این بچه ها آخرش ما مامانا رو دق میدن امروز از کلاس اومده بودیم بیرون لب خیابون وایساده بددیم منتظر شوهرم تا بیاد دنبالمون دلوین تا چشمش به ماشین باباش خورد دسته منو ول کرد پرید وسط خیابون شانسم گفت همین که ماشین جلویی باباش بود و هم ابنکه خیابون نیمه ترافیک بود نمی دونم چه جوری براتون تشریح کنم ولی کاملا پربد وسط خیابون منم یهو با جیغ و داد پریدم تو خیابون دستشو گرفتم صدتا فحشش هم دادم از اون طرفم ماهلین وایساده بود کنار خیابون تک و تنها مات و مبهوت مارو نگاه می کرد خدا چقدر به دلوین رحم کرد قشنگ یه سکته ناقص زدم 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️شانسم گفت ماهلین از جاش تکون نخورد خداییش خیلی سخته با دوتا بچه کوچیک تنها جایی رفتن لامصب اون دور و برم جای پارک نیستم شوهرم که مارو میزاره میره توی خیابون دیگه پارک می کنه بعدش پیام میوم میاد دنبالمون اینقدرم خونسرد با این قضیه برخورد کرد و بعدش خندید گفتم چرا می خندی حرص منو در نبار من دارم سکته می کنم تو می خندی حداقل یه چیزی به این بچه بگو قشنگ مردمو 🙄🙄🙄
خیابون آمادگاه بودیم اصفهانی ها می دونند کجا رو میگم اونجا همیشه شلوغ و ترافیکه

۷ پاسخ

وای عجب جاییکه بودید شلووووغ

اره ترافیکه ولی ماشین به سرعت نمیاد همیشه ترافیکه. شانس آوردی

دقیقا عکس العمل آقایون بیشتر همینه ، تازه شوهرم دعوا میکنه منو اینجوری نکن ، بچه رو میترسونی ، البته بعضی مواقع رنگش سفید میشه ، فشارش میفته .

ولی خیلی حس بدی من خودم پسرم میبرم بیرو ن همش دستشو سفت میگیرم میگم الان که بپره تو خیابون

مردی خیلی ریلکس تر از ما خانمها هست
به قول نقی معمولی ععععع😂

سلام عزیزم
شما بچه ها رو پیش کی میبرید گفتار درمانی؟ ظاهرا راضی هستید خداراشکر

حالا پسر من تا ماشین رد میشه ی هو پاشو میاره بالا که بزنه با پاش به ماشین در حال حرکت هرچی هم توضیح میدم فایده نداره

سوال های مرتبط

مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
خواستیم بریم پارک دخترم بازی کنه ماهم حال وهوامون عوض شه بدار اعصابم خرد شد چرا بچه من با بقیه بچه ها متفاوته اینقدر تو پارک وقتی بقیه بچه ها می دون کنار دخترم رد بشن این یه حالت ترس داره که خودم می فهمم وایمیسته با احتیاط اونا میان رد میشن میرن سرسره بعد میگف از سسره بزرگ دستمو بابا بگیره اونم چند بار گرفت بعد گفتیم حالا خودت بیا باباش پایین سرسره و استاد منم کنار اومد گریه کرد بعد عصبی بشه مارو میزنه باباشو زد جدیدا هم میگه خر یاد گرفته اونم گفت بریم اومدیم از بچگی هم همیشه بردیم پارک اکثرا میگف نمی خوان زیاد بچه باشه اونجا وقتی خلوته خوب بازی می کنه چکار کنم نمی دونم چرا این طوریه یه مادری گف چه بچه سوسول بعد گف بچه را سوسول بار آوردن ولی دختر من خیلی کارهاش مستقل انجام میده خیلی مهارت داره مثلا نقاشی پازل ساختمان یه چیزای جالب طراحی می کنه تو مهمانی ها با بچه های آروم خیلی خوب بازی می کنه اما یه بچه شیطون داریم با اون راه نمیاد
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا توروخدا تو رو به هرکی می پرستید یه چیزی می خوام بگم فقط سرزنشم نکنید راه چاره جلوپام بزارید تازگی خیلی عصبی شدم زود از کوره در میرم دست خودمم نیست پارها شوهرمم تهدیدم کرده اگه بچه هارو زدی یا سرشون داد کشیدی می اندازمت بیرون دیگه اسم بچه هاتم نیار ولی توروخدا منو درک کنید خیلی دارم سختی می کشم خصوصا واسه گفتارشون دلوین خیلی خوب داره پیش میره و پیشرفت کرده و همکاری می کنه ولی ماهلین پدر منو درآورده اوایل خیلی خوب بود زود یادمیگرفت دقت و تمرکزشبهتر بود ولی الان خیلی افت کرده دقتش خیلی اونده پایین هرجی بهش میکم مامان اینجارو نگاه کن باز این طرف اون طرف رو نگاه می کنه همین جوری روتین هرجی بلده میگه اصلا نگاه نمی ککه من چه سوالی تو تمرین دارم ازش می پرسم یا حواب نمیده یا غلط غولوط حواب میده خیلی افت کرده یه دفعه ای مربیشونم از دستش حرص می خوره جدیدا اونم میگه دقت نمی کنه خیلی داره بی دقتی می کنه به خدا اعصاب روانم ریخته بهم گرفتم زدمش بعدش گذاشتم سرجاش بگیره بخوابه 😭😭😭این همه وقت و هزینه حلسه ای ۸۰۰ گاهی تا ۹۰۰ داریم میدیم هیجی به هیجی 😭😭😔😔شوهر بدبختم تو این گرما کار می کنه هرچی درمیاریم داریم خرج این دوتا می کنیم ولی ماهلین پس رفت کرده الانم ویس دادم واسه مربیش توروخدا سرزتش نکنید فقط راهنماییم کنید
مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا در جریان دختر من که هستید خیلی شرمندم که دائما تاپیک میزارم اینجا همتون رو اذیت کردم ببخشید😔😔ولی میگم شاید فرجی بشه یکی بتونه کمکم‌کنه دخترمو ۳ ماهه کاردرمانی و گفتاردرمانی می برم حرف زدنش خیلی حیلی بهتر شده مثلا امروز باباش اومد خونه گفت بابا امیر سلام خوبی به خدا قسم دختر من حتی یه ‌کلمه هم حرف نمی زد خداروشکر پیشرفتش خوب بوده درکش خوب بالا رفته امروزم روز ۴ ام که دارم از پوشک میگیرمش ولی ترس داره از جیش کردن چه خودم سرپا بگیرم چه تو قصری بزارم چه تو دستشویی چه تو کمکی توالت فرنگی در هر حالت هر صورت میگه مامان ترسم ترسم دست و پاش می لرزه دیروز گریه هم افتاد 😭ولی همکاریش عالیه دیگه از بس گفتیم‌نباید تو خودت جیش کنی خیلی خودشو نگه میداره صبح که بلند شد تا دوساعت بعدش خودشو نگه داشت تا بالاخره تو شلوارش کرد به شدت از جطش کردن تو دستشویی و اینجور جاها می ترسه تو حمام پر از اسباب بازیه شعر و قصه براش می خونم‌ تشویقش می کنم کلی فیلم از تو گوگل براش گرفتم مرتب براش میزارم ۸ ماهه خواهرش جلو چشنش تو دستشویی جیش می کنه ۳ ماهم هست که روزی یکی دوبار می بردمش تو دستشویی خودم جلوش بارها حیش کرد ولی هیچ کدوم از این کارها موفقیت آمیز نبوده و در نهایت میگه می ترسم صبرمو خیلی دارم بالا می برم به هیچ وجه گفتم تسلیم نمیشم حتی همه جای خونه رو رو فرشی و ملافه و پتو انداختم که کمتر نجس بشه قید همه چی رو زدم واسه بچم بعد امروز فهمیدم که ترس داره و میگه می ترسم به نظرتون کاردرمانش می تونه براش کاری بکنه ؟؟؟می خوام امروز بهش بگه که بچم از جیش کردن تو دستشویی اینا می ترسه به نظرتون فایده داره
فقط توروخدا حلالم کنید خستتون کردم با تاپیک هام به خدا دیگه خجالت می کشم از تاپیک گذاشتن 🤭