پارت چهارم تجربه زایمان طبیعی
بعد یک شب بستری ما مرخص شدیم،با دختر قشنگم اومدیم خونمون
تازه داستانای من شروع شده بود،بخیه هام درد میکرد،بعد ۱ هفته مراقبت هز بخیه یکی دوتا از بخیه هام باز شده بود،رفتم دکتر گفت باید صبر کنی تا خودش جوش بخورخگه،قشنگ رو هوا مونده بود و جوش نخورده بود،تا ۴ ماه بعد زایمان افسردگی شدید گرفتم،طوری که نمیخواستم بچمه مو هیچ کسی رو ببینم،بیشترش بخاطر بهم ریختگی بدنم بود،
۱ کنترل ادرار نداشتم
۲ واژنم گشاد شده بود ولی شوهرم حتی میترسید نظر بده
۳ جای بخیه ای که باز شده بود هم درد میکرد هم زیباییش بهم ریحته بود
۴ سینه هایی که نیاز به سوتین نبود هیچوقت سل و افتاده و کوچیک بزرگ شده بود
۵ بیخوابی و خستگی
۶ درک نشدن از سمت کسایی که دوستشون دارم،حتی مامانم
۷ خیلی چیزای دیگه تونستن منو از پا دربیارن و...
الان بعد ۸ ماه از زایمانم راضی ام،چرا؟؟؟؟
چون واژنم مثل قبل تنگ شد حتی بیشتر از قبل
روی شکمم هیچ اثری از ترک و بخیه نیست
کنترل ادرار دارم
ظاهر واژنم مثل قبل شد،هیچ ردی از زایمانم نمومده
۶ ماه زمان برد تا بدنم به حالت قبل برگرده،الان خوشحالم و رااضیم از زایمان طبیعی با وجود اون همه سختی
چو

تصویر
۷ پاسخ

دک بعد ازون همه سختی و زجزو افسردگی ک قطعا اثرات بدی روت گذاشته اخع چ‌خوشحالی

بخیه های منم در رفتن همش فکر میکردم شوهرم دیگه نمیخوادم ولی گفت هیچ اشکالی نداره تنگ ترم شدم وشوهرم گفت من خوشحالم که برش ات زدن تو کمتر درد بکشی

منم میخواستم طبیعی زایمان کنم ولی تو فامیل یه دکتر زنان و یه ماما داشتیم انقدر باهام صحبت کردکه سزارین کن همه میگفتن اندامت درسته بعد زایمان جمع میشه ولی مثل روز اول نمیشه خیلی مغذرت میخوام میگفت خودت متوجه نمیشی اینو همسرت میفهمه یعنی تا اونجا پیش رفتن که تو زندگی زناشوییت به مشکل میخوری که تصمیمم عوض شد و سزارین کردم،

منم بیمارستان میلاد زایمان کردم دکترای خوبه ولی پرستاران اونجا بدرد نمیخوره

من۳تا اوردم وازنم تنگ نشد نمیگم گشاده ها وای مثل اول هم نیست.افتادگی مثانه هم گرفتم .سینه ها و شکمم که داغون

بیاین گروه خوش میگدره

روبیکا

ب این ایدی پیام بدین


@Ooennejhh

گزینه ی ۲ رو باحال گفتی😂

سوال های مرتبط

مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۱۰ ماهگی
🌹تجربه زایمان 🌹
🌟پارت ۹🌟
تجربه ی کُلی بخوام از زایمانم بگم
اول از همه خدا رو شاکرم به خاطر سلامتی دختر نازنینم چون سختی های خیلی بدی کشیدم
من‌تازه سختی هام بعد از زایمانم بود چون دخترم ۷ماهه بود خیلی خیلی اذیت شدم
و بعد اینکه زایمانم رو دوست داشتم
من از اول بارداریم نظرم بر سزارین بود که شانس باهام یار شد و همون شد که میخاستم
انتخابم هم برای زایمان های بعدی هم سزارینه قطعا
بعدش اینکه بازم خدا رو شکر میکنم که شکمم کوچیک بود چون شکم بزرگ باشه واسه بخیه ها خیلی آدم اذیت میشه و احتمال عفونت هست
ولی من چون شکمم کوچیک بود خیلی راحت بودم
اینم بگم مامانای گل من دخترم ۴۴ روز بیمارستان بستری بود ❤️‍🩹💔
۴۴ روز من خون دل خوردم غصه خوردم ناراحت شدم اشک ریختم آب شدم و عاجزانه از خدا و اهل بیت کمک میگرفتم که دخترم رو خوب کنن
اول کمک خدا و اهل بیت و بعد کمک دکترها و پرستار ها و بعد دعای خیر پدر مادرم و اطرافیان عزیز بود که دخترم تونست خوب بشه
و ناگفته نماند که دختر مامان هم قوی بود که تونست خوب بشه
مامان آوین  ❤ مامان آوین ❤ ۱۵ ماهگی
درد و دل 💔
دوماه اول بعد زایمانم جزو زجرآورترین بخش زندگیم بود اغراق نمیکنم واقعا خیلی سخت گذشت بهم آوین زردی گرفت یک ماه طول کشید بعد بستری شدنش تا خوب بشه، کولیک شدیید داشت شبو روز گریه و بیقراری دروغ نگم روزی یه ساعت نمیخوابیدم از بیهوش میشدم از بیخوابی، رفلاکسش شروع شد دکتر و دارو بیقراری شیر نخوردن، واکسن دوماهگی زد تبش تا تشنج رفت بالا خدا دوباره بهم دادش😔، یه شب که شیرش میدادم شیر پرید گلوش صورتش کبود شده بود بدنشم خشک نفس نمیکشید هیچ مادری این لحظه رو نبینه ایشالا بچه اولمه نمی‌دونستم می‌کنی تو این حالت باید فوت کنی تو صورتش رفع میشه تو خونه میدویدمو میزدم پشتش تا نفسش اومد یادش افتادم اشکم دراومد
خودم بخیه هام به زور خوب شد بعدش شقاق مقعدی گرفتم بخاطر زایمان طبیعی آنقدر عذاب آور بود که از خدا مرگمو میخواستم نمیدونم واسه من آنقدر سخت گذشت یا برا همه اینجور بوده فقط میدونم دیگه هیچ وقت نمیخوام به اون دوران برگردم حامله شدن بچه آوردن برام شده ترس بزرگ از تجربه هاتون بگید برام
مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۱۰ ماهگی
🌹تجربه زایمان 🌹
🌟پارت ۷🌟
مادرم بنده خدا خیلی تو این چند روزی که بیمارستان بودم اذیت شد خیلی مدیونشم خیلی خسته و اذیت شد واقعا اگه مامانم نبود من با هیچکس اینقدر راحت نبودم
فردا که شد یکم‌احساس درد کردم تازه فهمیدم چی شده چه اتفاقی افتاده
پاهامو‌نمیتونستم قشنگ تکون بدم چون به شکمم فشار میومد
مامانم بهم شیاف زد
شیاف دیکلوفناک ۱۰۰
مامانایی که میخاید سزارین بشید بهترین و عالی ترین شیافی که میتونه برای چند ساعت دردتون رو آروم کنه همین شیافه یعنی آبیه رو آتیش
واسه پایین و بالا شدن از تخت اذیت میشدم بالخره شکمم پاره شده بود و دوخته شده بود و ۷لایه پاره شده بود معلومه که درد داره واسه دسشویی هم کمی سخت بود
بیشتر موقعی که میخاستم از تخت پایین بالا بشم شکمم درد می‌گرفت
سزارین اینجوریه که تو هرچقدر بیشتر راه بری دردت کمتر میشه و بخیه هات نرم تر
من هرچی بیشتر راه میرفتم دردم آروم تر بود
البته من روز سوم به بعد تونستم بدون ویلچر راه برم