۵ پاسخ

ماشاالله مبارک باشه 🥰

مبارکتون باشه 😍

ای جانم مبارکش باشه🌱🤍

اییی جانم . خدا واسه هم دیگه نگهتون داره

مبارکتون باشه❤😍

سوال های مرتبط

مامان آرش کوچولو مامان آرش کوچولو ۹ ماهگی
♦️بچه‌دار شدن مثل یک معجزه است. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد.

💟 همین که اولین بار نقطه‌ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند.

دستت را می گذاری روی شکمت و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی.
باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.
باید حامی اش باشی، همراهش باشی.

🌟شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست.

💝لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.

💛با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی.
چقدر قلبت می تپد برایش.
برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود.
چشم هایش، دهانش، انگشت هایش.
💫از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.

💖 بارداری مثل یک جور جادوست.
جادویی که همه چیز را تغییر می دهد.
جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.
❤️بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد....



♂️♀️

👩🏻‍⚕️ برای سلامتی بیا، برای بهترین شدن بمون👇

🤰👼
سلامت بانوان
ـــــــــــ🌺🌺ــــــــــــ
@drbanvann
ــــــــــ🌺🌺ــــــــــــــ

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ༻
خدا این حس قشنگ رو نصیب همه‌ی مامانای اقدامی کنه انشالا
انشالا بیان خبر بارداریشون رو بدن 🍓🍓🍓🍓🍓
مامان شاهان 👼🏻👑 مامان شاهان 👼🏻👑 ۹ ماهگی
مامان سزارینی تو انجامش دادی...اون بچه شیرین الان تو بغلته...بدن تو برای بدنیا آوردن یه زندگی واقعا کار خارق العاده ای کرده...تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی،اجازه دادی بدنت رو بشکافن،آسیب دیدی در عین شجاعت، بسیار قوی و توانمند بودی تا کودک رویاهایت را بدنیا بیاوری...وقتی ک بدنیا آمد اشک شوق از چشمانت جاری شد ...اجازه دادی با رحم زخمی و شکمی پاره تو را ماساژ دهند حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود ...تو درحالی ک لرز داشتی و بخاطر داروها تمام تنت می‌لرزید روی تخت تورا می‌بردند تو شوق دیدار دوباره فرزندت در بخش را داشتی...تو در حالی که پاهایت می‌لرزید با چشمانی اشک آلود در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوار گرفته بودی برای اولین بار بعد عمل راه می‌رفتی این قدم تو را به رفتن به خانه و رسیدن دوباره به نوزادت نزدیک تر میکرد ...بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی... انگشتان خود را رو پانسمان محل بخیه و زخم گذاشتی و فکر میکردی که چگونه بهبود می یابد و چه ردی بر جای می‌گذارد ...همه اینها را مادر تو انجام دادی تو شجاع قوی و دانا بودی تو خالق یک روحی خالق یک جسم به خودت افتخار کن.
تقدیم به تمام زنان پاک سرزمینم 💖