تجربه زایمان (سزارین) پارت چهارم 👶🙃
بعد از اولین بار بلند شدن ی ملین اوردن ک شکمم کار کنه با مایعات خوردمش هر دوسه ساعتی یکبار باز بلند میشدم راه میرفتم موقع بلند شدن خیلی سخت بود ولی راه رفتن آرومم میکرد مث دفعه اول سخت نبود هرچی راه میرفتی راحت تر بودی تا خوابیدن بعد از اونم ی ازمایش خون ازم گرفتن دوتا سرم مسکن بهم زدن من چون بعد عملم تو ریکاوری هوش و حواسم جمع شد دیگ ب دکتر بیهوشی نگفتم پمپ درد و ب نظرم الکیه چون هرچی سرم مسکن بهم میزدن بیفایده بود هر ۴ ساعت دوتا شیاف باهم میذاشتم پرستارای بخش مهربون و پیگیر بودن ولی بخش زایشگاه برای تزریق و سوند بی ادب و بد اخلاق بودن خلاصه ک بدون لحظه ای پلک زدن از ۲۷ مرداد تا ۲۸ مرداد ساعت ۱ ظهر ک مرخص شدیم( ب شرط کار کردن شکم نینی و خودم ) تو مسیر برگشت هم تا خونه خیلی خیلی سخت بود هر دست انداز اشکم و بیرون میاورد طبق تجربم اول ی بیمارستان نزدیک خودتون پیدا کنید یا بعد مرخص شدن ی جا نزدیک بمونید الان تو روز دوم زایمانم درد و راه رفتن برام عادی تر شده سختی زیادش فقط روز اوله و راه رفتن و شیاف چاره درد ایشالا ک همتون بسلامتی و راحتی زایمان کنید و اینکه اگ اختیاری هستید با دکتر مشورت کنید چرا نامه سزارین بهتون داده ک وقتی پرسیدن ج بدید جریمه پرداخت نکنید بیمه من سلامت بود ۱۵ هزینه بیمارستان و ۸ دستمزد دکترم شد تمام 🍼

۸ پاسخ

بعد از عمل دکتر بهتون گفت جوراب واریس یا پابند بگیرین ک پاتونو ببندن؟؟

به منم گفت 8تمن مال خودشه 5تا6مال بیمارستان
راستی اونجا گفتی مشکلم چیه دکتر بهت چی گفت؟
به من گفت اخرش شهریور بهت زنگ میزنم همه چیزو بهت میگم

فقط ی سوال دیگه عزیزم سند رو کی ازت جدا کردن

من میترسم🥺😭

فقط امان از اولین پایین اومدن از تخت و راه رفتن من که نفسم بند اومد......
چقدر سخت بود🥴🥴

کدوم بیمارستان بودی عزیزم؟

ممنون از توضیحاتت تمام سوالام رو جوابش گفته بودی ایشالا بهترین روزا رو کنار کوچولوت داشته باشی❤️🌹🌹🌹

به سلامتی😍.بیمارستانت خصوصی بود؟

سوال های مرتبط

مامان نخود مامان نخود ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت سوم 🍼👶
بعد از ریکاوری منتقلم کردن بخش زنان کل بدنم لخت بود و فقط ی کاور روم بود پرستار اومد اونجا چنتا زیر انداز انداخت خونابه هامو تمیز کرد ی شیاف گذاشت ی سرمم وصل کرد لباس مخصوص بستری ها رو هم تنم کرد اجازه داد خانوادم بیان داخل بعد ۱۰ دیقه همسرم و بیرون کردن نینی و آوردن ک ببینمش باورم نمیشد ک فسقلی من باشه حس عجیب غریبی بود سرشار از عشق و تعجب همچنان لرزش ها ادامه داشت تا ساعت دو کم کم حس پااهام برگشت درد عجیبی زیر شکمم میپیچید با هر نفس ک میکشیدم انگار حس میکردم با کاغذ دارن تنم و میبرن فقط اجازه استفاده شیاف داشتم هر ۴ ساعت یکبار پرستار بهم گفت تا ۸ ساعت بعد از عمل باید ناشتا باشی از بس سرم میزدن حس گرسنگی و تشنگی اذیتم نمیکرد فقط درد بود ساعت ۴ عصر بهم گفتن باید ی چیزی بخوری و راه بری اول نوشیدنی و ژله بعدش سوپ ک من اول نسکافه خوردم سر درد نشم با دوتا خرما و یکم سوپ اولین بار ک بلند شدم ب شدت سخت و زجر اور بود هر لحظه حس میکردم الانه ک از درد بیهوش بشم بعد ۵ دیقه باز برگشتم توی تختم ..
مامان آرین مامان آرین ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت دوم

بعد دیگه روند جراحی شروع شد و من مشغول دعا کردن بودم. سر درد وحشتناکی داشتم انگار با پتک میکوبیدن توسرم که گفتم و سریع مورفین زدن سردردم برطرف شد. ۳، ۴ دقیقه بعد دیگه احساس کردم شکمم خالی شد و بچه رو در آوردن یه ذره گریه کرد دورش بگردم😍 بعد آوردن گذاشتن روی سینم و همونجا خوابید پسرکم بعد دیگه بردن بخش نوزادان. موقعی که بچه رو درمیاوردن سر دلمو خیلی فشار میدادن و این باعث شد معده درد وحشتناکی بگیرم که برای اونم مورفین زدن. کلا ۱۰دیقه طول کشید تا کارم تموم شه همونجا هم ماساژ رحمی دادن واونم هیچی نفهمیدم ۴۰ دقیقه هم ریکاوری بودم بعد بردن بخش منو و ۱ساعت بعد آرین مامانو آوردن. اصلااااااا درد نداشتم تا ساعت ۶ بی حسیم هنوز بود مرتب میومدن شیاف میذاشتن و دارو و سرم های مخصوص میزدن. تا ساعت ۱۱ونیم که اومدن سوندو کشیدن و گفتن باید مابعات بخوریم و راه بریم که راه رفتن اول خیلی برام‌ سخت بود. فرداشم برای اینکه شکمم کار کنه شیاف گذاشتن که کار کرد و مرخص شدم. من تو بیمارستان اصلا درد نداشتم جز برای بلند شدن. اونایی که بیهوش بودن درد داشتن ولی من چون بی حس بودم نداشتم. دوروز بعد مرخصیمم همه چیم خوب بود جز سختی برای بلند شدن ولی متاسفانه از روز سوم معده درد و کمر درد و سر درد و درد پریودیم شروع شده و هرروز ۲تاشیافو کدئین استفاده میکنم برای کم شدن دردام.
خلاصه اینکه این مرحله روهم رد کردیم یجورایی هم خیلی سختی داره هم راحت. ولی جای شیرینش اینجاست بچه تو که میبینی کل دردات یادت میره.
برای همتون زایمان راحتی آرزو میکنم🥰😘
مامان (😘چال گونه😘) مامان (😘چال گونه😘) ۷ ماهگی
تجربه زایمان

ساعت هفت صبح از خونه حرکت کردیم هشت بیمارستان بودیم رفتیم پذیرش چون روز تعطیل بود رفتیم تریاژ اونجا نامه سزازینمو دادم پذیرش شدم گفتن باید آزمایش بدی جوابش بیاد بعد بری اتاق عمل آزمایش دادم تا جوابش اومد ساعت یازده و نیم شد رفتم اتاق عمل بهم بی حسی زدن یکم طول کشید بی حس شدم بعد شروع کردن موقع فشار شکم یکم درد داشتم اذیت شدم بید گل پسرمو دیدم 🥰🥰😍😍بعدم شروع کردن بخیه زدن بعدم رفتم ریکاوری یکم بعدم رفتم بخش ک ساعت نزدیک دو بعد از ظهر شده بود راستی اینم بگم سوند رو قبل بی حسی زدن ک خیلی اذیت شدم اومدم بخش دردام خیلی زود شروع شد حتی قبل ازبین رفتن بی حسی شیاف دیکلوفناک استفاده کردم بهتر شوم روز اول خیلی اذیت شدم ۱۲ ساعت بعد عمل سوند رو در آوردن ک خیلی درد داشت ولی بعدش راحت شدم پاشدم راه رفتم خیلی بهتر شدم شروع کردم ب خوردن کم کم بهتر شدم ولی بعدش سردرد گرفتم الان ۴۸ ساعته تقریبا زایمان کردم دارم مرخص میشم برم خونه با گل پسرم خیلی خوشحالم امید وارم همتون ب موقع وصحیح سالم زایمان کنید سعی کردم کامل باشه اگه سوالی داشتید در خدمتم
مامان سلنا مامان سلنا ۴ ماهگی
خاطره زایمان سزارین(۲)
کلا حس خوبی نداشتم همش نفسم قطع میشد عملمم خیلی طولانی شد نمیدونم چون سز دوم بود اینطوری بود یا نه ساعت۱۱منو اوردن ریکاوری باز انقد اونجا هم شلوغ بود یک ساعت هم اونجا موندم اثر بی حسیم کامل رفت و درد داشتم در حالی ک سر سز اول من تا ۶ساعت حس نداشتم و حالم عالی بود دیگ باخواهش برام مسکن زدن و بردنم بخش بعد چند دقیقه اومدن چند نفر بالا سرم و شکممو محکم فشار دادن مررردمو زنده شدم بلند بلند گریه میکردم اونا هم برخورد خوبی نداشتن بااینکه بیمارستان خصوصی بود خیلی عذاب کشیدم مامانمم بادیدن من گریه اش گرفت باز رفتن یک ساعت دیگه اومدن فشار دادن و همچنان درد داشتم همه ترسم راه رفتنه بود اما با وجود دردی ک سر فشار دادن شکمم کشیدم درد این کمتر بود تا صبح سه بار پاشدم راه رفتم و رفتم سرویس حالم با راه رفتن بهتر میشد.خلاصه ک اونشب گذشت و صبح هم پاشدم راه رفتم پشتم با پاشنه پام ب شدت درد گرفته بود و همچنان هم پشتم درد میکنه اومدم خونه رفتم دوش گرفتم و الان اوکیم روزای اول دردم با شیاف قابل تحمل بود خلاصه این زایمان خیلی سخت بود برام اما گذشت و خداروشکر دخترم الان بغلمه و سالمه و همه این درد کشیدنا فدای یک تار موهاش🥰😊❤️
مامان لپ تپلی (نازگل) مامان لپ تپلی (نازگل) ۸ ماهگی
سلام مامانا 😍😍
منم اومدم از تجربه ی زایمان سزارینم بگم‌
صبح که رفتم بیمارستان کارای قبل عملو انجام دادن و سوند وصل کردن
سوند وصل کردن برای من درد داشت چون خودمو سفت میکردم
بعدش بردنم اتاق عمل از استرس تمام پاهام می لرزید و سردم بود جوری که با سه تا پتو می لرزیدم بردنم رو تخت خودم بیهوشی رو انتخاب کردم چون از قبل کمر درد داشتم بیهوشی خیلی برای من خوب بود هیچ عوارض سردرد و اینا نداشتم ..بعد عملم تو ریکاوری ده دقیقه ای به هوش اومدم جای برش درد میکرد و سردم بود ولی اوردن تو بخش بهم امپول زدن و شیاف قابل تحمل شد پمپ دردم نداشتم
تازه نذاشتم شکممو فشار بدن🤣🤣ولی با دست جلوی خونریزیمو باز کرد
تا شب یه بار دیگه ام یه امپول مسکن زدن خیلی بهتر شدم
اولین راه رفتنم خیلی خوب بود قبل نسکافه و خرما خوردم بهم خیلی کمک کرد اومدن سوندو کشیدن و رفتم خودمو شستم تو سرویس و شروع کردم به راه رفتن ..هرسری که راه میرفتم لخته میومد و خیلی دردمو اروم میکرد..
از سزارینم خیلی راضی ام برگردم عقب باز انتخابم سزارینه 😬😬
امیدوارم همه بسلامتی زایمان کنید 😍🌹
مامان دیار مامان دیار ۳ ماهگی
بعد ریکاوری اوردنم ب سمت بخش که پشت در اتاق عمل همسرم و خانوادم اونجا منتظرمون بودن پرستار گفت وایسید خانوادگی ازتون عکس بگیرم
بعد عکسا رفتم بخش اتاق وی ای پی گرفته بودم اونجا اومدن بعد سرم و آمپول و اینا برام زدن من زایمانم شب بود گفتن تا ۱۰صبح چیزی نخورم
تا ده هر چند دقیقه پرستارای مهربونم میومدن بالاسرم چک میکردن وضیتمو
تا میگفتم درد دارم سری شیاف و سرم وصل میکردن صبح هم گفتن میتونی شروع کنی ب مایعات خوردن ک بعدش ی پرستار مهربونم اومد پوشکمو زیرمو عوض کرد سوندمو در آورد گفت کمک میکنم پاشی بریم دسشویی راه بری لحظه بلند شدنم خیلی سخت بود فقط به لحظه حس کردم خالی کردم که پرستار گفت تمام سنگینیت بنداز رومن ب سختی بلند شدم راه رفتم منو برد دسشویی کل پایین تنمو شامپو زد برام شست و شیاف گذاشت برام
بعد اون راه رفتن برام راحتتر شده بود دیگ شروع کردم خوردم مایعات و راه رفتن
تا تایم ملاقات رسید خانواده همسرم خودم اومدن دیدنم همگی
غذاهاشم همش خوب بود تا اینکه شب مرخص شدم
در کل میخام بگم هرکس میگه بیمارستان مریم بده و بد شنیده اشتباهه من خیلی خیلی راضی بودم هم از پرستارا هم رسیدگیشون فوق العاده بود حلالشون اون پولی که گرفتن
تو انتخاب این بیمارستان بنظرم دو دل نشید اوکیه از همه لحاظ