۴ پاسخ

عزیزم بچه ها کلا هر وسیله جدیدی که می بینن دوست دارن ما آدم بزرگها هم همین حس رو داریم ولی میتونیم خودمون رو کنترل کنیم اصلا کیفیت بهتر و بدتر رو متوجه نمیشن
بچه های من هر اسباب بازی و‌ وسیله ای که میخرم براشون اول باز میکنن ببینن توش چی داره بعد که شکوندن و خراب شد اونوقت تازه میگن درستش کن اگه بتونم درستش کنم بازم خرابش می‌کنن 😅 گاهی ناراحت میشم از اینکه هیچ وسیله سالمی ندارن ولی خودشون اینجوری خوش‌حالن

چقدر خوبه که بچه هات از وسیله هاشون استفاده میکنند
اینکه شما بخواین با گیر دادن بهشون یاد بدین جواب عکس میده.
اسباب بازی واسه بازی کردن هست
میخوای سالم بمونن چکار

دخترم منم همینه از بس داره و براش از همه طرف میخرن قدر وسیله هاشو نمیدونه میگه اشکال نداره خراب بشه باز میخرن الان از بس اویزون تابش میشه و میترسم بلایی سر خودش بیاره دارم تابشو باز میکنم گفتم از این ب بعد اگه درست بازی نکنی بقیه وسیله هات هم میشه همین و میره تو انباری

پسر منم هست خیلی طبیعی ک وسایل بقیه و بیشتر دوست داشته باشن چون ب چشمشون جدیده، پسر منم همه وسایلش و به همه میده اتفاقا خیلی هم خوبه نشون میده خسیس نیست

سوال های مرتبط

مامان مهدیار و ارمیا مامان مهدیار و ارمیا ۵ سالگی
سلام یه سوال ذهن منو درگیر کرده مانده بودم اینجا بپرسم یا ن خیلی خودم ناراحتم کلافه شدم اینقدر فکر کردم دوروزه پیش رفته بودم خونه پسر خالم پسرم یا بچه پسرخاله ک‌ یکسال از پسر من برگتره داشتن تو حیاط بازی می‌کردن ما هم داشتم حرف می‌زدیم بعدش گفتم برم ببینم بچها چکار میکنن دیدم پسر پسر خالم پشت پسرم وایستاده و شلوار پسر منو کشیده پایین من برموقعه رسیدم یعنی اولش بود دعوا کردم و پسر خودمو دعوا کردم و آوردم بعد از چند دقیقه آمدم خونم دیگ ب مادرش ک میشه دختر خالم چیزی نگفتم از پسرم پرسیدم گفتم اون ب من گفت این کارو کنیم من نگفتم و نمی‌دونستم منم پسرمو‌ چندتا زدم اینقدر ک ناراحت بودم فقط اولین بار بود این کارو دیدم من برام سواله ماندم چکار کنم از سرش بپره ب باباش هم نگفتم چون خیلی حساسه همیشه میگه جایی میری مراقبش باش با کسی بازی می‌کنه حواست باشه کار بد ب بچه یاد ندن منم بخدا ماندم چکار کنم میترسم دیگ هم ب خودم قول دادم حواسم بیشتر بهش باشه چکار کنم الان من کمک کنید دارم دیوانه میشم
مامان 🔥پویان جان🔥 مامان 🔥پویان جان🔥 ۵ سالگی
سلام، میگم گفته بودم بچه م همش مریضه و زود زود مریض میشه،حالا فک کنم تاپیک های قبلیم باشن، دکتر و دارو دیگه نمونده بود که نبرم و ندم بهش
دیگه تصمیم گرفتم ببرمش پیش تول گیر
امروز ساعت 6 و7 اینا بردمش پیش یه زنه، گلوش رو دست زد و ماساژ داد بعد پسرم یه صدای داد مثل مثلا عو مانندی کرد و گفتش تمام و تولش رفع شد
حالا دیگه ببینم چند روز دیگه چی میشه و بهتر میشه یا نه
ما رفتیم قبل ما خیلی ها بودن بعد ماهم چند نفری رفتن پیشش

بعد میگفت مثلا پفک و چیپس اینا نخوره و قشنگ بجوعه غذاش و اینا
پسرمم تو گوشم گفتش مامان اسمش چیه خانومه گفتم خانوم عبدی
یهو گفتش خانوم عبدی من پسته دوس دارم و میخورم 😁😁😁(چون همیشه بهونه هله هوله میگیره من بهش میگم برات نمیگیرم هله هوله و جنس سوپرمارکتی به جاش پولتو بده به پسته و گردو و بادوم اینا...... سر همین بچه م گفت پسته میخورم که خودشو تایید کنه و بگه مثلا هله هوله نمی‌خورم 🤣🤣🤣🤣🤣)
بعد خانومه 80 تومن از پولی که بهش داده بودیم رو داد دست بچه گفتش برو بده پسته بخور ولی خوب بجو 😁😁😁😁😁😁😁