سلام دوستان ،
پسرم وقتی تقریباً نزدیک ۲سال داشت به موزیک و چرخش وسایل شهربازی خیلی علاقه نشون داد و ایستاده بود و نگاه میکرد، چشم برنمیداشت. اونجا با بابام اینا بودم،بابام رفت بلیط خرید ک سوارش کنه. وقتی رفت نشست، هم شروع شد ، زد زیر گریه و بهشون گفتیم نگهش دارن.بعد گفتم این رو هواست شاید ترسیده،بزار یک بازی دیگه بشینه، بردم قطار ، این هم ب محض اینکه قطار راه افتاد گریه کرد. بعد جالب این جاست که فیلمی که ازش گرفته بودم رو هم هر دفعه چشمش می‌افتاد میزد زیر گریه.

بعد پرهام از این ماشین کنترلی بزرگ ها نداره، چند شب پیش خونه پسردایی ام رفت سوار ماشین بچه اش شد. بعد دستش که میخورد و ماشین روشن میشد ، میزد زیر گریه.

یه چیز دیگه اینکه برای تولد ۲سالگی اش یک قطار حیوانات کادو گرفت، اون رو هم قبل از روشن شدن ذوق داشت ، اومدیم ب هم وصلش کردیم و روشن کردیم که نگاه کنه، هم روشن شد زد زیر گریه..


چیکار کنیم بنظرتون که این ترس هاش بریزه.

کلآ بچه ترسویی نیست ، یعنی ترس از ارتفاع و سرسره های بلند و پیچ در پیچ و این چیزا رو نداره، اما از این وسایل های برقی میترسه.

الان من باید چه کاری انجام بدم تا دیگه نترسه؟

۴ پاسخ

پسر منم تا دو سه ماه قبل همینطوری بود از شهربازی می‌ترسید تا اینکه پسر خواهرم ک همسن پسر منه از کشور دیگه اومدن خواهرزادم همه وسایلارو با خوشحالی سوار میشد اینم بار اول گریه کرد اما بعدش ب اون نگاه می‌کرد گریش و جمع می‌کرد دیگه کم کم خوشش اومد الان کلا ترسش ریخته بنظرم شمام با یک از بچه های فامیل ببر انشاالله خوب میشه

بزار بزرگتر بشه کم کم خوب میسه مجبورش نکن وگرنه ترسش میمونه

پسرمنم بچه بوداینجوری بودقشنگ گریه میکردحتی به ماشینای موزیکالی یباربردم خانه بازی اونجالودرفت سوارشدمن گفتم وای چقدقشنگه تازه خریدی میذاری منم سواربشم ازاون روزخوشش اومد

سلام عزیزم منم پسرم دقیقا مث پسر شماست دیگه یه ماهه ک نمیبرمش ولی از این شهربازی سربسته ها میبرم بخدا وقتی میریم پارک بقول شما خواستیم سوار همون ماشین موزیکال ها هست خواستیم سوارش کنیم چون با ذوق هی نگاشون میکرد و بهشون دست میزد باباش رفت براش حساب کنه منم تا سوارش کردم اول گریه نکرد همین ک ماشین شروع کرد ب تکون خوردن و موزیک این زد زیر گریه بخدا ن ک بخوام پسرم رو با بچه های دیگه مقایسه کنم اصلا خوشم نمیاد و بخدا حسودم نیستم اما اینقده از امیرعلی هم کوچیکتر اونجا بودن تازه خوشحالی هم میکردن نمیدونم چرا پسرم از همه ی وسایل اونجا میترسه ولی شهربازی ک میریم توی همه ی قسمت هاش بازی میکنه و میگه اصلا نریم خونه

سوال های مرتبط

مامان دخترکم مامان دخترکم ۲ سالگی
خانمایی که بچه هاشونو از پوشک گرفتن
به نظرتون این روش جواب میده؟
من سه چهارماهه درمورد دستشویی رفتن به دخترم آموزش دادم با کتاب، شعر، کارتن و نمایش بازی کردن با عروسکاش و...
دستشویی کردن منو دیده اومده داخل دستشویی اما به هیچ عنوان حاضر نیس بشینه
(البته اینکه یه کم طولانی شد پروسه ش چون دوبار پشت سر هم مریض شد و نمیشد تو اون دوران اقدامی کرد)

دو شب پیش با خوراکی و ماژیک رفتیم داخل حمام به دیوار نقاشی کشید و خوراکی خورد، چندبار هم بهش آب دادم و گفتم بشینه سر قصری
اونو یه دقیقه می‌نشست و بلند میشد دوس نداره انگار
آخرش نشست نزدیک چاه و جیش کرد و جالب بود که ترسید وقتی جیششو دید😁 من بغلش کردم آفرین گفتم و موقعی که اومدیم اتاقش بهش برچسب کارتنی دادم و چسبوند روی کمدش

پوشکشم از دوساعت قبل که عوض کرده بودم خشک بود یعنی داره فاصله جیش کردناش زیاد میشه

خلاصه از اون موقع دیگه حاضر نمیشه بریم حموم و باز جیش کنه

شوهرم میگه این روش جواب نمیده
دیگه پوشکش نکن چندبار که خودشو خراب کنه خودش بدش میاد و میره دستشویی

به نظرتون این روش جوابه؟
(عکس هم دغدغه این روزای من😁)
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
سلام به همه

چند تا از مامانای گل ازم خواسته بودن که تجربه از پوشک گرفتن حسنا رو به اشتراک بذارم.
من هیچ تخصصی ندارم تو این زمینه. با مطالعه و پرس و جو به این موارد که میخوام بگم رسیدم، بعضیاش هم تجربه است.

اول از همه اینکه بچه باید آمادگی‌شو داشته باشه. این آماده بودن هم یسری نشونه ها داره:
۱. بچه بتونه به شما بفهمونه که جیش یا پی پی داره، حالا نه اینکه بتونه بگه جیش، ممکنه به زبون خودش بفهمونه
۲. بتونه کارهای ظریف مثل جوراب درآوردن یا پوشیدن شلوار رو انجام بده.
۳. بتونه بدون کمک فرد از پله بالا بره. ممکنه دستش رو به نرده یا دیوار کنار بگیره ولی خودش تنهایی بالا میره.
۴. توی خواب نیم روز پوشکش خشک باشه.
۵. بتونه بین ۵ تا ۷ دقیقه به حالت دستشویی کردن بشینه.

حسنا همه این نشونه ها رو داشت و من آخرهای اسفند که دیگه تعطیل هم بودم تصمیم گرفتم با این غول بزرگ رو به رو بشم. ولی واقعا راحت‌تر از اون چیزی بود که فکرشو می‌کردم.

اول اینکه من از قبل بهش گفته بودم که ببین ما بزرگ میشیم دیگه پوشک نداریم و می‌ریم دستشویی. براش از اونایی که بهشون علاقه داره، یا دوستای بزرگترش مثال زده بودم. بعضی وقتا توی خونه باز میذاشتمش و جیش و پی پی‌ش رو دیده بود و فرقشون رو میدونست. هیچوقت هم وقتی دستشویی میکرد و بو می‌داد، اه اه و زشته و بده نگفته بودم. چون دیده بودم که بچه هایی که از مدفوعشون میترسن دچار یبوست میشن.

البته حسنا هم دو، سه روز اول یه کم یبوست شد که پیشنهاد میکنم حتما روزای اول چیزای ملین به بچه‌ها بدین.

بقیه‌ش تو کامنت‌ها😁
مامان کیارش مامان کیارش ۲ سالگی
خانما من دو سه. روزه رد دادم دیگ انواع و اقسام گریه و جیغ های وحشتناک لجبازی هرچی ک فک کنید پسرم این دو روز انجام داده گاز بگیره بزنه چیزی پرت کنه اصلا آنقدر دو سه روزه پرخاشگر شده نمی‌دونم چرا با اینکه همیشه باهاش خوب رفتار کردیم
امروز آنقدر اذیت کرد مجبور شدم سرش داد بزنم بگم بره تو اتاق
باز یک ساعت خوب بود بردمش خانه بازی بازی کنه از دلش در بیاد باز دوباره شروع کرد آنقدر جیغ و گریه و داد و ک شوهرم سرش داد زد گفت بگیر بخواب
حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم دست تنها کسی هم نیست که درک کنه این بچه هم که اصلا شده ی آدم دیگه هیچ جوره نمیشه راضیش کرد هیچ جوره حرف گوش نمیده از دستی هرچی بگی تازه دستوری هم باهاش حرف نمی‌زنم ولی همش در حال لج‌ کردنه ب خدا رد دادم همش خستگی تو جونمه راهکار دارید چطوری باهاش رفتار کنم امشب چنان انگشتم و گاز گرفت ک زدم زیر گریه خونی شد بند انگشت و کرده بود تو دهنش در نمی‌آورد بعدم ک در آورد شروع کرد به جیغ هایی ک دیگ سرفش می‌گرفت
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
من یه سوالی دارم تا حالا به این مورد برنخورده بودم نمیدونم عکس العملم باید چی باشه
من امروز پسرمو بردم پارک بعد یه دختر بچه بود که از پسرم هم کوچیک تر بود. مامانش اونور نشستخ بود واسه خودش حرف میزد. این از پله ها رفت بالا پسر منم پشت سرش. دو پله رفته بود بالا دختر وحشی بازی دراورد پسرمو هول داد افتاد. حالا بچه م کاریشم نداشتا اون میگفت تو نیا هولش داد اینم توقع نداشت هولش بدن هم از دوتا پله با باسن افتاد هم توقع نداشت خیلییی گریه کرد. من فقط بغلش کردم قربون صدقه ش رفتم به بچه هم فقط همون موقع که پسرمو هول داد گفتم چیکار میکنی عصبانی همین. بعد دیگه بچه م پنج دقیقه گریه کرد دیگه نرفت سرسره. بعد دیدم مامانش داره نگام میکنه میخواستم برم بگم توگه میدونی بچه ت دست بزن داره لااقل ولش نکن به امون خدا برو. خیلی از خودم عصبانیم که هیچی نگفتم. من اگر باشم قطعا یه تذکر به بچه م میدم و اصلا بچه این سنی رو ول نمیکنم برم بشینم تازه بچه ش خیلی از پسر من کوچیکترم بود
به نظرتون اگر میگفتم کار درست تری بود یا الان؟ من کاری ندارم بچه ها بعضیاشون میدونم رفتار زدن رو دارن و حالا اقتضای سن شونه ولی اینکه به مامانش هیچی نگفتم از خودم عصبانیم. چندبارم نگاش کردم برم بگم باز بیخیال شدم
مامان علیرام
امیرعلی مامان علیرام امیرعلی ۲ سالگی
مامان فرحان مامان فرحان ۲ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر باشه
ما امروز ۶ روزه که پوشک و ترک کردیم
من اولش خیلی استرس ترک پوشک و داشتم شدید واقعا وحشت داشتم ولی خدا کمکم کرد راحت گرفته شده تا الان هم پسرم همکاری کرد هم خودم از یه دو ماه پیش درگیر آموزشش بودم با نقاشی قصه یا اینکه میرفتم دستشویی اعلام میکردم
و اینکه از اول میرفتم دستشویی چون تنها بود میومد نگام می‌کرد شاید اشتباه بود ولی الان نتیجه اش خوبه
سشنبه صبح که بیدار شد شروع کردیم تا امروز
شب اول و با شورت آموزشی خوابوندم نصف شب پاشا آب خورد بخوابه گفتم بریم دستشویی گفت نه منم گفتم هنوز اولشه اذیت نشه بعد دیدم جیش کرد بیبی کردم تا صبح
صبح دوباره بردم دستشویی
دیگه بیبی نکردم تا امروز شبا هم جیش نمیکنه خداروشکر
روز دوم هم یکم بد همکاری کرد میرفتیم دستشویی جیش نمیکرد میومد بیرون شورتش خیس بود دیگه باهاش صحبت کردم
از اون روز اصلا شورتش خیس نشده
گاهی خودش میگه جیش
خودمم کامل حواسم هست میبرمش
تو دستشویی ماژیک بردیم نقاشی می‌کنیم رو دیوار
عروسک و موتور و ماشین هم روز اول دوم بردیم
تو این حین ترک پوشک بیرون رفتیم نگه داشته جیش رو
مهمونی خونه مامان ‌ مادرشوهر رفتیم
فعلا خوب بوده
دعا کنید از این به بعدش هم خوب پیش بریم