۱۲ پاسخ

چقد خوب 😍😍
انشالله این سری هم بتونی راحت زایمان کنی
ولی زایمان کلا خیلی ربط داره به بدن عر شخص

مبارکه عزیزم سالم و صالح باشه ان شاالله خوش قدم باشه تاج سرتون بشه ان شاالله 😍
پیاده روی تقریبا چند ساعت میرفتین؟
من چون زایمان های قبلی دیر زاییدم و تاریخ زایمانم هم سی شهریور هست بچه مدرسه ای دارم میخوام حداقل تا بیست شهریور بزام میخوام زودتر پیاده روی کنم که جواب بده😅

بسلامتی، مبارک باشه،، پیاده روی از چند هفته شروع کردین؟

دعا کن انشالله منم بسلامتی راحت زایمان کنم طبیعی🫶🏻🥹

چقدددد خوب😍کاش منم برام تجربع خوب و راحتی بشه😍

بسلامتی عزیزم .مبارک باشه

مبارکه عزیزم ب سلامتی ان شاءالله

مبارکه عزیزم‌بسلامتی .

خداروشکر چقدر خوب😍😍پیاده روی طولانی ینی چقدر یک ساعت مثلا؟با سرعت آروم پیاده روی کردی؟

مبارک عزیزم
مرسی از راهنماییتون

بدون بخیه عضله های واژن پاره میشه

عزیزم بچت چند کیلو بود موقع زایمان؟

سوال های مرتبط

مامان آروین و آرتین مامان آروین و آرتین ۳ سالگی
تجربه زایمان طبیعی در 39هفته
اول اینکه ماما خصوصی گرفته بودم. تحت نظرش بودم ورزش قرص و معاینه همه چیز خدا رو شکر ب خوبی بود قبل 39هفته دو بار معاینه شده بودم و یکبار ی سانت بودم و بار و دوم دو سانت
2مهر که رفتم برای معاینه سوم همون روز نیم ساعت پیاده روی کرده بودم رسیدم خونه حالت تهوع داشتم ناهار نذاشتم دراز کشیدم خوابیدم همسرم ک اومدم گفتم اصلا صداتون در نیاد حالم بده فقط میخام بخوابم خوابیدم و8شب رفتم دکتر برای معاینه معاینه کرد و گفت همون دو سانته اگه بخایی 4شنبه با آمپول فشاربستری کنم
بعدش منم قبول کردم برگشتیم خونه ساعت 1شب رفتم دستشویی و لخته خون ازم اومد رفتم بیمارستان و دکترم اومد و بستری شدم تا9صبح دردهای ریز خودم بود بعدش دکتر گفت صلاح میدونید سرم فشار بزنم و کیسه آبتو پاره کنم زد و پاره کرد😀خورده خورده دردهام زیاد شد و بعد با 6شکم درد زیاد زایمان کردم خیلی از زایمان اولم راحتر بود خیلی خدا رو شکر میکنم ک مامابود و خیلی کمک کرد نیم ساعت آخر فقط درد کشیدم تجربه زایمان خوبی بود کاش برای اولین هم جور میشد ماما میومد بالا سرم
والبته مامانم تا آخر پیشم بود و فقط20دیقه رفت بیرون ک کارهای عمل تموم شه و بعد اومد
انشالله قسمت همه زایمان راحت و خوب
مامان محمد امین🥰🧸🧿 مامان محمد امین🥰🧸🧿 ۵ ماهگی
سلام خانومااااا من اومدم با تجربه‌ زایمان طبیعی
پارت اول
من ۳۹ هفته زایمان کردم
یه دوهفته قبل زایمانم هرروز یه ساعت الی دوساعت پیاده روی میکردم
چهارشنبه ۳۰ خرداد بودم پاشدم دیدم ترشح خونی دارم آماده شدم رفتم حموم و رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن دوسانت ام برم پیاده روی اگ فرقی کرد بستری شم خلاصه رفتم ۲ ساعت پیاده روی و اسکات و پله بالا پایین کردم رفتم معاینه گفتن ۴ سانتی دردم خیلی کم بود بستری شدم و رفتم بلوک زایمان یکم استرس داشتم رفتم تو دیدم یه خانومه زایمان میکنه کلی داد و گریه همونجا بود خییییلی ترسیدم
ساعت ۱ شب بود که بستری شدم و نوار قلب اینا گرفتن خلاصه دردام یواش یواش شروع می‌شد ساعت ۵ صبح شده بودم ۶ سانت
بعد پاشدم باز بیمارستان اسکات زدم و راه رفتم ساعت ۶ و خورده ای صبح بود دیدم ب مقعدم یع فشار میاد و مقعدم باد کرده دکتر صدا کردم اومد گفت بخواب بخواب بچه سرش اومده
من نه داد کشیدم نه جیغ فقط نفس عمیق می‌کشیدم حتی وقتی دل درد داشتم با چهار تا زور زدن خیلی محکم پسرم دادن بغلم خیلی حس خوبی بود واقعا عاشق اون صحنه شدم
جفت کشیدن بیرون و نوبت به بخیه رسید خیلییی دردناک بود حتی از زایمان دردش بیشتر بود لامصب فقط بخيه هام اذیتم کردن
و آخر سر اومدن بعد بخيه معاینه کنن گفتن چندتا لخته مونده تو خیلی اذیت شدم اون موقع
اینم تجربه من بود
و اینم بگم سوره انشقاق خیلی خوبه دخترا مامانم نوشت تو دفتر و با پارچه سبز بست به بازوم خیلی کمکم کرد دکترا میگفتن تو خیلی آرومی با این همه درد چرا داد نمیکشی....
من اون لحظه ها فقط صلوات میفرستادم
و فقط اسم امام حسین تو دهنم بود انشالله همتون راحت زایمان کنید