۸ پاسخ

عزیزم مبارکه قدمش پر خیر برکت باشه❤️🌱

حالا زایمان کردی عزیزم؟

پارت 2؟

چقد غلط املایی دارم🤣🤣میخواس بنویسم***تسلیم سرنوشت شدم

بقیشش

خدا قوت😂😂😂من گفتم الان داری از رضایتت میگی😂😂😂

کلاسارو*

تجربه شونو**

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی..
روز یکشنبه نوبت دکتر داشتم و چون ۳۸ هفته و ۳ روز بودم معاینه لگن انجام داد و گفت لگنت خوبه میتونی زایمان طبیعی انجام بدی.(من چون دستمزد پزشکم برای زایمان طبیعی بالا بود (۱۵ ت) تصمیم داشتم با یک ماما خصوصی زایمان انجام بدم) همون روز عصر هم رفتم ویزیت مامایی که در نظر داشتم .اونجا هم معاینه شدم و گفت یک سانت ضخیمی.
همه کارا انجام شد قرار شد شروع کنم به پیاده روی و ورزش بیشتر ودمنوش و...
شب که برگشتیم خونه اصلا حالم خوب نبود همش دلپیچه داشتم چون گوجه سبز خورده بودم فکر میکردم سردیم کرده . گلاب به روتون اسهال شدید بودم.سر شب دیدم لباس زیرم خونی شده با ماما تماس گرفتم و گفت طبیعیه بخاطر معاینست .ولی بنظر خودم طبیعی نبود و دلشوره داشتم. از درد دلپیچه تا۳ ونیم صبح به خودم پیچیدم و در اخر کیسه ابم پاره شد و مجدد تماس گرفتم با ماما که گفت زایمانته بیا ببمارستان.
به سمت بیمارستان حرکت کردیم. حدودا یک ساعتی راه بود در طول مسیر دردام شروع شد و این شد آغاز زایمان ..
مامان تو دلی مامان تو دلی ۱ ماهگی
#تجربه زایمان طبیعی ۱
سلام به همگی من تقریبا بعد از دوهفته اومدم تا تجربه زایمانم رو در اختیار اونایی که مشتاق هستن بزارم
خب من ساکن بابل هستم و دکترم هم بیشتر زایمان سزارین اختیاری انجام میده و باردار هاشو ارجاع میده به بیمارستان خصوصی و زمانی که بهش گفتم دلم میخواد طبیعی زایمان کنم یه کم جا خورد چون معمولا اکثر خانما تو شهرمون میخوان سزارین بشن خب دکترمم کمکشون میکنه
دکتر گفت ۳۸ هفته بیا معاینه لگن منم رفتم یه کوچولو درد داشت چون دهانه رحم هم معاینه کرد که ۱ سانت بودم گفت ممکنه لکه بینی بگیری که طبیعیه و اینکه تا. ۳۹هفته صبر میکنیم اگر دردت گرفت که هیچ اگر نه ارزش نداره با آمپول فشار و تو هفته های ۴۱٫۴۲ زایمان کنی منم بعد از این حرفش یکم نگران شدم چون کلا از برش و بی حسی سزارین ترس داشتم
خلاصه رفتم خونه تا دوروز لکه بینی داشتم و یه کوچولو درد زیر شکم
که بعد دوروز قطع شد و منم نا امید شدم ،تقریبا از همون هفته پیاده روی و پله نوردی شروع کردم البته اینم بگم که وارد ماه نه که شده بودم اساس کشی داشتم که کلی تحرک داشتم ولی پیاده روی و ورزش فقط هفته اخر اونم روزی یک ساعت ،تقریبا دوروز مونده بود به اینکه ۳۹هفته کامل بشه تصمیم گرفتم ماما همراه بگیرم باهاش تماس گرفتم گفت ساعت ۴بیا بیمارستان پرونده و سونو آزمایشاتو ببینم و خودتم معاینه کنم ………..
مامان رایان مامان رایان روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲ داستان زایمان من
وقتی عکس سونو رو برای ماما همراهم فرستادم فوری جواب داد و زنگ که زدم گفت نگاه کن با این همه معاینه و کاری که تو این سه هفته انجام دادیم بچه هنوز پایین نیومده و تازه مایع آمنیوتیکت زیا ه و شرایطت خطرناک شده هیچ حرکت اضافه ای نکن و من همچنان کاملا باورم نشده بود وقتی رفتم پیش یه ماما دیگ- البته تقریبا تماس با ماما همراهم و رفتن پیش یه ماما دیگ همزمان بودن- و اونم هنه این حرفارو زد و از همه مهم تر تاکید که که احتمال ۹۰ درصد نمیتونی طبیعی و اورژانسی میشی
از این لحظه من وارد شوک شدم و اصلا باورم نمیشد منی که این همه از اول بارداریم آماده بودم ورزش و پیاده روی و هر چیزی رو امتحان کرده بودم یهو بهم گفتن طبیعی زاییدنت نشدنیه....
دیگ ازینجا به بعد من هنگ‌کردم و تصمیمای بعدی رو کلا مامانم میگرفت
تو دزفول اصلا بدون درد کشیدن اجازه سزارین شکم اولو نمیدن
اینجور شد که مامانم پیگیر شد راه براه بریم اهواز دنبال دکتر اونم دکتر مسیحی که معروفه گفتن باید حضوری برید برا ویزیت از ساعت ۵ تا ۸ فقط هست
ما هم رفتیم دیگ نهایتا تا ساعت ۸ دکتر رو دیدم و همه چی رو توضیح دادم و حتی دوباره سونو کرد و بازم گفت که نمیتونی طبیعی
منم خیلی نا امید و ناراحت بودم و البته خیلی خسته از بارداری
گفتش که فردا صبح برو ساعت ۶ بیمارستان آریا بخوام من ساعت ۱۰ میام و سز رو انجام میدم. البته چون ۴۰ هفته بودم خیلی سریع نامه رو زدن
با اینکه ناراحت بودم ولی دیگ پذیرفتم‌که بخاطر جون خودمو بچم مجبورم سزارین رو بپذیرم...

بقیش تاپیک بعدی
مامان 😍دختر نازم💞 مامان 😍دختر نازم💞 ۸ ماهگی
تجربه زایمان😍
سلام مامانا
من از اول بچم سفالیک بود و دلمم میخواست طبیعی زایمان کنم
تحت نظر دکتر بهناز افتخارزاده بودم
سه شب یهو تو خواب خیس میشدم که شب سوم رفتم بیمارستان سینا تست امینوشور بدم
که گفتن منفی . از ماما خواستم معاینه لگن واسم انجام بدن که گفتن اصلا لگنت واسه زایمان طبیعی مناسب نیست
و الانم بیمارستان خصوصی بیای مثل سینا باید حتما درداتو بکشی و از آخرش که دیگه طبیعی نشد سزارین میکنن
منم از جائیکه خیلی ترسوام خیلی ترسیدم
همون شب واسع بیمارستان امام حسین با دکترم افتخارزاده نوبت گرفتم تا برم معاینه لگن
)هفته ۳۹ بودم و معاینه لگن نرفته بودم )
صبح رفتم و بهشون نگفتم دیشب بیمارستان بودم
معاینه انجام دادن و گفتن لگنت کوچیکه ممکنه خیلی درد بکشی تا زایمان کنی یا اگرم نشد سزارین میکنن اما باید درداتو ۱ روز بکشی و اینا
اطرافیانم طبیعی زایمان کردن ماما همراه و اپیدورال گفتن داحت بوده نسبت به سزارین چون سابقه هردو مدل داشتن
بعدازظهر رفتم مطب افتخارزاده و گفتم دکتر واسم کاری کن منو خودت سزارین کن
معرفی کردن به دکتر براتیان
گفتن من نمیتونم و حتما باید مشکلی باشه ک بتونم سز کنم با لگن کوچیک سز نمیکنن
خلاصه روز بعد رفتم براتیان و گفتن ۵ زیرمیزی
روز بعدش هم ۷ صبح بیمارستان موسي بن جعفر سز شدم
خانماااااااا خیییییلی خوب بود
یعنی هرررچی بگم کم گفتم
اخلاق هاشون عالی
دوخت بخیه ها عالی
درد نداشتم قابل تحمل بود برای منی ک ترسو بودم خیلی خوب بود
خداروشکر ک دکترم خانوم براتیان بودن خدا خیرشون بده