سلام خانوما هر ماه چند بار بچتون رو پارک میبرید؟
پارک‌هایی که تاب و سرسره و.. دارن میبرین یا
برقی ها و استخر توپدار و یا خانه بازی؟
ما که خیلی کم میبریم خیلی دلم مونده واسه این قضیه، اکثرا شوهرم میگه وقت ندارم، خیلی دلم میگیره
ولی در کل راضیم ازش
از طرفی هم خودم نمیتونم تنها ببرمش چون پارکی که نزدیک خودمونه بدرد نمیخوره
ماشین هم که دست شوهرمه واقعا سختمه فقط برای یه پارک اسنپ بگیرم برم و بیام اونم دست تنها بدون همسرم بچه رو کنترل کنم..
گاهی میگم دلمو بزنم به دریا چقدر منتظر بمونم تا وقت بشه یبار امتحان کنم خودم تنها برم ببینم چقدر سختی داره.. نمیدونم.. شماها چه میکنید؟
ولی خدا (پدرجون) پدرمو حفظ کنه اون بنده خدا دخترم رو میبره
یعنی تعداد پارکهایی که اون بنده خدا برده نسبت به ما ۹۰ به ۱۰ درصده
ما کلا خیلی کم پیش میاد تنها(با بچه) برم پارک یا تنها برم بازار
معمولا باید همسرم یا مامانم یا دوستی خلاصه یه همراهی با من باشه
شماها چطور هستین؟

۱۸ پاسخ

منم شوهرم نمیتونه مارو مرتب پارک ببره
شاید ماهی دوبار
ولی خودم هرروز هرروز هرروز بردمش
پارک نزدیک خونمون ۲۰ دیقه پیاده روی داره
فقطم دوتا تاب داره و یه سرسره
اینقدر اونجا بردمش از یه سالگیش که چندتا دوست هم سن پیدا کرد
هرروز دو ساعت یا بیشتر با دوستاش اونجا بازی میکردن
سنگ بازی چوب بازی اب بازی
اصلا سمت وسایل بازی نمیرفتن
حالام هر چهار تا دوست باهم مهد ثبت نام کردن از تیر میرن مهد باهم دیگه
لنگ شوهر نمون
هفته ای یه بارم خودم خانه بازی میبرمش

راستش من یکی دوبار تنهایی بردم
خیلی سختم بود
با کالسکه بردم بعد بهونه گرفت که باید بغلم کنی
هم بغلم بود و هم کالسکه رو می‌آوردم خیلی سختم شد
منم مثل شما فقط عادت کردم با همسرم ببرم
حالا قراره بعد اسباب کشی خونمون برنامه بریزم ببرمش کارگاه های مادر و کودک خیلی مفیدن
و با مامانای دیگه و مربی خیلی میشه ارتباط گرفت بازی های متناسب با سنشون
اگه تونستی تو هم‌ثبت نام کن ببر

من زیاد پارک نمیبرم تو مهر تا قبل از سرد شدن هوا و بهار بعد از تعطیلات عید قبل از اینکه برم دنبال داداشش یکساعت میبردم بازی می‌کرد ک با گریه و کلی جیغ میبردمش واسه همین دیگه اصلا دوست نداشتم ببرمش .خانه بازی هم زیاد بردمش دیگه گذاشتمش مهد الان دوماهه پارکم نمیبرمش اصلا ..دو سه روز پیش بود مامانم همینطوری بردش پارک بعد از چند ماه یکم بازی کرد و خودش کفت بریم ..انقد نبردمش خودشم دوست نداره 😅..عذاب وجدان نگیر ک کم میبریش ولی لنگ شوهر و کسی نمون همینطوری ببرش بچرخونش یا خانه بازی ببرش

من خودم میبرم
دهنم سرویس میشه با دوتا بچه اما مجبورم

من این تابستان هر روز بردمش پارک خوبه برا بچه اما خودم استرس داشتم نکنه بیافته 🙃

والا من‌پسرمو میبرم خانه بازی ک مورد تاییدمه دوتا ماشین عوض‌میکنم نیم ساعت راهه
خودم میبرم اکثر جاها خرید دکتر ...
خودشم پسرم پدر بابامو درمیاره از بس شلوغه
هفته ای سه بار میبرم پارک
یه بار شهربازی سرپوشیده
ماهی یبار هم شهربازی بزرگ شهرمون
هر پاساژی بریم میگه بریم طبقه آخر خانه بازی
در کل ب لحاظ تفریحی شدید ب پسرم خوش میگذره چون ب تعداد موهای سرش سوار شده
ولی ببری فردا یه جایی انگار بار اولشه

من هفته ای سه بار اینا پارک وفضای سبز میبرمش هفته ای یکبار هم میبرم خونه بازی اکثرااا هم تنهایی میبرم خونه بازی هم از ما دوره همیشه با اسنپ میریم اومدنی هم بیرون شام میخوریم بعد با اسنپ برمیگردیم خونه به همین راحتی

من خودم خانه بازی میبرم پارک بعضی سرسره هاش بلنده مرسانا هم گیر میده به اونا بخاطر همین باباش اونجا بهتر میتونه کنترل کنه

ماکه هرروز میریم پارک هفته یبارم میره چنتا برقی و سرسربادی واینا سوارمیشه عصرا نمیمونیم خونه

من خودم تاکسی میگیرم‌میبرمش خانه ی کودک و پارک و کلاس مادرو کودک.توی خونه حوصلش سر میره.همه جا با تاکسی میبرمش.

من خودم روزا پیاده میبرم پارک محلیا هفته ای دوبارم میبرم پارک ک بادی داره

هر روز پارک میبرم
عصر های گرم یا سرد یک روز درمیون یا هر چهارشنبه ها اگه سرم شلوغ باشه خانه بازی میبرم

من هر روز میبرم
تازه پارک بهم نزدیکم نیست ،دوره
خانه بازیم میبرم
اصلا منتظر نمیمونم شوهرم خلوت شه
بچه نیاز داره به تفریح

من خودم میبرم هر از گاهی با شوهری وقت بشه الیته

اگ یدونه هس بردنش راحته،من زیاد میبرم ولی چون دوتا هستن تنهایی سخته برام اکثرا با همسرم میبرمشون لازمه واقعا

شبها با شوهرم میبرمش روزاهم که نمیتونه مارا ببره خودم تنها میبرمش

منم خودم میبرمش شبها هم میبرم خانه بازی

عزیزم چرا ازپسش برنیایی میایی خودت ببرش من دوتابچه ام. روگاهی تنهامیبرم ۵.۳

سوال های مرتبط

مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
بچه های شماهم مدام میزنن شمارو محکم؟ پسر من چه جلو خودمون چه بقیه همش گیر میده بی دلیل بهم خیلی محکم منو میزنه تو صورتم چشمم بدنم کلا نابودم کرده دستاشم اندازه آدم بزرگی زور داره ، از سرو کولم می‌ره بالا همش دنبال بازی و شیطنته . از طرفی باز گاهی بغلمم میکنه بوسم می‌کنه میگه دوستت دارم، نمی‌فهمم چرا اینقدر میزنه منو
و اینو بگم من خیلی باهاش بازی نمیکنم بیشتر میبرمش پارک یا بیرون ولی باباش بیشتر تو خونه باهاش بازی میکنه و نمی‌رسه که ببرش پارک یا بیرون چون باباش نیس تا ۹شب ظهر یکساعت فقط هست بقیش نیست تا شب
و درصورتی که همش یا منه همش باباشو میخاد و وابستس بهش نمیزارع بخابع یا غذا بخوره تو مهمانی ها هم تنها بچه ای ک اینقدر اذیت می‌کنه بچه ی ماست آخرشم با اعصاب خوردی مجبوریم ازون مهمونی بیایم بیرون البته الان بهتر شده قبلا وحشتناک بود چکاب هم دادیم مشکلی نداره
خیلی فضول و شیطونه همش دنبال بازیه اصلا دوست نداره تنها با خودش بازی کنه همش به من میگ ظرفارو نشور غذا درست نکن هیچ‌کار نکن فقط با من بازی من همش گریه بهانه باباشم اسیر داره وقتی خونس، خیلیم ما براش وقت میزاذیم همه چی براش می‌خریم حتی نمیدونم چرا اینجوری می‌کنه بیشتر اذیتمون می‌کنه راهکارش چیه بچه ها بنظرتون
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
امروز با شوهرم و بچه هام رفتیم یه دوری بزنیم. بعد شوهرم کنار یه پارک نگه داشت تا دخترم یکم بازی کنه. پارکم امروز تعطیل بود خیلی شلوغ بود. دختر منم عاشق تاب بازی. تاب هام همه پر بود منم گفتم دخترم بریم بازی‌های دیگه رو بکنیم بعد برگردیم تاب بازی اما گریه میکرد میگفت فقط تاب. یکی از بچه ها خیلی رو تاب مونده بود منم رفتم اونجا ایستادم که اومد پایین دخترم رو سوار کنم. اما دخترم همش گریه میکرد که زود. زود میخوام سوار شم. اصلا مفهموم صبر یا نوبت رو نمیفهمه. بعد مامان اون پسر به من گفت دخترت چند سالشه گفتم سه سالشه. گفت پس چرا اینطوری رفتار میکنه. باید تو این سن مفهوم نوبتی رو بدونن. حتما یه دکتر ببر نرمال نیس. راستش فک میکردم شاید حرفای خانوم درست باشه اما از طرفیم خیلی ناراحت شدم. از اون موقه همش تو فکرم و رفتارای دخترم رو زیر نظر دارم. به شوهرم گفتم میگه تو زیادی حساسی تا یکی حرفی میزنه روت تاثیر میزاره. ولی خب واقعا خیلی درگیرم. دخترم خوب حرف نمیزنه فقط کلمه میگه جیغم زیاد میزنه ولی بنظرم بخاطر حرف نزدنشه. بردم دکتر مغز و اعصاب. دکتر پیشنهاد داد که حتما اول ببرم کاردرمانی چون باید درک و توجهش کامل بشه. که بتونه حرف زدنم یاد بگیره.. اما خب هنوز پیشرفت چندانی نکرده. هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوزم خوب دستور پذیر نیس. البته چیزایی که به نفعشه و دوس داره رو زود میفهمه و انجام میده اما بقیه موارد نه. و خیلی چیزای دیگه. دلم خیلی گرفته انگار یه غم رو دلم سنگینی میکنه دلم نمیخواد این موضوع رو هم به کسی بگم فقط به شوهرم میگم که یکم دلم آروم بشه اما اون همش میگه زیادی حساسی چیزی نیس😒
مامان آیهان مامان آیهان ۳ سالگی
مامانا تو رو خدا توانایی هایی که من از پسرم مینویسم ببینید و بگید آیا نسبت به سنش عقب هست یا نه ، چون خودم تو گهواره یا دوستان اطراف رو میبینم احساس میکنم عقبه و همین موضوع خیلی از نظر روحی منو داغون کرده ، پسرم ۱۳ ماهگی راه رفت ، الان حرف زدنش در حد جملات چهار پنج کلمه ای هست ، هر خواسته ای داشته باشه بیان میکنه درکش خوبه ولی مثلا اگر بگن این کار رو نکن از لج بدتر میکنه یا اگر بگم اگر این کارا رو بکنی دیگه پارک نمیبرمت توجه نمیکنه ، شعر چند تا بلده ، اشکال هندسی رو بلده ، رنگا رو سفید مشکی سبز زرد آبی قرمز و صورتی رو میشناسه حیوانات رو خیلی هاشو بلده صداهاشونو بلده اعداد تا ۱۰ میشمره ، هنوز گاهی البته از لج من چیز میزاره دهنش مثلا چند بار تو پارک سیگار رو زمین رو لرداشت گذاشت دهنش یا سنگ امروز گذاشت دهنش و هر چقدر میگم این کار رو نکن بدتر میکنه ، از ۲.۵ پوشکش نکردم تو خواب اصلا جیش نمیکنه ولی در طول روز باید خودم ببرمش دستشویی وگرنه نمیگه و اگر بیرون بریم اصلا جیش نمیکنه تا میایم خونه ، بهش میگم نرو تو خیابون گوش نمیکنه باید حتما دستش رو بگیرم ولی میبینم بچه های همسنش ماماناشون دستشون رو نمیگیرن و خودشون نمیرن تو خیابون ، غذا خوردنشم گاهی خودش میخوره گاهی من بهش میدم ، لباس پوشیدن بلد نیست فقط بلده شلوارش رو در بیاره ، من خیلی این روزا از لحاظ روحی داغونم حتی بردمش پیش روانشناس کودک فقط گفت اگر حرف زدنش رو به پیشرفته رهاش کن و فقط بیشتر تو جمع ببرش ، من چند ماهه شروع کردم رو به پیشرفت همه خواسته هاشو میگه ولی هنوز مثل بقیه بچه ها کامل صحبت نمیکنه ، و اینکه ما کلا اینجا کسی رو نداریم تا قبل این چند ماه بچه بیشتر تو خونه تنها بوده