اومدم با تجربه زایمان طبیعی تو بیمارستان نجمیه تهران .
خیلی خوب بود همچیش.پرسنل .غذاش. رسیدگی.
۳۹ هفته و پنج روز رفتم دکتر .ان اس تی دادم و سونو بیوفیزیکال.که دکتر بگه برای بستری شدن چیکار کنم .چون میترسیدم زیاد بمونم بچه مدفوع کنه..ان اس تی و‌دید .گفت خوبه. معاینه هم کرد .اما بسته بودم.
گفتم میخام بزام امروز. گفت دست خودت نیس.الکی ک‌نمیشع .دیگه گفت دوروز دیگم وقت میدم بهت بمونی . پیاده روی کن .آب گرم بگیر.
بعد رفتم سونو بیمارستان.سونو انجام دادم دیگه ساعت یک شده بود دکتر رفته بود .گفتن برو کلینیک زایمان زنگ میزنن واس دکتر میخونن.
یهو بهم گفتن باید بستری شی.اب دورش ۹ mm هست. دیگه استرس وارد شده بود بهم .از طرفی دوست داشتم زودتر فارغ شم .استرس تموم شده.
دیگه دو نیم بستری شدم با رحم بسته و با آمپول فشار زایمان کردم .ساعت ی ربع به هفت.
تو چهار ساعت فول شدم.خداروشکر فقط اپیدورال نگرفتم.
چون سر بچه اول گرفتم .هیچ زوری نداشتم برای بیرون کردنش. و زایمانمم ۷ ساعت طول کشید.پروسه رو طولانی کرد

#زایمان طبیعی

۹ پاسخ

منم طبیعی بودم و خیلی راضی هستم

ای جانم مبارکه خدا حفظش کنه زیر سایه پدر مادر
منم میخوام برم نجمیه
اولین بارداریمه
شما راضی بودید

منم ۴ سال پیش نجمیه سزارین شدم خیلی هم راضی بودم شکرخدا

مبارک 😍😍😍😍

ب سلامتی عزیزم خدارو شکر جفتتون صحیح و سالمید
انشالله نی نی زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ✨😍

مبارک‌باشه عزیزم منی که هنوز موافق زایمان‌طبیعی نیستم😅

خداروشکر سزارین بی استرس
بدون پارگی کیسه اب و زور .....
درد جای بخیه اصلا نداشتم و فقط دو سه روز سوزش ادرار

بسلامتی عزیزم منم میخام باامپول فشار زایمان خیلی سخته یانه عزیزم

بسلامتی عزیزم مبارک

مقالات مرتبط

تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
درد زایمان طبیعی چند ساعت است
درد زایمان طبیعی چند ساعت است | طول مدت زایمان طبیعی
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند

سوال های مرتبط

مامان پسرکم مامان پسرکم ۷ ماهگی
سلام مامانا من ان اس تی دادم انقباض داشتم و معاینه یه سانت باز بودم، دکتر گفت برو پیاده روی ۳ ساعت دیگه بیا اگه انقباض بیشتر شده بود بستری شو... کاش امشب زایمان کنم ، التماس دعا دارم ازتون
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان امیر 💙 مامان امیر 💙 ۱ ماهگی
پارت دو زایمان
سونو که نوشت تخصصی بود سونو ساده نبود گفت اگه خوب بود واستا تا شب برو مطب دکتر اگه دکتر سونو گفت خوب نیست برو بیمارستان حتما بستری بشی 🥹
منم رفتم دکتر گفت حرکات فیزیکی جنین خیلی کم شده و یک دور بند ناف دور گردن جنین افتاده منم دیگه نرفتم بیمارستان ثامن یک راست اومدم امام حسین . اول آن اس تی گرفت گفت ضربان قلبش خوبه ولی حرکاتش کمه دیگه ساعت 8.30 بستری شدم ساعت 9 معاینه کرد 2 سانت بودم ( اول که رفتم یک ماما بهم دادن واقعا خیلی خوب بود یعنی عالی بود فقط اون منو دوباره معاینه کرد نه ترکی هرمی دوبار هم دکترم معاینه کرد دکترم عالی بود ماما شبان بود دکتر هم اسد پور)دو سانت بودم آمپول فشار زد تا ساعت ۱۲
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۹ ماهگی
تجربه زایمان
من دکتر برای ۳۹ هفته دو روز به خاطر اینکه وزن بچه از سن بارداری کمتر بود بهم نامه زایمان داد . هفته قبل از زایمان معاینه شدم و دهانه رحم کاملا بسته بود دکتر یه سری ورزش داد و گفت پیاده روی کنم . روز ۲۶ بهمن ساعت ۷:۳۰ من با نامه بستری رفتم بیمارستان و اونجا مامای همراهم اومد و اول نوار قلب گرفتن و معاینه کردن اما دهانه رحم بسته بود کاملا .دکتر گفت که داخل رحم سوند بزنید و با تزریق آمپول به رحم اونو آماده زایمان کنم اما چون دهانه رحم کمی کج بود سوند وارد دهانه رحم نمیشد یا اگر هم وارد میشد ۲ سانت بیشتر داخل نمی‌رفت که این مرحله کمی دردناک بود . بعد از اون دکتر قرص بهم دادن که بخورم تا درد هام شروع بشه یک ساعت اول رو باید می‌خوابیدم و بعد از اون پیاده روی رو شروع کردم و یک سری ورزش رو و هر یک ساعت یک بار نوار قلب گرفته میشد و دهانه رحم چک میشد ساعت ۳ بعد از گذشت ۶ ساعت از مصرف قرص مجدد معاینه شدم و با اینکه درد هام شروع شده بود اما دهانه رحم بسته بود با تجویز دکتر یک دوز ۶۴ قطره ای آمپول فشار دریافت کردم که درد ها کمی شدید تر شد اما تا ساعت ۶:۳۰دهانه رحم باز نشد که دکتر دیگه درخواست سزارین اورژانسی دادن چون کمی خون ریزی داشتم و نگران بچه بودن که با آمپول فشار بهش شوک وارد بشه.
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان علیسان مامان علیسان هفته سی‌ونهم بارداری
امروز ۳۷ هفته کاملم رفتم دکتر معاینه کرد گفت ۳ سانتی آن اس تی هم دادم خوب بود به نظرتون چه قد طول میکشه زایمان کنم؟فعلا هیچ دردی ندارم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نازنین مامان نازنین روزهای ابتدایی تولد
سلام دیشب رفتم ان اس تی دوبار ازم گرفتن ضمیمه نامه ختم بارداری دکتر کردن گفتن اگه پزشک اورژانس تایید کنه بستری و زایمان ... دکتر گفت خوبه فردا برو مطب دکتر متخصصت تااون ببینه ... خسته شدم دیگه یعنی این هفته ام بستری نمیکنه دیگه کلافه شدم دلم میخاد زودتر زایمان کنم از این همه استرس و انتظار خسته شدم 😔
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان هدیه خدا😍👣💙 مامان هدیه خدا😍👣💙 روزهای ابتدایی تولد
سلام بچه ها من رفتم ان اس تی دادم همه چی خوب بود فکر کنم زیاد کار کردم خسته بود جون نداشت فقط اینکه معاینه کرد گفت اصلا باز نشدی اما دو هفته پیش دکتر گفت یه سانت باز دکتر گفت تا ۵آبان نزاییدم برم بستری شم این گفت تا ۹ آبان وقت داری نهم بیا بستری شو همش دارن میندازن عقبتر چرا
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرسام💙 مامان آرسام💙 روزهای ابتدایی تولد
خانما رفتم دکتر به خاطر دیابت بارداری از ۳۲ هفته دارم ان اس تی و سونو میدم خداروشکر همه چی خوب بود ولی به خاطر خارش دست و پام و اینکه دونه زده رفتم به دکتر گفتم گفت ازمایش بده نیاز باشه بستری شی حالا دلشوره گرفتم بستری شم دارو میزنن یا اینکه زایمان میکنن ؟؟ آخه دکتر خودم ۱۵ روز رفته مسافرت یه دکتر دیگه جاش نشسته بود !!
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نیهان مامان نیهان روزهای ابتدایی تولد
امروز خیلی بهم استرس وارد شد بچه ها گفتن انقباض داری تو ان اس تی گفتن قلبش یهو افت داشته رفتم سونو کلی ان اس تی دیگه دادم اخر گفتن برو استراحت کن مایعات بخور که زود زایمان نکنی
خیلی حس بدی داشتم اصلا استرس گرفته بودم
الان بچم به دنیا بیاد میره دستگاه؟؟
کی تو ۳۶ هفته زایمان کرده؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۴ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمانم
چهار شنبه صبح بود ساعت شیش من یکم درد داشتم رفتم حموم و کارا مو کردم ساعت یک نیم رفتم بیمارستان ک بستری شم معاینه کردن هنوز باز نشده بودم و ان اس تی گرفتن گفتن درد زایمان نیست چون بچم صدک یک درصد بود بستریم کردن با آمپول فشار. تا کارای بستری کردن شد ساعت سه و نیم چهار ک آمپول فشار وصل کردن بهم کم کم دردام شروع شد اون شب درد کشید تا ساعت دوازده شب ک یه سانت هم باز نشدم آمپول فشار رو قحط کردن یکم دردام آروم شروع خوابیدم دیگه صبح پنج شنبه اومدن ساعت شیش دوباره آمپول فشار رو وصل کردن 🤦
مامان الوین مامان الوین ۱ ماهگی
پارت دو
جواب سونو رو گرفتم با استرس زیاد رفتم بیمارستان ماما دید گفت باید زنگ بزنم دکتر ببینم چی میگه
زنگ زد دکتر گفت باید بستری بشه
من یه هفته قبلش معاینه شده بودم دکتر گفت یه سانتی
تو بیمارستان هم معاینه کرد گفت همون یه سانتی
بهم گفت برو ساک زایمان بگیر
من از استرس زیاد گریم گرفته بود
شوهرم رفت ساک زایمان گرفت اون من لباس رو پوشیدم منو بردن تو یه اتاق
ادامه پارت بعد
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شقایق مامان شقایق ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
۳۹ هفته ۵ روزم بود رفتم دکتر گفتم که هیچ علائم درد زایمان ندارم گفت فردا برو بیمارستان بستری شو برای زایمان اونجا کمکت میکنن زایمان کنی منم شب قبلش رفتم حموم وسایل آماده کردم صبح ساعت ۸نیم کیسه آبم خونه ترکید سریع رفتین بیمارستان معاینه کرد گفت ۷ سانت بازی اینو ببرین اتاق زایمان الان زایمان میکنه ولی فشارم و گرفتن فشارم شده بود ۱۶ نیم بچه مدفوع کرده بود اورژانسی بردنم اتاق عمل و سز شدم😕😕😕ولی زایمان طبیعی خیلی بهتراز سزارین
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان Avina مامان Avina ۳ ماهگی
بعد یه هفته شدم ۳۸ هفته رفتم مطب گفت زایمان نکردی گفتم نه و خب گفت پیاده روی ادامه بده و اینا این هفته زایمان میکنی منم خوشحال خندان اومدم قرار داد ماماهمراه نوشتم و خودمو اماده کردم واسه زایمان طبیعی بماند که از ماه شیش باشگاه میرفتم برای زایمان و ورزش میکردم و این داستانا
خلاصه ۳۸ هفته هم تموم شد رفتم تو ۳۹ هفته رفتم باز پیشش بعد گفت هنوز زایمان نکردی گفتم نه بعد گفت برو معاینه کنم معاینه کرد گفت بسته ای هنوز کاملا بسته حتی نیم انگشتم باز نبود
بماند که هر سری معاینه چه دردی داشتم چون دهانه رحمم بالا بود و انگشتشون به رحم نمیرسید بیشتر از چیزی که باید فشار میدادن به زور که باز بشه اما دریغ از یک میلیمتر
خلاصه گفت از این هفته ی روز در میون برو ان اس تی بده و چک کن
من از هفته ۳۹ رفتم بیمارستان برای ان اس تی
زایمان پارت دو
مامان قلب مامان مامان قلب مامان ۳ ماهگی
پارت دو از یک دوروز قبلش علایم زایمان طبیعی رو داشتم لک اون نشون زایمان و بازم درد نگرفت شنبه رفتم بیمارستان گفت باید بمونی دیگه چهل یک هفته کامل کردی ماینه تعریکی کرد گفت یک سانت شودی پیاده روی میکردم بیرون بعد دو ساعت دو سانت شدم بازم پیاده روی شد ساعت یک شدم چهار سانت درد داشتم ساعت ده صبح رفتم بیمارستان دوباره گفت برو را برو
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان الینا 💖 مامان الینا 💖 ۲ ماهگی
تجربه زایمان (پارت1)
من چهارشنبه شب (39 هفته و 5روز بودم) رفتم بیمارستان ان اس تی بگیرم چون حرکاتش یکم کم شده بود، ان اس تی گرفتن و سونو بیوفیزیکال که گفتن همه چی خوب و نرماله،،معاینه کردن و گفتن دهانه رحم یک سانته(اینم بگم که هیچ درد و علائمی از زایمان نداشتم) زنگ زدن به دکترم گفتن و دکترم گف جمعه صبح بیا بستری شو، خلاصه من جمعه صبح که 40 هفته کامل بودم ساعت 7 بدون درد رفتم بیمارستان و بستری شدم، معایته کردن و گفتن هنوز یک سانتی، ساعت حدودا 10،11 بود که برام قرص زیرزبونی گزاشتن که خیلی اثر نکرد، فقط یه درد های خفیف پریودی داشتم، دباره معاینه کردن و گفتن دهانه رحم دو سانته، من که دیگه کلا نا امید شده بودم و گفتم تا فردا اینجا علافیم 🙁
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آقا معراج مامان آقا معراج ۵ ماهگی
سلام خوبین میخام از تجربه زایمانم بنویسم براتون امشب پسرم خاب بود ولی سوسک اومد روم بیدار شدم ازترس گفتم حالا ک بیکارم یکم از زایمان براتون بگم دوشنبه هفته پیش ک میشه ۲۱دکتر بهم گفته بود بیا مطب برای معاینه لگن عصر رفتم مطب نوبتم شد اول چک شدم گفت فشارت یکی از دستات ۱۴ رو ۹ یکی هم ۱۳ رو ۹ چند دقیقه باز دوباره تکرار کرد همون بود دیگه گفت بزار لگنت معاینه کنم معاینه کرد گفت لگن خوبی داری و یه سانت بازی ولی بخاطر فشار خونت برو سریع بستری شو رفتم زایشگاه بستریم کردن ان اس تی گرفتن گفتن خوبه یه قرص زیر زبونی بهم دادن برای باز شدن دهانه رحم خوردم ساعت ۱۰ شب بود دیگه رفتم تو اتاق بهم گفت استراحت کن فردا آمپول فشار میزنیم بتونی باهامون همکاری کنی خلاصه اینکه اون شب انقباضام بیشتر شد ولی درد آنچنانی نداشتم نصف شب اومدن ان اس تی گرفتن گفتن خوب نیست دکتر سریع اومد گفت بریم برای عمل ولی ماما اومد بدنم هیدراته کرد چندتا سرم پشت سرهم در عرض چند دقیقه وارد بدنم کرد ک گفت ان اس تی خوب شد دیگه گفت حیفه عمل کنی تا بتونی طبیعی زایمان کنی بهتره بقیشو کپشن بعدی میگم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر