ادامه داستان.
.بالاخره ساعت یک و نیم سه چهار سانت شدم گفتن تا ساعت دو و نیم بستری میشی زنگ زدم ماما همراه اومد...ساعت سه ربع کم بستری شدم ..ماما خیلی کمکم داد سر بچه خوب تو لگن نبود کلی ورزش و ماساژتا سر بچه خوب فیکس بشه..کم کم آمپول فشار با سرم زدن دردم هر لحظه شدید تر میشد خیلی بی قرار بودن با کمک ماما لگنم باز شد و همه ریختن سرم کمک دادن تا زایمان کردم..ساعت پنج و نیم بدنیا اومد...خدارو شکر تایمش کوتاه بود فقط یک ساعت و نیم آخر درد شدید داشتم ...خداروشکر دخترم خوب و سالمه با آرزوی زایمان راحت برای تمام مادران این سرزمین

۳ پاسخ

مبارک باشه عزیزم دعا کن ماهم زایمان راحتی داشته باشیم تجربه اولمه و فوق العاده استرس

قدمش پر برکت باشه براتون ❤️💐💞

مبارک باشه خانومی انشالله خوش پاقدمو خوش روزی باشه واستون🌹🌹

مقالات مرتبط

عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
خواب نوزاد
همه چیز درباره خواب نوزاد و مشکلات اختلال خواب اطفال
کم خونی بعد از زایمان
کم‌خونی بعد از زایمان چه علائم و نشانه‌هایی دارد؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟

سوال های مرتبط

مامان عطرین دخملیم مامان عطرین دخملیم روزهای ابتدایی تولد
ادامه پارت دوم .هفت صبح بستری شدم معاینه کرد گفت دو نیم سانت ی سرم وصل کرد دردام یکم بیشتر شد یه ربع به ۱۱ کیسه آبم و ماما زد توپ داد یه ساعت با توپ ورزش کردم دردام خیلی شدید میشد درخواست اپیدورال کردم نزدن معاینه کردن گفتن تا پنج سانتی دیگ دوباره معاینه کرد ۸ سانت بودم دیگ بی حسی نزدن ولی با دردای وحشتناک خیلی شدید تحمل کردم موقع زایمان خیلی با اینکه دردم شدید بود تا توان داشتم زور زدم ساعت ۲ بچه به دنیا اومد
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد کیانم مامان محمد کیانم ۴ ماهگی
سلام خانما بالاخره منم زاییدم😍😍😍بدون درد دوشنبه ساعت ۵ بستری شدم با امپول فشار و۴ تا قرص فشار
بیمارستان ثامن امروز صبح ساعت ۱۲ نیم پسرم دنیا اومد خیلی درداش وحشتناک بود ولی با کمک ماما همراه تونستم طبیعی زایمان ‌کنم بخام توصیه بگم ماما همراه حتما بگیرن عالی بود برا من
مشاهده ۴۸ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا ۹ ماهگی
😍تجربه زایمان من 😍
سلام مامانا من دیروز ۱۳اردیبهشت سال ۱۴۰۳ساعت ۲:۲۰دقیقه دختر کوچولوم بدنیا اومد
قبل از هر چیزی بگم که فقط خودتون میتونید به خودتون کمک کنید با ورزش و پیاده روی که خیلی مهمه
من ساعت پنچ صبح وقتی بستری شدم دهانه رحمم دو سانت بود بدون هیچ دردی رفتم بعد از اینکه قرص فشار بهم دادن کیسه آبم پاره شد ساعت هشت کم کم دردام در حد پریودی شروع شد که قابل تحمل بود بعد از دو ساعت ماما معاینه کرد گفت داری میشی سه سانت بازم دیگ ساعت ده به بعد دردام زیاد شد که بلاخره با تکنیک تنفس ماساژ روغن که همراهم باهام بود تا ساعت یک تحمل کردم بعد ماما اومد گفت هنوز چهار سانت نشدی دیگ داشتم نا امید میشدم اخه خیلی درد داشتم بلند شدم با هر توانی که داشتم ورزش ،ماساژ،کیسه اب گرم خودمو اروم میکردم اما نمیشد که آخرش گفتم فقط بیاید بی حسی که از کمر کنید که اپیدوراله ماما اومد گفت یه نیم ساعت تحمل کن میایم که نیم ساعتتش شد یک و نیم ساعت دیگ از تحملم خارج شد وقتی اومد معاینه کرد گفت تو که داری زایمان میکنی دیگ نیاز نداری و دکترمو خبر کردن تا دکتر اومد دیگ با دو تا زور زدن بچم بدنیا اومد خودمم باورم نمیشد که یهو از چهار سانت رسیدم به ده سانت فقط یاری امام علی و حضرت زهرا و اهل بیتش بود که من تونستم راحت زایمان کنم ❤️😍
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان حافظ مامان حافظ ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی

از هفته سی و چهار شکسته بسته ورزش هارو انجام میدادم و این دو هفته اخر تقریبا روز در میون ورزشا رو میکردم
هر روزم یا شربت خاکشیر میخوردم یا دمنوش تخم شوید
دو روز بود لکه بینیم شروع شده بود
دیگه شب اخر هم رابطه داشتم هم شیاف گل مغربی گذاشتم که نصفه شب ساعت سه و نیم کیسه ابم پاره شد و بعدش دردام شروع شد تقریبا هر پنج شیش دقیقه انقباض داشتم
رفتم بیمارستان چهار و نیم صبح با سه سانت بستری شدم و تا ساعت هفت رسیدم به پنج سانت
دردام خیلی داشت شدید میشد که ماما اومد گفت اگه اپیدورال میخای بزنم الان موقعشه
گفتم وریدی نمیشه بزنین گفت خیلی تاثیر نداره اپیدوراله که هشتاد درصد دردو کم میکنه
اول گفتم نه ولی دیدم دیگه تحمل اون دردای اخرو ندارم گفتم اپیدورال بزنن
دکتر بیهوشی اومد به کمرم زد و دردام شد در حد دردای اولیه
دیگه ماما بهم توپ داد و حدود نیم ساعت با توپ ورزش کردم و دردام هم دوباره شدید شد
اومد معاینه کرد و گفت هشت سانتی یکم دیگه فول میشی
یکم دیگه با توپ ورزش کردم و فول شدم و البته دردای اخرش واقعا شدید بود یه دوز دیگه بهم بی دردی زد و رفتم اتاق عمل ساعت نه و نیمم پسرم با دو سه تا زور شدید خداروشکر به دنیا اومد😍🥰

هم دکترم هم ماما خیلی راضی بودن و میگفتم خیلی خوب بود زایمانت
امیدوارم همه مامانا بچه هاشون به سلامت و راحت بدنیا بیان
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دنیز مامان دنیز ۷ ماهگی
سلام بلخره زایمان کردم تو ۳۷ هفته و ۴روز زایمانم خیلی آسون و خوب بود زود تمام شد .ساعت ۹روز ۲۶ برج چهار بستری شدم تا ۴و نیم دخترم دنیا اومد
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان 🤎👶🏼 مامان 🤎👶🏼 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان(۱)
ساعت ۱ شب رفتم سرویس و دیدم خون اومده ازم
و دیگه کلی ورزش کردم و توب خونه راه رفتم که دردم شروع بشه
ولی هیچ دردی نداشتم فقط قسمت کمرم سوزش احساس میکردم
تا صبح ساعت ۸ خونه موندم هیچ دردی نگرفتم فقط حرکات بچه کم شد ترسیدم رفتم زایشگاه معاینه کردن گفت ۲ سانت و نیم و باید بستری بشی بخاطر حرکاتش کمه و حالا خونریزی داشتم
تا ساعت ۱۲ سرم وصل کردن و منتظر موندن دردام شروع بشه ولی هیچ
اجازه راه رفتن نداشتم چون دستگاه ضربان و اینا وصل بود تا ساعت ۱ شد شیفت عوض شد و ماما جدید اومد خلاصه
معاینه کردن باز ،گفت همون ۲ و نیم هستی و سوزن فشار زدن تو سرم تا ساعت ۴ بود درد کم داشتم قسمت کمر و پا و شکم همزمان خیلی خفیف بود دردا
ولی ساعت ۴ دیگه کم کم داشت دردا شروع میشد که با تنفس ردشون میکردم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۷ ماهگی
پارت دوم
با ۳سانت بستری شدم
ساعت ۱۰,و نیم آمپول فشار گرفتم اما تا ۱۲هیچ پیشرفتی نکردم بیمارستانی که رفتم از قبل میدونستم میتونم ماما همراه از خودش میتونم بگیرم اما تا حالا هیچکس از دوستام یااقوام ماما همراه نگرفته بودن همش استرس اینو داشتم که دارم ۲میلیون می‌اندازم سلطل زباله و ماما هیچی برام نمیکنه
نیم ساعت بعد ماما همراه اومد یه دخترجوون کم سن سال ترازخودم بود ولی کارش حرف نداشت
ازماساژ با روغن گرفته تا پخش موزیک
مامان جوجولو مامان جوجولو ۹ ماهگی
سلام مامانا من۲ سانت با درد های زیاد اما نامنظم بستری شدم گلپایگانی ساعت ۱۰ صبح از روز قبلش تو خونه درد کشیدم بعد از آخرین باری که دکتر معاینه ام کرد و بعد معاینه اسکات و پله نوردی زیاد داشتم
تا ساعت ۶ زیر ان اس تی نگام داشتن نمیذاشتن پاشم ساعت ۴ونیم کیسه ابمو زدن بچه مدفوع کرده بود بشدت درد داشتم اصلا قابل تحمل نبود گفتن بخاطر مدفوع بچه بیشتر درد داری
گاز انتونوکس بزور بهم دادن نمیخواستم اما میگفتن باعث میشه دهانه رحمت باز بشه
ساعت ۵ ماما همراهم اومد با دستگاه اکوپچر کار کرد تا غروب بهم سرم فشار نزدن خودم دردم شدید بود وقتی یکم کم شد سرم زدن
هرچی معاینه کردن و هرچقدر ورزش کردم نهایت ساعت ۱۰ شب روی ۵ سانت مونده بودم دهانه رحمم خیلی سفت بود سر بچه خوب نمیومد تو کانال و چون مدفوع گرده بود و ۶ ساعت بود کیسه ابمو زده بودن اما پیشرفت نداشتم دختدمم یکم افت قلب داشت ساعت ۱۰ و نیم رفتم اتاق عمل دخترم ۱۰ و ۴۰ دقیقه بدنیا اومد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی جیگر مامان امیرعلی جیگر ۱ ماهگی
من قرص زیر زبونی دادن کم دردم گرفته اتاق تنها هر نیم ساعت میان یه سر میزنن الان بهم گوشی دادن ماما همراه زنگ بزنم قراره ماما همراه بگیرم تنهایی سخته
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان جوجو مامان جوجو ۶ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان مامان نفس مامان ۷ ماهگی
سلام بچه ها بالاخره زایمان کردم .از دیروز ساعت هفت دنبال کارای بستری بودم دیشب ساعت دو نیم زایمان کردم خیلی اذیت شدم ولی خدارا شکر راحت شدم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان زینب سادات مامان زینب سادات ۶ ماهگی
خانما تجربه زایمان
از جمعه رفتم خونه مامانم بچم تکون نمی‌خورد دیروز خواهرم اومد دنبالم گفت بریم بهداشت چکاپ رفتیم فشارم بالا بعد رفتیم بیمارستان رضوی چون نزدیک بود سنو انجام دادم بچه مدفوع کرده بود آب دور بچه کم شده بود تا ساعت ۶ و نیم عصر درگیر بودیم دیگه واسه بستری اومدم هفده شهریور درد زایمانم هم شروع شد از ساعت ۵ و نیم ولی فکر میکردم انقباضات هست معاینه شدم ساعت ۷ و نیم شب گفت سه سانت بازی فشارم هم ۱۶ بستری شدم ساعت ۱ نصف شب زاییدم خانما اطرافم ماما همراه داشتن خیلی خوب بود ولی من نداشتم آخرش خیلی اذیت شدم نکته مهم همینه هر جا رفتین حتما ماما همراه بگیرین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یُسرا سادات مامان یُسرا سادات ۳ ماهگی
در کمال ناباوری بدون درد تا ۶ ۷ سانت باز شده بودم
زنگ زدم ماما همراه اومد یه چند تا ورزش کردم فقط گفتن سر بچه رفته بالا که رفتم حالت سجده و بچه برگشت به حالت قبل از ساعت ۱۲ حدودا دردام منظم شد با تنفس کنترل میکردم ساعت ۲ حدودا دردام شدید شد و ۲:۲۵ بامداد دخترم بدنیا اومد‌ میتونم بگم زایمان طبیعی واقعا سه هیچ از سزارین جلوعه‌ واقعا با تمام سختی‌هایی که کشیدم بازم‌ انتخابم طبیعیه
ادامه دارد ...
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان حسین و حسام مامان حسین و حسام ۲ ماهگی
سلااااام خانوما من جمعه ساعت چهار بعد ازظهر زایمان کردم
من پسر اولم با فشار خون بالا ختم بارداری دادن و کلی اذیت شدم و چهارده ساعت درد کشیدم گفتم عمرا اینو طبیعی بیارم ولی هر وی فکر کردم دیدم بعدش خیلی راحت بودم و... خلاصه بدون درد رفتم زایشگاه ساعت هفت و نیم صبح تا آن ای تی و..گرفتن و...ساعت هشت و نیم شد که یه چیزی مثل سرم وصل کردن که شلنگش توی رحم بود که باعث تحریک رحم میشد و دردام شروع شد و قرص هم زیر زبون گذاشتن .هفت ساعت درد داشتم پنج ساعتش خیلی خوب بود قابل تحمل دو ساعت آخر اذیت شدم و شدید شد ویک ساعت آخر هی بهم زور نیومد و فشااار.تا بچه به دنیا اومد
خداروشکر بازم طبیعی انتخاب کردم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مرصاد مامان مرصاد ۴ ماهگی
من ماما نداشتم
بیمارستان ولی عصر بودم
خیییییلی از زایشگاه راضی بودم تو اتاق تنها بستری شدم همونجا هم زایمان کردم خیلی خوب و تمییز بود
من از صبح درد گرفت یک دفعه کمرم پشت بندش دستشویی . بعد عرق سرد لرز دیگه رفتم حموم و اینا خوب شد . بعد از ظهر رفتم پیاده روی دو ساعت رسیدم خونه ساعت هشت و نیم انقباض شروع شد هر هفت دقیقه ده دقیقه زیر دلم درد می‌گرفت و لخته قهوه ای بود و کم کم شد خونی دیگه ساعت یازده کیسه آب پاره شد اومدم بیمارستان یازده و نیم بستری شدم از با شش سانت .. دوازده درد شدید یک به دنیا اومد . ولی بخیه خیلی خوردم 😮‍💨😁 مفید مو مختصر گفتم سوالی بود در خدمتم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر