سلام مامانا صبحتون بخیر🌸
چند نفری گفته بودن از تجربه زایمانم بگم براشون امیدوارم به درد بقیه هم بخوره…من ۶ ابان نوبت سزارین اختیاری داشتم با دکتر کریمی بیمارستان پارسا ولی یکم انقباض داشتم یک ابان رفتم دکتر گفت فردا ۶صبح بیمارستان باش برای عمل🫠منم به شدت ترسو و استرسی نگم که چقد وحشت کرده بودم کل بدنم میلرزید از ترس، فردا ۶ صبح دوم ابان بیمارستان بودیم تشکیل پرونده دادیم بعد رفتیم بلوک زایمان برای گرفتن سوند،سرم ،لباس و..بعدش بردنم اتاق عمل پرسنل اتاق عمل واقعا مهربون و دلسوز بودن و رسیدگیشونم عالی بود البته اکثرا آقا بودن بجز دکتر و دستیارش و دکتر بیهوشی😂 ولی من اینقد ترسیده بودم که اصلا به خجالت فک نمیکردم دیگ، بی حسی تزریق کردن ولی خدایی اصلا درد نداشت حتی از آمپول راحت تر فقط یه حس چندشی داره و نباید خودتو سفت بگیری ریلکس باشین🥰

ادامش رو پارت دوم میگم

۴ پاسخ

خداراشکر برات خوب بوده ولی برای من از جون دادن بد ترم کردن

بعدعمل چی؟؟چقددردکشیدین؟؟الان حالت خوبه میتونی به کارای روزمره برسی؟؟

دکترت فرشته کریمی بود؟

سزارین بودین؟

مقالات مرتبط

نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت های بعد از سزارین - نکات مهم تغذیه، دارو و ورزش
علت درد شکم بعد از سزارین
علت درد شکم و زیرشکم بعد از سزارین
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن

سوال های مرتبط

مامان دایان 👼🏼💙 مامان دایان 👼🏼💙 ۳ ماهگی
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت سوم
که هر چقدر بازم التماسشون کردم قبول نکردن و مجبور شدم بر کردم خونه که دکترم گفته بود اگه بازم قبول نکنن فردا صبح بستری شو که شیفته خودمه بیام عمل کنم صبح زود پاشدم رفتم برای بستری و بستری شدم ولی بازم بیمارستان گیر داد برای بریچ بودن بچه و دکتر خودم هر چقدر گفت من دیروز سونو کردم و بچه بریچ بود بازم بیمارستان چند دقیقه قبل تشکیل پرونده فرستاد تو خود بیمارستان سونو تا مطمئن باشه که دروغی در کار نیست خلاصه که بازم بریچ بود و رفتم برای عمل که حالا استرس بی حسی کمر و سوند رو داشتم به شدت که درد سوند کمتر از درد سرم بود و درد خاصی نداشت الکی به خودم استرس داده بودم و همچنین تو بی حسی من اصلا هیچی حس نکردم و پرسنل اتاق عمل هم عالی بودن کلی باهام موقع عمل حرف زدن و مشغولم کردن و کلی آهنگ های عالی باز کردن ولی من سختی اتاق عمل رو تو سر درد دیدم که سرم داشت منفجر میشد و یه ربع نکشید که صدای آقا اورهان رو شنیدم و آوردن نشونم دادن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان قندعسل🧸 مامان قندعسل🧸 ۵ ماهگی
اینم از تجربه زایمان من
۱شهریور بیمارستان صارم زایمان کردم، با دکتر کرم نیا
از خود دکتر بگم که به شدت صبور و مهربون بودن و خیلی آرامش دادن
پرسنل بیمارستانم بجز یه ماما شیفت شب بقیه عالی و مهربون بودن و واقعا همراهی میکردن، رسیدگی هاشونم خیلی خوب بود و همه چیز بیمارستان رو برنامه بود، من اتاق خصوصی گرفتم اما اتاق های معمولیش هم دیدم خوب بود و دو تا تخت داشت
یه ساک میدن که تمام لوازم مادر و کودک توش هست و نمیخواد ساک ببرید مگر برای عکاسی کردن!
سوند وصل کردنم تو بی حسی بود و دکتر بیهوشی و پرسنل اتاق عمل واقعا محشر بودن.
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان Nafas مامان Nafas ۱۱ ماهگی
من اومدم خونه مرخص شدم
تجربه سزارین
پارت
صبح رفتم بیمارستان ،بلوک زنان پرونده تشکیل دادم و منو فرستادم تو
لباس دادن بهم بعدش هم آنژوکت وصل کردن موقع رفتن هم سوند
سوند هم خیلی درد نداشت فقط باید شل کنی ،
اینقد ترسیده بودما بعد با تخت منو بردن اتاق عمل
خیلی میترسیدم دکترم اومد دیگه گفتم‌میترسم و اینا گفت ترس نداره ،بعد دکتر بیهوشی اومد ،آمپول بی حسی بهم زد که اصلا درد نداشت واقعا مثل آمپول معمولی بود
بعد سریع خوابوندنم ،منم هی پامو تکون میدادم میگفتم من بی حس نشدم هنوز ،اونام میگفتن ماهم هنوز شروع نکردیم ،۱
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۹ ماهگی
تجربه زایمان سزارین

من مریض دکتر قلی پور عزیز بودم خیلی ها گفتن زیر میزی میگیره ولی خیر نمیگیرن، سزارین اختیاری بودم، بیمارستان بابل کلینیک


مامانا من قرار بود پنجشنبه زایمان کنم ولی سشنبه صبح دردام شروع شد رفتیم بیمارستان، خانم دکتر رو تو حیاط بیمارستان دیدم و گفتم ک دردم گرفته و با ارامش و مهربونی خنده کنان دست تو دست رفتیم زایشگاه ک کارای بستریم رسیده بشه 😅
ان اس تی انقباض ثبت کرد و منو راهی اتاق عمل کردن، وقتی وارد اتاق عمل شدم خانم دکتر تو اتاق عمل منتظر بودن و سریع کار هارو شروع کردن
از اول عمل تا اخر عمل خانم دکتر و بقیه پرسنل اتاق عمل با شوخی و خنده اصلا نزاشتن من بترسم یا جو اتاق عمل حالمو بد کنه امپول بی حسی مثل امپول معمولی بود و یهو انگار پام یه برق کوچولو گرف و گرم شد
بی حسی جوریه ک تو احساس میکنی لمست میکنن ولی اصلاااا درد نداری
خیلی حس خوبی بود ارامش گرفته بودم البته اولش یکم ترسیدم ولی بعدش ارام بخش زدن بهم
کلا پنج دقیقع بعد دختر گلم بهم نشون دادن خیلیییییی حس خوبیه خیلییییی کل عمل هم 20 دقیقه طول کشید کل دردی ک یکم کشیدم تو ریکاوری بود تا پمپ درد اثر کنه یک ساعت طول میکشه و اصلا درد غیر قابل تحمل نداشت ولی بیمارستان بابل کلینیک اصلا دوست نداشتم اخلاق پرسنل یکم ضعیفه خوب و بد تو همه جا هست البته ولی نسبت به مهرگان از نظر تمیزی هیچه
هزار بار برم عقب سزارین با دکتر قلی پور عزیز انتخابمه🥹❤😍
مشاهده ۲۷ پاسخ دیگر
مامان پسرم 👶🩵 مامان پسرم 👶🩵 ۱ ماهگی
بنظرتون فردا گفته دکتر ساعت ۶ بیمارستان باش برای بستری ،چقدر معطل میکنن تا عمل بشم ؟بیمارستان پارسا دکتر کریمی
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۱۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین:
طبق دستور دکتر ۲۷ بهمن موعد زایمانم بود؛
ساعت ۶ صبح بیمارستان بودم اول پذیرش شدم؛
وقتی اسمم رو صدا زدن یه کوچولو قلبم تند تند میزد که طبیعی بود بعدش خیالم راحت شد.
از بلوک زایمان اومدن دنبالم برای آمادگی قبل از عمل. سوند اصلا درد نداره ولی یه کوچولو سوزش حس میشه که بعدا رفع میشه، آنژیوکت هم اصلا درد نداشت، بی حسی از کمر هم کلا متوجه نشدم فقط باید خونسردیتون رو حفظ کنید.
کادر اتاق عمل واقعا عالی بودن بهتون انرژی و روحیه میدن؛ بهترین حس زمانی بود که نی نی رو گذاشتن رو صورتم و گرمای وجودش حسش کردم🤱🏻💗
در آخر سزارین اصلا ترس نداره توکلتون به خدا باشه و خونسردیتون رو حفظ کنید، تنها عیب سزارین نقاهت بعد از عمل هست که به مرور رفع میشه.
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا ۹ ماهگی
سلام مامانا تجربه زایمانمو میگم شاید به دردتون بخوره .
من چهارشنبه ۱۹ ام طبق انتی ۳۸ هفته و ۳ روز سزارین اختیاری شدم .
از ایتدا تو گهواره همیشه تجربه مامانارو میخوندم و با توجه به شناختی که از خودم داشتم سزارین و انتخاب کردم .
اول اینو بگم که من تا حالا اتاق عمل نرفته بودم و به شدت از همه چی میترسبدم در حدی که تمام بدنم میلرزید و هر مرحله که انجام میشد به خودم لعنت میفرستادم که چرا انقدر استرس داشتم .
ابتدا بردنم بلوک زایمان برای ان اس تی و ازمایش و سوند وصل کردن که واقعا وصل کردن سوند اصلا درد نداشت برای من سوزشم نداشت فقط حس ادرار داشتم که اونم بعد از ۲/۳ دقیقه از بین رفت .بعد که اماده شدم بردنم اتاق عمل بی حسی نخاعی برام انجام دادن که اون امپولی که داخل نخاع میزنن برای من اصلا درد نداشت و در حد یه امپول معمولی بود و اسمش از خودش ترسناک تر پس اصلا نترسید
بعد هم بی حس شدم و همینجوری که تو حال خودم بودم و داشتم با دکتر بیهوشی حرف میزدم صدای گریه دخترم اومد و شد زیباترین لحظه زندگیم وقتی صورتشو به صورتم چسبوندن بهترین لحظه ی عمرمو تجربه کردم . توی بیحسی اصلا درد و متوجه نمیشید اما حرکت و تکون و متوجه میشید که باز اونم ترسناک نیست اصلا
من خیلی سوسول و لوسم ولی واقعا تاکید مسکنم اصلا ترسناک نیست
خواستن بهم خواب اور بزنن تا کار بخیه هام انجام بشه خودم نخواستم و کل فرایند اتاق عمل و هوش بودم و باهاشون حرف میزدم .
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان دلوان و ژیوان مامان دلوان و ژیوان ۳ ماهگی
منم از تجربه سزارین بگم براتون. 😍 اگه جا نشد ادامه شو زیر همین می‌نویسم
صبح ساعت ۶ اومدم بیمارستان تا پذیرش بشم حدودا ۷ شد. بعد بستری شدم، سرم و آزمایش و سوند، دکترم گفته بود ۸ ، یک ربع به ۸ اومد پیشم . سریع رفت اتاق عمل و زنگ زد که منو ببرن.
منم رفتم چند دقیقه هم طول نکشید دکتر بی حسی دارو رو تزریق کرد و جراحی شروع شد. به خانومه پرسنل اتاق عمل اونجا بود گفتم تروخدا دستم و بگیر میترسم اونم رفت یه وسیله بیاره تا بیاد دستم و بگیره دکتر آمپول و زد ! اصلا اصلا درد نداشت.
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت اول
من در طول بارداری مبتلا به دیابت شدم که دکتر برام آمپول انسولین توصیه کرد و من ۶واحد هر شب تزریق میکردم
طبق توصیه دکتر قرار شد که ۸ابان ماه در هفته ۳۷و۶روززایمان کنم و سزارین اجباری بودم بیمارستان پیامبران
ساعت ۵ونیم با همسرم سمت زایشگاه بیمارستان رفتیم ترس عجیبی منو گرفته بود بابت عمل و درد های بعدش ولی از طرفیم از اینکه استرس های بارداری تموم میشد و میتونستم از این سنگین بودن خلاص بشم ودخترم ببینم خوشحال بودم خلاصه من رفتم و یه سری امضا ها گرفتن از من و همسر گرفتن گام عمل دادن و لباس بچه
دکترم قرار بود ساعت۹عمل کنه ساعت ۸و‌ربع دکتر اومده بود و سریع منو آماده کردند و رفتیم سمت اتاق عمل
تا اونجا با ویلچر بردنم ...به اتاق عمل که رسیدیم گفتن برم روی تخت دراز بکشم
تنها صحنه ای ک می‌دیدم سقف بالا سرم بود و اتاق های پشت هم که واردش می‌شدیم ...خدا می‌دونه چه استرسی گرفت منو اط طرفیم دوس داشتم قبل عمل همسرم ببینم ولی متاسفانه براش کار پیش اومده بود و رفته بود ...ولی پشت اتاق عمل منتظرم بود...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نینی کوچولو مامان نینی کوچولو روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما
منم می‌خوام تجربه خودمو از زایمان سزارین بگم 🙂
جمعه ساعت ۱۰ شب من بیمارستان بستری شدم و ساعت ۴ صبح اومدن به من سوند وصل کردن و ساعت ۱۱ صبح شنبه عمل شدم
بددددددددترین قسمت و زجراورترین قسمت ماجرا سوند بود برای من
از اتاق عمل و بی حسی بگم که به عنوان یه آدم ترسو و بددرد به جرات میگم نه درد داشت و نه ترس
بعدشم با یه پمپ درد آروم و فوق العاده گذشت
فقط موقع حرکت کردن درد داشتم که اونم با پمپ خیلی قابل تحمل تر بود
ولی وقتی اومدن گفتن پمپ تموم شده و کندنش و بردنش موقع حرکت درد بیشتری حس میشد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان طنین🍓🍫 مامان طنین🍓🍫 ۳ ماهگی
سلام مامانا من اومدم با تحربه سزارینم 🤗
ساعت یه ربع به هفت دکترم گفته بود بیمارستان آرتا باشم از ۱۲ شب به بعد نباید چیزی میخوردم، صبح رفتم بیمارستان از سوند وحشت زیاد داشتم ولی خب زیادم درد نداشت فقط اولش یکم سوزش داشت ، نوار قلب بچه رو گرفتن سوند وصل کردن بردن اتاق عمل ، اونجا دیدن استرس دارم انقد باهام شوخی کردن تا حال و هوامو عوض کنم امپول بی حسی رو زدن حتی یذره هم درد نداشت دکتر مهاجری یه اهنگی رو باز کرد و شروع کردن به عمل 😂 همین که بی حسی رو زدن من به ثانیه نکشید بی حس شدم یه پرده جلوم کشیدن به دو دیقه نکشید که صدای گریه بچمو شنیدم بهم نشون دادن انقددد سیاه بود که گفتم خدایا این به کی رفته😂😂😂ولی خب چند ساعت بعدش رنگ پوستش سفید شد، بعد از عمل منو بردن ریکاوری اونجا میلرزیدم که گفتن عادیه فشارمو گرفتن فرستادنم بخش اونجا یکم حالت تهوع و سرگیجه داشتم که باز گفتن عادیه اینم بگم من چون ترسیده بودم این حالتام به نظر خودم از همون ترسیدنه بود
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دیان مامان دیان ۳ ماهگی
تجربه سزارین
.
.
.
.
یه چن روز بود درد کاذب داشتم رفتم ان اس تی دادم درد نشون داد سریع خوابیدم گفتم بزار معاینه شم خیالم راحت شه
گفتش که ۲ سانت باز شده دهانه رحمت برو خونه بعدا بیا
منم که نامه سزارین داشتم سریع رفتم بیمارستان پارسا
نامه سزارینم برای ۲۴ ابان بود ولی ۱۵ ابان دردم گرفت
رفتم پیش دکتر مریم کریمی سریع بستریم کردن که ببرن سزارین
گفتم که سوند بعد بی حسی بزنید که اصلا درد حس نکردم دراوردنشم کلا حس نکردم خیلی عالی بود
انژوکت زدن و .....
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۹ ماهگی
من قرار بود پنج شنبه زایمان کنم ولی درد داشتم رفتم پیش دکترم ازمایش نوشت گفت عفونت ادراری شدید داری خطرناکه بمونه اولین روزی که رفتم تو ۳۸ هفته اومدم واسه زایمان اولش از سوند شروع کنم وقتی گفتن میخوان وصلش کنن من دقیقا دو متر پریدم هوا خیلی خیلی ترس و استرس داشتم ولی واقعا حتی ی ذره هم درد نداشت واقعا تعجب کردم گفتم خداروشکر این مرحله رو راحت گذروندم بعدش استرس امپول بی حسی و داشتم تو اتاق عمل که رفتم خیلی بنظرم ترسناک بود و واقعا ترسیده بودم ولی بازم امپول بی حسی اصلا درد نداشت واقعا حتی از سرم و امپول زدنم کمتر بود دردش بعدشم که عمل خیلی خوب انجام شد و زود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان موچی(کیان) مامان موچی(کیان) ۴ ماهگی
پارت ۱
خیلی دوس داشتم تجربه سزارینمو بنویسم شاید یه یکی کمک‌کرد
خب من اول تصمیم به زایمان طبیعی داشتم بیمارستان و دکتر همه چیم اوکی کرده بودم که تا ۳۶ هفته بچه نچرخید و بریج موند سزارین اجباری شدم پیش دکتر مریم بقایی نژاد رفتم که سزارین اختیاری اولم قبول میکنه ولی خب من اجباری بودم
فکر میکردم ۳۷ هفته. ۳روزم ولی گفت طبق ان تی ۳۸ هفته ۲ روزی که شنبه یا یکشنبه میتونی عمل کنی که چون خیلی اذیت بودم و درد داشتم همون شنبه رو انتخاب کردیم
صبح شنبه ۲۸مهر ۶ صبح بیمارستان بقایی اهواز بودیم
سرتاپام استرس بود هم دلم میخواست زودتر به دنیا بیاد هم نه😅
من یکم ترس اتاق عمل و کلا خون و این چیزا رو دارم
دیگه بعدش رفتیم زایشگاه اونجا لباس اتاق عمل بهم دادن
ان اس تی گرفتن و سوند گذاشتن(خیلی اذیت بود😕)انژیوکت بهم وصل کردن و چند دقیقه منتظر نشستم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان رستا 🌸 مامان رستا 🌸 ۳ ماهگی
مامانا من ۶ ابان ساعت ۶ صبح انشالله باید بیمارستان باشم برای سزارین🥹❤️
ترسم از ماساژ شکمی بود دکترم گفت تو اتاق عمل انجام میدم فقط
پمپ درد هم میگیرم، دیگ چی لازمه ؟ ۶ بیمارستان باشم ساعت چند عمل میکنن؟ و کی میگن چیزی بخورم و راه برم حدودا؟
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر