خب گفتین تجربه زایمانم بگم
اول از همه حدودا ساعت ۱ و نیم شب دردام شروع شد ولی تحمل کردم تا ساعت چهار صبح موقعی ک رسیدم بیمارستان با درد شدید کمر یا همون انقباظت هر ۲ یا ۳ دقیقه ای ۱ بار میگرفت ول میکرد دهانه رحمم از ۱ سانت کمی بیشتر بودحدودا ی ساعت سرم نوار قلب بچه رو گوش دادن بعد از اون ۱ ساعت بهم وقت دادن ببین دهانه رحمم بازتر شده یان تو اون تایم ی ساعت با وجود دردای شدید همش ورزش میکردم تا اینکه رفتم برای مایعنه شدم ۲ سانت همیجوری هر نیم ساعت بازتر میشدم و اینکه در طول مایعنه کیسه ابم پارشد و افت فشار گرفتم جوری ک اول برای کمتر شدن دردام از کپسول بی حسی یا همون زایمان طبیعی بدون درد استفاده میکردن تا موقعی ک دهانه رحمم شد ۸ سانت و با زور تلاش بنده حدودا ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه زایمان کردم بدون بخیه و برش ن ماما همرا داشتم ن کلاس قبل بارداری رفتم
بنظرم طبیعی خیلی خوبه الان لکه بینی یا ی خونریزی در حد پریودی ودرد هم اصلا ندارم

۱۱ پاسخ

اپیدورال زده بودی؟

بچه اولت بود -ورزش میگردی قبلش

واای چقدر خوب برا منم دعا کن عزیزم 🥹😘

خب خوبه خداروشکر که درد نداشتی مبارکه عزیزم خدا واست حفظش کنه واسی منم دعا کن انشاالله به سلامتی زایمان کنم

چیکار کردی دردات شروع شد؟

بسلامتی😍💕
کپسول اکسیژن برای کنترل درد استفاده کردین؟!

چطور ورزشی انجام میدادی

عزیزم مبارکه آفرین بهت بچت چند کیلو بود ؟بچه چندمته؟

ماشالا عزیزم خوش بحالت ک‌ خوش زا بودی

خوش به حالت

و اینکه ۱۰ روز دیگه وقت داشتم

سوال های مرتبط

مامان میران💙(: مامان میران💙(: ۸ ماهگی
مامان جوجو مامان جوجو ۳ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان ابوالفض مامان ابوالفض ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
سلام .تجربه زایمان طبیعی که ۲ روز پیش بود
صبح ساعت ۶ رفتم بیمارستان بدون درد توی ۳۷ هفته بهم ختمب ارداری دادن چون کلستاز داشتم
از ۶ که معاینه شدم ۳ سانت بودم و هیچ دردی نداشتم
تا ۹ صبح بهم آمپول فشار وصل بود .ساعت ۹ معاینه تحریکی شدم ک واقعا درد داشت و در همون حین معاینه ماما وحشی کیسه آبمو زد ترکوند با سوزن 😑 یهو خونریزی کردم و آب ازم خارج شد . از ساعت ۹ تا ۲ ظهر دردای عجیب و وحشتناک داشتم ک دهانه رحمم شده بود ۱۰ سانت ک فول فول بودم .بازم به لطف ماما از ساعت ۲ تا ۵ عصر با دهانه رحم ۱۰ سانت درد میکشیدم و میگفتن زور بزن سرش دیده نمیشه
دیگ حوالی ساعت ۵ و نیم عصر بردنم تخت زایمان و بعد ۱۰ دقیقه پسر کوچولوم گذاشتن تو بغلم
زایمان وحشتناکی داشتم و اصلا دلم نمیخاد دیگه یادش بیفتم
بازم خداروشکر خداروشکر که نی نیمون سالمه و این کابوس زایمانم تموم شد . راسی بخیه هم داخلی فراوان و حارجی حدود ۷ تا خوردم که اونام درد عجیبی دارن و بعضی وقتا داخلیا میسوزه . نصیحت من ب شما فقد و فقد اینه ک یبوستی نشین .من یبوست دارم اصلا نمیتونم برم دسشویی و واقعا سخته واقعا سخت .
مامان گرشا🦋 مامان گرشا🦋 ۱ سالگی
منم وقتم خالی شد اومدم راجب زایمانم صحبت کنم
اول اینکه اگه واقعا قصدتون طبیعیه خودتو از نظر روحی کاملا آماده کنین چون ممکنه مثل من کیسه آب پاره شه و یهویی بهتون شک وارد بشه
مورد بعدی ورزش حتما پیاده روی رو داشته باشین
ماساژ پرینه هم برای کم شدن بخیه یا بخیه نخوردن خیلی خوبه
من ۲۱ کیسه آبم ساعت ۱۲ ظهر پاره شد و اصلا درد نداشتم رفتم زایشگاه بهم آمپول فشار زدن و تا ساعت ۱۲ شب طول کشید ک دردام منظم و شدید بشه
اگه بیمارستانی ک برین بزارن همراه بیاد پیشتون خیلی خوبه من مامانم کامل پیشم بود فقط لحظه آخر بهش گفتن بره بیرون
خلاصه ک ساعت ۱ بود دیگ واقعا تحملم تموم شده بود از ساعت ۲ ظهر ک بستری شدم تا ۱۲ شب فقط ۲ سانت رحمم باز شده بود و کلا امیدمو از دس دادم ماما اصرار داشت یه بار دیگ معاینه کنه ب زور بهش اجازه دادم ک گفتش شدی ۴ سانت و همونجور شروع ب تحریک کرد از ساعت ۱ تا ۱ و ربع از ۲ سانت رسیدم ب ۱۰ سانت کامل و تا ۱ و نیم گرشا ب دنیا اومد ولی واقعا دردش فقط همون چن ساعته و ارزششو داره بعدش راحت خودم بلند شدم تا بخش پیاده رفتم
بخیه هم فک کنم حدودا ۱۰ تا خوردم ک فعلا فقط یکمی سر همینا اذیتم و بدنم هنوز بی حسه
آواتار مامان am.mam مامان am.mam am.mam ۱ سالگی
منم تصمیم گرفتم طبیعی باشم اما نمیتونم تا چهل هفته ... ادامه پاسخ