلایی سرم آوردن ازساعت ۳بعدازظهرتا۲شب دردطبیعی کشیدم کیسه آبم خودشون پاره کردن کلی اذیتم کردن آخرشم سزارین شدم

مشکل هم ازبیمارستان بوده هم از دکتر ها بعضی خیلی بی انصاف اند.....

عزیزم والا حق داری
اما اون بد بختام نمیدونستن دهانه رحم قراره باز نشه
شما سر کلاژ بودی ؟ شیاف پروژسترون یا آمپول استفاده می کردی ؟ مشکل خاص دهانه رحم داشتی ؟ اگه اینا داشتی میشه بگی سهل انگاری بیمارستان بوده
اما بازم میگم بخاطر دهانه رحم بوده که باز نشده

خیر نبینن

بیمارستان دولتی بودی؟؟

آخی چقد بد هم درد طبیعی کشیدی هم سزارین🥺

کدوم بیمارستان بودی😥

ببین عزیزم به خاطر ضرری که سزارین داره دکترای آدم حسابی تمام تلاششون رو میکنن که بدون آسیب طبیعی زایمان رو انجام بدن اگر نشد برن برای سزارین

او چه بیمارستان در حقت لطف کرده بیمارستان شهر ما کشتار گاه ۴روز درد کشیدم سزم نکردن بچرو با یع دستگاه مثل جارو برقی کشیدن بیرون ولی سزم نکردن خدا نابودشون کنه منم از ترس دیگه نمیدونم برم طبیعی یا نه با این حال⁦☹️⁩

وای خداااا چه بد🥺
من همش از این میترسم که نکنه هر دو درد رو بکشم😖

منم همینطور دردنداشتم رفتم بیمارستان مدام آمپول فشار و معاینه بعدم کیسه آبمو پاره کرد ضربان قلب بچه افت کرد بردنم سزارین

چرا ماما همراه نگرفتی

کدوم بیمارستان بودی

سوال های مرتبط

مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان جوجولو مامان جوجولو ۷ ماهگی
مامان آسنا و سورنا 💕 مامان آسنا و سورنا 💕 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعیم
با نشتی کیسه آب رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن دهانه رحم دو فینگر ۳۰درصد بازه باید بستری شی تا کار های پذیرش انجام داد همسرم ساعت ۱۱شب رفتم زایشگاه اتاق انتظار زایمان سریع بهم آمپول فشار زد و نیم ساعت بعد کیسه آبم پاره کردن یک ساعت نشده اومد دوباره معاینه کرد ۶سانت دهانه رحمم باز شد البته از ساعت ۱۱شب که رفتم اتاق انتظار مامام خیلی خوش اخلاق و مهربونم بود با اینکه برای زایشگاه اونجا بود مثل یه ماما خصوصی کمکم میکرد و ورزش های لگنی انجام میدادم به ۶سانت ک رسیدم دردم زیاد شد درخواست اپیدورال کردم گفت چون بی حسی هس و باید به کمر بزنی عوارض داره نزن اکسیژن بدون درد بهتر منم اوکی دادم همین ک اکسیژن زد اصلا نفهمیدم چی شد و دردام از بین رفت دو ساعت نگذشته بود ک یه لحظه متوجه شدم زیر بغلم گرفتن میبرن اتاق زایمان تا نشوندنم رو تخت مخصوص زایمان بچه اومد سریع زایمان کردم خدارو شکر زایمانم خیلی خوب بود زمانشم به سه ساعت نکشید درد هم داشتم ولی خیلی کم ولی