۷ پاسخ

عزیزم فشنگ شروع کن به بریز بپاش ،قشنگ خرج خودت لباست کن اگه پول نداشت این همه اسباب بازی نمیکرفت تو هم ول کن داره باندازه، ببرش خرید از قبلشم نگو برو مغازه قشنگ واسه خودت خرید کن کاریم نداشته باش داره یانداره

این دوگانگی بینتپن باعث میشه بچه رو نابود کنید باید بچه هماهنگی پدر مادر رو ببینه ک در آینده سرکش نشه جالبه مادرشوهرتون هیچی نمیگه ک نخرین پول حروم نکنین من وقتی نزدیک بودم حتی میفهمید کفش یا لباس برا بچه خریدیم با اینکه واجب بود اولا دعوا میکرد ک چرا خریدین بعد باز دعوا میکرد ک چرا گرون خریدین من باز اوقاتم ازین تلخ بود ولی نزدیکی سخته

والا شوهر منم دقیقا همین رفتارو با پسرم داره ولی خب الان چند ماهی هس دیگه نمیزارم میگم بزار نبودن رو بفهمه از اول بد عادتش داده الان همه چی میخواد حتی اگه از همون اسباب بازی داشته باشه بازم کپ اونو میخواد منم حرصم میگیره

درمرحله اول سعی کن ازمادرشوهرت جداشی دخترمن وباباشم همینجورن ولی موقع هایی ک نیس من ادبش میکنم

والا تاجایی که من دیدم مردا بیشترحواسشون به آینده ی خودشونوبچشون هست من اتفاقا پدرم واسه پسرم اسباب بازی میخره همسرم هی غرمیزنه میگه انقدنخردیگه لوس شده توباهم باهمسرت حرف بزن قانعش کن بگوگرونیه بگواون پولی واسه بچه خرج اسباب بازی بخری پولشوپس اندازکن بزرگ شد به دردش میخوره

وقتی مستاجری چرا نزدیک مادرشوهرت نشستی
اگه مادرشوهرت نیازی به شما نداره و میتونه مستقل باشه بنظرم یک مقدار فاصله کمک کنه که پسرتون بیشتر تحت کنترل و تربیت خودتون باشه

حتما شوهرت پیش یه مشاور ببر یا اگه نیومد کلیپای مرتبط همین فرزند پروری از اینستا زیاده براش بفرست بدونه چقدر با این کارش ظلم میکنه در حق بچه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه