#خاطره
✨پارت چهار _ پارت آخر
تستو گرفتم جلو چشاش گفتم دو خطه {بغضمو خودتون تصور کنید دیگه} دستام انگار رو‌ حالت ویبره بود عیییییننن بید میلرزیدم ، شوهرم گف الکی نگو😨 قسم خوردم ک بابا چ الکی ای ببین خودتتت ، گف خب شاید اشتباهی شده خطش کمرنگه ک.. فعلن ب کسی نگو تا بریم آزمایش بتا بدی مطمئن شیم ، منم گفتم باشه نمیگم تا بریم ، اما سریع دویدم تو حیاط هفت صب بود زنگ زدم مامانم😂 گفتم‌ مامان یچیزی شدهههه گف چیه حامله ای ، گفتم عاره بعد کلی ناباوری و قسم خوردن براش کلی ذوق کردو اینا بعد قط کردم زنگ زدم خاهر بزرگم بیچاره خاب بود ، با خابالودگی گف بلههه ، گفتم سپیده داری خاله میشی ، یهو صداش عین برق عوض شد ، گف الکی نگوووو ، کلی قسم خوردم براش ک باور کرد
ساعت هشت رفتیم تست بتا دادمو مثبت شد و‌ شیرین اینا خریدیمو رفتیم خونه...

پ‌ن: خلاصه ک خانومای اقدامیه عزیزم ، در ناامیدی بسی امید است🤍✨ ی روز ک فکرشم نمیکنی خدا خودش همه ی ناامیدیاتو جبران میکنه برات
✨انشالا دامن همه ی خانومای چشم انتظار رو خدا سبز کنه براشون✨


فرزند پروری
دورهمی
بارداری و زایمان
هفته ی ششم بارداری

تصویر
۱۷ پاسخ

عزیزم، خدا برا هم نگهتون داره

ای جان خدا حفظش کنه برات

دقیقا منم مثل شما بودم وقتی زدم ب سیم اخر دیگ بی اهمیت شده بودم باردار شدم کلا وقتی بی اهمیت باشی وحین رابطه استرس اینک باردار شم یا نشم باشی احتمال بارداریت خیلی زیاده

آخی چقدر خوب
من با خواندنش گریم گرفت😭😭😭

عزیزم😍
خدا حفظش کنه..زیر سایه بابا و مامانش بزرگ بشه🤲

خدا حفظش کنه سایه ی پدر و مادرش همیشه بالا سرش باشه

دقیقا مثل من وقتی تست زدم فکر نمیکردم مثبت شد وقتی مثبت شد خود به خود اشکام میومد اصلا دست خودم نبود ...خلاصه منم مثل تو گفتم نه شاید اشتباه شده رفتم یکی در اوردم زدم دیدم بله اونم مثبت شد ⁦♥️⁩🥰🥰🥰اون لحظه واقعا قیر قابل توصیفه ...ولی من همون ماه دیگهمیخاست بشه ۱ سسال که از اقدامم میگذشتکه باردار شدم🥰

ان شاءالله دامن همه چشم انتظارا سبز بشه

خدا حفظش کنه واستون عزیزم

ای جانم خدا ببخشه 😍
خاطره مامان شدن منم دقیقا همین بود شب عید غدیر فهمیدم

وووویییی ننه لباشو😍😍خداروشکر بخاطر وجود همچین فرشته ای تو زندگیتون😍🥰

عزیزززم ایشالا که زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه
خدا حفظش کنه ماشاالله 😍😍😍🧿🧿

مامان هامین🤣🤣🤣

خیلی ذوق کردمممممم عزیزممممم😍

چقدر خوشحال شدم واست گلم

خدا بهت ببخشه عزیزم ماشاالله

😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان 💖𝓃𝒾𝓃𝒾 مامان 💖𝓃𝒾𝓃𝒾 ۱۲ ماهگی
سلام مامانا خوبین دلم براتون تنگ شده بود🥹🖤🖤😭حال روحی خیلی داغونی دارم ولی گفتم بیام بگم بهتون ک چی ب روزگارم اومده بعد اینکه سزارین کردم خونریزی شدید داشتم تا ی ماه قطع شد بعد اون رابطه داشتم نگو همون موقع حامله شدم😭😭🖤بعد تا روزی ک بدونم همش لک لک میدیدم دکترم رفتم گفت بخاطر سزارین پریودم مرتب میشدم اصلا فک نمیکردم ک حامله باشم تو چند تا تاپیک قبلم گفته بودم ک دهنم مثل بارداری هام تلخ شده ولی خب چون پریود میشدم گفتم بیخیال خلاصه ی هفته پیش رابطه داشتم بعد اون برا اولین بار قرص ارژانسی خودم ک فرداش حالم خیلی بد شد و خونریزی شدید گرفتم رفتم دکتر گفت برو ز سونوگرافی ارژانسی بده شاید کیست ترکیده 🖤😭کاش کیس بود رفتم سونو یهو دکتر گفت سونوی آنتی رفتی من نمیگی گفتم چی آنتی چیه خلاصه بعد کلی حرف اندازه زد لچه رو ۱۴ هفته و ۴ روز😭🖤🖤🖤🖤قربونت خدا برم بچه کجا بود اخه چیکار کنم من ی بچه ۶ سال ی ۳ ساله ی ۵ ماهه کل دنیا برام سیاه شد بقیشو تاپیک بعد میگم
مامان پسرم👼✨هامین✨ مامان پسرم👼✨هامین✨ ۶ ماهگی
#خاطره
✨پارت یک
پارسال وسطای تابستون بود دیگه ناامید شده بودم از بارداری ، شده بود دوسااااالللل ک از اقدامم میگذشت خیلی بهم سخت گذشته بود تو این مدت ، هر جا میرفتم همش میپرسیدن حامله ای؟ حامله نیستی؟ آخیییی.. ایشالا خدا کمکتون کنه... هزار جور دلسوزی ، ک من متنفر بودم دیگه داشتم افسردگی میگرفتم انقد ک اطرافیان هر روز میپرسیدن حامله نشدی؟ حامله نشدی؟ انقد دیگه عصبی میشدم ازین سوال ک دلم میخاست هر کی دیگه ازم پرسید فوشش بدم😬😬 مادر شوهرم ک دیگه تاریخ پریودمو حفظش بود تا ی روز میگذشت میگف حامله نشدی؟ هر ماه موقع پریودم ازم میپرسید🥲🥲 خاهرشوهرامم همینطور ، منم یبار عصبی شدمو ب خاهرشوهرم گفتم‌ ازتونننن خاااااهش میکنم دیگه ازم نپرسین بخدا دیگه مریضم کردین افسردگی گرفتم ، زمان بهم دیر میگذره ، گفتم هر وقت حامله شدم سریع خودم بهتون میگم پس نیاز نیس همش بپرسین اینو ب مامانت اینا هم بگو...
ادامه پارت بعدی...



فرزند پروری
تجربه
نوزاد
بارداری و زایمان