۲ پاسخ

وایی منم یه بار داشتم صحبت میکردم گفتم نه عمه ام رو گفتم ب مسخره گفتم دیگه دخترم یاد گرفته میگه مگه عمه تو میگم خخخخخ

😂😂😂😂وای ازدست این بچه های شیطون

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سال ۱۴۰۰ بود نصفه شب طبق معمول دوقلوهامو پیش خودم خوابونده بودم که یهو با صدای استفراغ شدید دلوین از خواب بیدار شدم گفتم خدایا این بچه چش شده فکر کردم مثل همیشه از رفلاکسشه یا از سر سر شیشه حالش بد شده بالا آورده دوباره بهش شیر دادم دوباره وحشتناک بالا اورد صبح شد گفتم حتما ویروسه دیدم خیلی بیحاله بردم دکتر گفت ویروسه شربت ضد تهوع باش دادن هرجی بهش میدادم دیدم داره بالا گیاره در عرض یه ۲۴ ساعت بچه آب آب شد چشماش تو گود رفت شدید بیحال شد به قدری که نا نداشت بگه آب می خوام تا این حد سریع بردیمش دکتر گفت بدنش کم آب شده ببرید بیمارستان تا اومدیپ برسیم آب بدنش خالی خالی شده بود نزدیک بود بره تو کما بردنش اتاق احیا یه تیم ریختن رو سرش یکی سوند وصل می کرد یکی ددتا دوتا سرم وصل می کرد یکی اکسیژن بهش میدم منم که فقط زار میزد فقط😭😭😭پرستاره یهو اومد بیرون گفت چقدر دیر آوردیش یهو گفتم خاک تو سرم بچم مرد گفت نه خیلی بدنش بی آبه که دوتا دوتا سرم زدید چرا دیر آوردی گفتم به خدا در عرض یه ۲۴ ساعت اینجور شد 😭😭سریع بستریش کردن دوتا سرم بهش زدن بچم قشنگ عین بادکنک باد کرد آب اومد زیر پوسش ولی همچنان بیحالی خیلی خیلی شدید داشت اومدن گفتن مشکوکه خیلی احتمال عفونت مغزی هست گفتن باید نمونه نخاع گرفته بشه مونده بودیم اجاره بدیم یا نه به هر زور و ضربی دلمون یکی کردیم و گفتیم باشه بردنش اتاق احیا نذاشتن من ببینم ولی تیمی افتادن روش تا نمونه بگیرن آخرش نتونستن خون با مایع نخاعش قاطی شده بود فقط بچمو الکی زجرش دادن
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
آدم از بی مسیولیتی یه عده وا می مونه صبحی ماهلین خوب بود سرحال و قبراق جفتشون رو فرستادم مهد ظهر که رفتم مهد مدیرشون گفت دلوین خیلی بیحال بود خواب بود گفتم شاید به خاطر داروهاشه حالا نگو ماهلین بوده همیشه این مدیرشون قاطی می کنه این دوتارو بعد گفتم شاید به خاطر دیروز که خواب آور بهش دادن هنوز تو خونشه ولی سابقه نداشته اصلا هیچی اومدم خونا میبینم بچم داغه داغه چشماش به زور باز میشه تبشو گرفتم دیدم ۴۰ درجه تب داره😱😱واسه ماهلین خیلی خطرناکه بعد زنگ زدم مدیرشون میگم وقتی این بچه بیحال بوده یه نگاه می کردید میدید داغه سریع زنگ می زدید به من می گفتید میگه من از کجا بدونم 😐😐😐میگم‌عه تو که الان به من گفتی گفت باید خاله رعنا حواسش جمع می کرده اونم نفهمیده یکی بگه آخه زنیکه ی احگق با من لج پیدا کردی چرا با بچه هام اینجوری می کنه بچم تو تب داشته می سوخته شما اهمیت ندادید😭😭😭اگر تشنج می کرد چی بعد اینقدرم گیجن همیشه این دوتا رو قاطی می کنند با هم بعد مدیرشون میگه من که گفتم اگه مزیضه نفرستش گفتم ای خدا اون دلوین بود که اونم مریض نیست 😫😫گفتم چرا اینقدر قاطی می کنید گفت والا من همیشه این دوتا را با هم قاطی می کنم 🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️از خالشون بدم اومده چطور بچه ی منو تا ظهر نگه داشتن وقتی فهمیدن حال نداره این بچه اگه تشنج می کرد کی جوابگو بود😔😔😔😔