خب سلام من اومدم با تجربه زایمانم
از صبح ک لکه خون دیدم
عصر رفتم معاینه گفت ۱ سانته و هنوز بچه پایینه
رفتم پیاده روی ۲ ساعت کامل با انقباض و دردهای پریودی سخت بود ولی رفتم
بعد اومدم خونه نزدیکی داشتم
و رفتم حمام زیر دوش آب گرم کمرمو ماساژ دادم
ساعت۱۰ شب انقباضات شدیدتر شده بود ک نتونستم بخوابم پاشدم تو خونه راه میرفتم
اردکی راه میرفتم
۳تا پله تو حیاط بود همون بالا و پایین رفتم
اسکات میزدم انقباضاتم بیشتر شده بود دیگه هر۵-۱۰ دقیقه می‌گرفت
تنفس عمیق شکمی داشتم
تا۳صبح ب همین منوال گذشت
رفتم دراز کشیدم دیگه کل بدنم عرق کرده بود
تا اینکه ساعت ۳:۴۵ دقیقه یک انقباض شدید گرفت و کیسه آبم مثل یک بادکنک بزرگ یهو ترکید و کل لباسها و رختخواب خییییس شد
زنگ زدم با ماما خصوصیم هماهنگ کردم رفتم بیمارستان ۶ سانت بود
تا مامام اومد آماده زایمان بودم و رفتم رو تخت دردهایم شددییید شده بود فقط تند تند تنفس شکمی و فوت میکردم و با سه چهارتا زور دخترمو گذاشتن تو بغلم 🥹🥹🥹😍😍🥺🥺🥲🥲🥲🥲
همه دردهام یهو رفت
چقدر لحظه قشنگی بود

برا همه گی دعا کردم
انشالله همه مامانا ب سلامتی و راحتی نینی هاشونو بغل بگیرن
همه اونایی هم ک چشم انتظارن ب زودی دامنشون سبز بشه

برا منم دعا کنین زودتر سرپا بشم و چالش های نوزادی رو پشت سر هم بزاریم با دخترم

۲۸ پاسخ

راستی دکترتون کی بود و کدوم بیمارستان بودین

خیلی ممنون از اینکه تجربه خوبه تونو به اشتراک رسیدین
و مبارک باشه قدم نو رسیده انشالله به سلامتی
از چند هفته شروع به ورزش داشتین و بیشتر چه ورزشایی انجام میدادین

مبارکه❤

قدمش پر خیر و مبارک باشه برات ایشالا

عزیزم خیلی مبارکه...ماشااله زایمان خوبی داشتی

وااای عزیزم مبارکه خوش قدم باشه😍
چه زایمان آسونی کاش برا منم همینطور باشه🥲

قدم نو رسیده مبـارک😍

مبارکه عزیزم.ممنون که وقت گذاشتی و تایپ کردی.میشه بگی چندتا بخیه خوردی؟ بخیه زدن درد داره؟ چجوریه؟

الهی،چقد قشنگ،ی تجربه زایمان طبیعی خوب و شیرین خوندیم بلخره🥰
ممنون ک توضیح دادی
برای منم دعا من دوستی💖🥺

بسلامتی مبارک باشه

مبارکه عزیز دلم به سلامتی . چنتا بخیه خوردی؟

وای عزیزممم به سلامتی🥹😍😍
خداروشکر زایمان خوبی داشتی برای منم دعاکن به حاجتم برسم

تولدش مبارک
آفرین مادر پر تلاش و کاربلد 😇

چقدرررر خوب ک تموم درداتو توی خونه کشیدی و بیمارستان نرفتی

عزیزم چقدر عالی مبارکه 😍😍

قدمش خیر باشه واست عزیزدلم 🦋
واسه گل دختر منم دعا کن🤲🏻🫂

ای جانم بسلامتی عزیزدلم انشالله خدا نگهداگل دخترت باشه
کدوم بیمارستان رفتی گلم

چقدر خوب و عالی،مبارکت باشه
خیلی مهمه که قبل شروع انقباضات کیسه آب پاره نشه،من بخاطر پارگی کیسه آب دائم زیر دستگاه بودم واسه همین زیاد نتونستم ورزش کنم،دهانه رحمم باز نشد مجبور به سز شدم🫤

خیلی تجربه خوبی بود ممنونم
انشالله همه چی سبک بگذره برات 💫🌼☺️

برگردی عقب زایمان طبیعی انتخاب میکتی؟

ممنون از تجربه که داشتین باما درمیان گذاشتین انشالا به خوشی چالش۳ های نوزادی پشت سر میگذارین

مبارکه عزیزم

خداروشکر ک راحت زایمان کردی قدمش مبارکه عزیزم مرسی ک باهامون ب اشتراک گذاشتی...میشه بگی چندتا بخیه خوردی؟

به سلامتی عزیزم مبارک باشه
طبیعی بودی یا با اپیدورال؟

تنفس عمیق شکمی چطور هست

واییییییییییی چ قشنگ
مبارکه گلم خوش قدم باشه،دست،راستت رو سر من 😄❤️

بسلامتی قدم نو رسیده مبارک ایشاالله🤍

عزیزم 🤩🤩💓💓💓بسلامتی مبارک باشه الهی

دقیق چند هفته بودی‌

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان ماهان مامان ماهان ۷ ماهگی
سلام خانما من۱۱روزه زایمان کردم خواستم تجربه زایمانم رو با شما درمیون بزارم من زیاد ورزش نکردم درطول بارداری ولی تحرک داشتم یه روز درمیون هم پیاده روی داشتم درحدیه ربع بیست دقیقه حرکت پروانه رو تو خونه خیلی میرفتم و اینکه چهاردستو تو خونه راه میرفتم شب راطه داشتم صبح ساعتا۵و نیم بیدارشدم دیدم درد دارم یکم ولی کم بودو غیرمنظم دیگه گفتم شاید ماه درد۳۸هفته۵روز بودم تا ساعتای۹زمان گرفتم دیدم داره کم کم منظم میشه با همسرم رفتم بیمارستان گفتن۳سانتی راه برو تا دکتر بیاد معاینه کنه منم پله رفتم رو جدول راه رفتم اسکات زدم دیگه وقتی رفتم دکتر اومده بود ساعت۱۰ونیم ۵سانت شده بود دردام شدتش بیشتر شده بود دکتر بهم گفت روند زایمانم سریعه یه نیم ساعت یه ساعت آخر دردم خیلی زیاد بودساعت۱۲و۲۰دقیقه زایمان کردم پسرم۳۴۰۰وزنش بود کلا از زایمانم راضی بود خیلی درد نکشیدم کل ساعتایی که درد داشتم۶ساعت بود اونم قابل تحمل امیداورم شماهم زایمان خوبی داشته باشی.
مامان امیرسام❤️دلارام مامان امیرسام❤️دلارام روزهای ابتدایی تولد
مامانا تجربه زایمان اولم و می‌زارم ❤️
شاید به درد کسی بخوره ماله سه سال پیشه ولی ثانیه به ثانیه اش یادمه
اول اینکه از هفته ۳۷ پیاده روی شروع کنید روز اول نیم‌ساعت از روز بعدش یه ساعت هر روز برید
روزی ۲۰ تا اسکات بزنید
حالت دستشویی ایرانی بشینید و راه برید تو خونه
من همه اینا رو برا پسرم از هفته ای ۳۷ شروع کردم
وای پله رو نگفتم پله ام بی تاثیر نبود خونمون ۳۰ تا پله داشت هی میرفتم بالا میومدم پایین نه اراما تند تند که بهم فشار بیاد 😂
یه روز عصر ساعت پنج درد گرفت مامانم یکم حنا دود داد اون پایین و حموم رفتم و کار ها مو کردم شد ساعت ۷ رفتم بیمارستان
بیمارستان شلوغ بود خیلی منم انقباض داشتم هی می‌گرفت و ول میکرد و عرقم میزد معاینه که شدم سه سانت بودم دیگه دیدم شلوغه و شوهرم رفت کار ها پذیرش و بستری و انجام بده منم تو سالن هی راه میرفتم هی راه میرفتم تند تند تا ساعت نه شب من همین جوری داشتم راه میرفتم آخه خیلی شلوغ بود حوصله نداشتم برم تند تند معاینه ام کنن
ساعت ده شب صدا زدن و رفتم شیفت ها عوض شده بود معاینه کردن پنج سانت شده بودم یعنی همین راه رفتن زیاد مخصوصا تند تند انجام میدادم بدنم گرم شده بود دهانه رحمم تا پنج سانت باز شد نمی‌گم درد نداشتم ولی خوب آنقدر راه رفتم که انقباض ها رو زیاد جدی نمی گرفتم
مامان شاهان👑🍓 مامان شاهان👑🍓 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت اول
شنبه سوم شهریور صبح پاشدم خونه رو برق انداختم همه کارامو کردم تا نهار. بعدازظهر رفتم پله نوردی بعد نیم ساعت پیاده روی کردم و رفتم خونه و زیر دوش شصت تا اسکات زدم.روز یکشنبه ۳۸ هفته و۴ روز بودم اربعین بود تعطیل بود شوهرمم خونه بود ساعت ده و یازده صبح درد پریودی داشتم نهار خوردیم رفتیم بیمارستان با شوهرم. معاینه کردن چهار سانت باز بودم نوار قلب از بچه گرفتن خداروشکر خوب بود. گفتن برو خونه حمام کن و یه کم استراحت کن اگه دردات تموم نشد برگرد. ازطبقه پنج بیمارستان تا پایین و از پله ها اومدم و تا خونه هم با پا رفتم. فاصله بیمارستان حکیم تا شهرک جهاد چیز زیادی نیست(اینو مامانای کرمانشاهی میدونن)
رفتم حمام زیر دوش آب داغ اسکات زدم و اومدم بیرون حاضر شدم ساعت هفت با همسرم رفتیم بیمارستان معاینه کردن همون چهار سانت بودم بستریم کردن برای زایمان ماما همراهم اومد خلاصه شروع کردن به معاینه کردن و آمپول فشار و سرم پشت امپول و سرم😫😫 ماما همراهم ورزشم میداد
بچه سرش نمیامد پایین تند تند معاینه میکردن دردام خیلی شدید بود عرق سرد میکردم بی حال بودم دکتر خودم اومد میگفت فقط باید زور بزنی تا بچه بیاد منم حالم بینهایت بد بود فکر میکردم دیگه زنده نمیمونم التماس میکردم بزارن مامانمو واسه اخر بار ببینم مامانم اومد تو به دکترم گفت دخترمو سزارین کنین حالش بده گفت الان نمیشه خانوم برو بیرون🤣 مامانمو بیرون کردن
مامان پرنسا💗 مامان پرنسا💗 ۸ ماهگی
سلااام
من اومدم با تجربه ی زایمانم ...
من دیروز یعنی ۹ اسفند رفتم پیش ماما همراهم که منو معاینه کنه ۱سانت بودم بعدش ۲ساعت باهم ورزش کردیم و روی توپ نشستم .
بعدش ماماهمراهم گفت اگه میخای یکی از توپارو ببر ورزش کن منم از خداخواسته رفتم یکی از توپارو اوردم .
خلاصه رفتم خونه رفتم دوش گرفتم زیر اب گرم اسکات زدم ۱۰۰تا .
بعدش تو تشت اب گرم نشستم
بعدش کمرمو ماساژ دادم
اومدم بیرون یکم دیگ زو توپ نشستم و دوتا کپسول گل مغربی گذاشتم
و ساعت ۳ونیم کیسه ابم پاره شد یهو قشنگ حس کردم ازم اب اومد رفتم دستشویی دیدم بلههه همینجوری ازم داره اب میره .۳ونیم اسنپ گرفتم  اومدم بیمارستان دیگ تا کارای بستریمو کردم شد ۴
۴نوار قلب گرفتن و ساعت ۵ماما همراهم اومد.
البته بگم اومدم بیمارستان معاینه شدم ۲سانت بودم یعنی از عصرش تا اخرشب یه سانت دیگ باز شده بودم ...
خلاصه ماماهمراهم اومد خرما بهم داد توپ اورد برام باهام اسکات کار کرد ورزش های دیگ سجده امپول فشارم برام میزد دردم بیشتر میشد با ورزشا ۸سانت شدم رفتم دستشویی ادرار کردم اب گرم گرفتم زیر دوش و اسکات میزدم موقع دردام وحشتناک بود رفتم دراز کشیدم رو تخت با دردام زور میزدم  یهو فول شدم و رفتم سر تخت زایمان.واقعا درد وحشتناکی بود موقعی ک میگرفت ..خلاصه چندبار زور زدم تا پرنسای قشنگم به دنیا اومد.
۲۹۰۰کیلوگرم بود
بعدشم اومدن جفتو دراوردن و اندازه به دنیا اومدن بچه اونم درد داشت .بعدم شکممو فشار دادن چندبار .
الانم که بیمارستان بستری ام تا فردا صبح مرخص بشم .
مامان پناه مامان پناه ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۲😋
بعد رفتن من بلند شدم رفتم سرویس کارامو کردم اومدم بیرون صبحونه آوردن خوردم دیدم مامام اومد آمپول فشار زد ان اس تی گرفت رفت من ورزش کردم پیاده روی به مثانم خیلی فشار میومد زود زود جیشم میگرفت اون سرم رو هم ک با خودم همه جا میبردم یه پا برام شده بود دردسر بعدش مامای همراه گرفته بودم گفته بود ۳ ثانت شدی میام منم چون ۳ ثانت بودم زنگ زدم اومد با اون ورزش کردم هعی وسطا میومدن ان اس تی میگرفتن منم انقباض هام شروع شده بود هروقت انقباض داشتم نفس عمیق میکشیدم ورزش میکردم بهتر میشد اومدن پنیسلین زدن من خوابم میگرفت انقباض هام شروع شدنی ورزش نفس عمیق رفع شدنی میخوابیدم بعد ساعت ۱۲ نیم ۱ بود داشت بیشتر تر میشد من همچنان خوابم میگرفت اومدن معاینه کردن گفتن پنج سانت نیم ۶ ثانتی بعد منم دیگ ورزش اینا کردم رفتم زیر دوش آب گرم دیدم هم به مقعدم هم به سوراخ واژن هم جای جیش خیلی فشار میاد بعد رفتم تو توالت فرنگی زور دادم فکر کردم مدفوع یا ادراره ولی چیزی نبود بعد اومدم بیرون به مامای همراهم گفتم مامامو صدا زد اومد معاینه کرد گفت ۱۰ ثانتی فولی دیگ گفتن جوری ک تو دستشویی فرنگی میشینی بشین زور بده منم ۸ ۷ بار زور زدم گفتن بیا رو تخت رفتم رو تخت اونجا هم ۹ ۱۰ تا زور زدم دیگ نی نیم بدنیا اومد ۹ تا از داخل بخیه خوردم ۶ تا از بیرون و اینکه دخترمو قشنگمو گذاشتن رو سینم کل دردام یادم رفت😍
مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان آروین و آرتین مامان آروین و آرتین ۳ سالگی
تجربه زایمان طبیعی در 39هفته
اول اینکه ماما خصوصی گرفته بودم. تحت نظرش بودم ورزش قرص و معاینه همه چیز خدا رو شکر ب خوبی بود قبل 39هفته دو بار معاینه شده بودم و یکبار ی سانت بودم و بار و دوم دو سانت
2مهر که رفتم برای معاینه سوم همون روز نیم ساعت پیاده روی کرده بودم رسیدم خونه حالت تهوع داشتم ناهار نذاشتم دراز کشیدم خوابیدم همسرم ک اومدم گفتم اصلا صداتون در نیاد حالم بده فقط میخام بخوابم خوابیدم و8شب رفتم دکتر برای معاینه معاینه کرد و گفت همون دو سانته اگه بخایی 4شنبه با آمپول فشاربستری کنم
بعدش منم قبول کردم برگشتیم خونه ساعت 1شب رفتم دستشویی و لخته خون ازم اومد رفتم بیمارستان و دکترم اومد و بستری شدم تا9صبح دردهای ریز خودم بود بعدش دکتر گفت صلاح میدونید سرم فشار بزنم و کیسه آبتو پاره کنم زد و پاره کرد😀خورده خورده دردهام زیاد شد و بعد با 6شکم درد زیاد زایمان کردم خیلی از زایمان اولم راحتر بود خیلی خدا رو شکر میکنم ک مامابود و خیلی کمک کرد نیم ساعت آخر فقط درد کشیدم تجربه زایمان خوبی بود کاش برای اولین هم جور میشد ماما میومد بالا سرم
والبته مامانم تا آخر پیشم بود و فقط20دیقه رفت بیرون ک کارهای عمل تموم شه و بعد اومد
انشالله قسمت همه زایمان راحت و خوب