درددل......چون هیچکسی رو تواین دنیا ندارم برای شماهامینویسم که ندیدمتون اماوجود دارید...پس فرداتولدشه میشه چهارسالش چهار سال زجرشکنجه عذاب شنیدن چهار سال فحش های همسرم بهم بابت اون که چراهمش گریه می‌کنه مریضه لجبازی نق زدن نخوابیدن نخوردن یه ثانیه با خودش بازی نکردن چهار ساله نفس نکشیدیم وهشت سال عاشقانه منو همسرم زندگی کردیم قبل اون که میشه دوازده سال زندگی مشترک چهار سال تموم به پدرومادرت که زیرخروارها خاک خوابیدن فحش داد وقبرشون‌رو آتیش زد به قول خودش از دست این بچه که هرمی میبینم میگه تحمل یک دقیقشم نداریم چهار سال توجهنم زندگی کردم فکر میکردم بااومدنش بچه حرفهایی مثل شماها میزنم که چطور قبل تو زندگی میکردم نفس می‌کشیدم اما نمیتونم ازش متنفرم هرروز به یه جایی میرسونمم که هزاربارنفرین میکنمش خودمو خودشو تاالانم دارم رو میزنم یه لقمه غذا بخوره لب نمیزنه تاپیکانو بخونین ناشکری نمیکنم بردمش دکتر چکاپ کامل گفت خوبه روانپزشک بردم گفت خوبه طبیعیه وهشتم تولدشه حتی نمیتونم یه کیک بخرم برای کسی که هزاران سال پیرم کرد شوهرم میگه تولد بگیرجام کوچیکه کسی ندارم می‌خوام دم دریا یه کیک بگیرم چندتاازمامانا بعدخترشون که تو پارک دوست شدن باهاش دعوت کنم دلم نمیاداصلاازبس خسته و متنفرم از تهران بخاطرش اومدم شمال غربی گریه میکردم صدای همسایه هادراومده بود و این با شوهرم دعوامیحردن اخرسرشوهرم گفت بخوابم تهران بمونیم اخرسربایدسندبزاری سراین بچه درام بیاری نمی‌دونم توچی هستی بچه

۲۱ پاسخ

پسر منم اینطوره ولی عاشقشم دقیقا هفته پیش ۴ساله شد

دلم برا جفتتون گرفت هم خودت که انقدر کلافه ای هم بچت به نظرم بهترین راه اینه که خودت بری روانپزشک دارو بگیری باور کن خیلی تاثیر داره من به چشمم تاثیرشو دیدم روانپزشک هم اصلا مال دیوونه ها نیست مال ادمایی تو شرایط شماست که واقعا کلافه ای و اینطور پریشونی

ببین عزیزم شما میگی بچه مشکل نداره دکتر بردی، فقط نق میزنه و غذا نمیخوره، در مورد غذا شما غذای خوبو مقوی براش درست کن توی طول روز هیچی بهش نده بخوره اصلا،خودشم کشت هله هوله نده، انقد ک دیگه بیاد از گشنگی گریه کنه بعد اون غذایی ک بهت گفتمو هرچقد میل داشت بده بخوره، ی مدت اینکارو کن هم تنش جون میگیره دیگه نق نمیزنه هم وقتی گشنش شه درست غذاشو با میل میخوره، در مورد نق زدنو گریه کردنم بهش محبت کن بازی کن بیرون ببر اگه دیدی فایده نداره ی هندزفری بزار تو گوشت جوری ک صداشو نشنوی آهنگ مورد علاقتو پلی کن بزار انقد نق بزنه تا خسته شه هیچ بچه ای از نقد زدن زیاد آسیبی ندیده، اینجوری خودشم ببینه نق زدناش هیچ تاثیری روت نداره خسته میشه ول میکنه ولی ی مدت باید همینکارو بکنیو صبر داشته باشی، بعد ک دیدی دیگه نق نمیزنه اروم شده هندزفریو دربیار بغلش کن باهاش بازی کن بزار شرطی شه

مادرت کی فوت شده؟؟؟.بنظررم فشاری ک روی خودت هست بچه رواینطوری کرده...عصبی

من از وقتی بچم دنیا اومده تقریبا یه شب مث آدم نخوابیده مدام هم گریه میکنه وجیغ میزنه تمام موهام سفید شده واقعا از نظر روانی خیلی عصبیم و باید سعی کنی روزی چند ساعت بچه پیشت نباشه برو کلاسی جایی.هر چی که باعث میشه چند ساعت بچه رو نبینی

دختر منم اینقدر اذیت میکنه که یه سری که زن و شوهر خوبن تو دلم میگم بچه نیارید زندگی تون رو بکنید
البته من میدونم بچه هم نبود شوهرم گلی به سرم نمیزد

عزیزم تنهانیستی پسر منم کم مونده دست بندازه منوازوسط جر بده تااین حد اذیت میکنه و من ازهمه دورم وشوهرمم بدتر

الهی عزیزم معلومه که روزای سختی گذروندی ولی تو یه مادری سعی کن از این قویتر باشی انشالله همه چیز درست میشه

دقیقا منم همینطوریم...امشب گرفتم تا تونستم زدمش بعدش هم خودم نشستم باهاش کلی گریه کردم فقط دلم میخواست بمیرم..خواهر تو تنها نیستی همع همطورن

ببین پسر منم دست کمی از دختر تو نداره ولی خب زندگیه دیگه بچه من حرف هم نمیزنه

عزیزم همش اینجا مینویسی
هر کی هم چیزی میگه
میگی نه اله بله من با توجه به حرفای خودت و گللیه کردنات میگم تو افسردگی شدید داری و این ناخاسته رو بچت تاثیر میزاره
اینهمه راه رفتی
اینم روش
خودت برو روانپزشک دارو میده خیلی بهتر میشی
من خودم بعد هر دو زایمانم دارو گزفتم خیلی خوب بود

تو بچن اولم نمیدونستم تحربه نداشتم پنج شش سالگیش دارو گرفتم
ولی تو اینکی زود اقدام کرنم و خیلی خوب بود
ذارو ترس نداره
خودت تخصیلات داری حرفای عوامو ول کن داروی اغصاب ال و بله
بخدا خیلی خوبه
برا دخترت هم از روانشناس کمک بگیر
بهت بگه چجور باهاش رفتار کنی
ولی واقعا به گفتش عمل کن

دختر من تابستون لجبار نق نقو شده بودم از روانشناس پرسیدم گفت چیکارا کنم
و انجام دادم یه ماهه دخترم بهتر شد

عزیزم سوره یاسین صوتی تند خوانی رو دانلود کن بزار گوش کن آخر ارامش
انشالله آروم میش

وای عزیزم تو خودت حالت خوب نیس و داری این حس هارو به بچت انتقال میدی تو همین گهواره چندتا مادر هستن که به خاطر بیماری ناعلاج بچه هاشون میلیون ها پول خرج میکنن و جدای از اون چقد به خاطر شرایط بچه هاشون ناراحت و غمگین و فقط آرزوشون اینه بچشون راه بره یا حرف بزنه به نظرم داری ناشکری میکنی به نظرم کاراییکه مامان محمد صالح جان گفتن یه مدت امتحان کن اول خودت رو آروم کن بچت هم آروم میشه مطمعن باش

عزیزم بنظرم همین توجه زیاد، دعوا نکردن ، حتی نزدن کم باعث این همه بدقلقی میشه
دوست منم دخترش الان تو ۵ ساله
انقدررررر نق نق میکنه و ....دوستمم بهش تو نمیگه
نمیزنه
فقط قربون صدقه
میگه بغلم کن میکنه
میگه بریم میره
و .....
این اشتباهه
لوس میشن و دیگ حریف نمیشه ادم
ی مدت بیمحلی کن ، دعوا کن ببین چجوری میشه

چرا انقد توی این ۴سال مشکل داشتی از روانشناس کمک نمیگیری؟ به نظرم مشکل فقط بچه نیست شما و همسرت هم مشکل دارین

بچه منم همینه ولی عاشقششششممممم هیچ وقت نفرینش نمیکنم پاره تنه من فک نکنم دخترت رب اذیت ها پسرم انجام نده ولی من بازم دوسش دارم بچه ها بزرگ میشن ما باید صبرمون بالا ببریم به خدا پسر من اینقدر اذیت هاش زیاده که حتی نمیشه بشماریش 🤦‍♀️🤦‍♀️

یه سرکتاب بازکن براش ، بخدا از چشم نظر هم میشه پسر من یه مدت خوب غذا میخورد بخاطر شیر خشک تپل بود یه بار تو مراسم یجوری چشش زدن که الآنم خوب نشده بخدا همه بچه ها همینجورین

ما مامانا وقتی از شوهرمون یه دلخوری داریم روی بچه هامون خالی میکنیم، دیواری کوتاه تر از بچه هامون پیدانمیکنیم،،پدرومادر الگوی بچه ها هستن،هررفتاری بابچه کنی ،همون رفتارو باهاتون میکنه چون همه روالگوبرداری میکنه،سعی کن بچتو بغل کنی بوسش کنی

ببر پارکی جایی بزار انرژیش خالی بشه

عزیزم الهی بگردم خودت برو پیش مشاور یکم اروم شی

دخترمنم همینجوره یکمی بهتره همش دنبال بهونه وگریس اونم فقط بامن خونه مامانم یاجایی که من نباشم خوبه ها چشش ب من میوفته گریه وزاری

سوال های مرتبط

مامان مانلي مامان مانلي ۴ سالگی
مامانایی که بچه هاشون با مانلی همسنن و منو از قبل میشناسن،بیاین بگین بچه هاتون تا این سن چه مهارت هایی یاد گرفتن و اینکه از عملکردتون به عنوان یه والد توی این چند سال راضی بودین؟دوست دارم کارهایی که کردیم ایده بشه و بتونیم همه باهم به اشتراک بذاریم و استفاده کنیم😍
من بدون اغراق از خودم و شوهرم خیلی راضیم چون تقریبا همه ی تایممو یرای مانلی گذاشتم چون بنظرم سه تا هفت سال دوران طلاییه یادگیریه،کارایی که مانلی به صورت جدی و پیوسته ادامه میده(زبان از شش ماهگی،موسیقی از دوسالگی،شنا از یک سال و یازده ماهگی،و اسکیت هم دو ماهه)چیزایی که بلده جمع و تفریق عدد های یک رقمی،شمارش فارسی تا۳۰۰و خواندن تا۵۰،خواندن ساعت های دیجیتال و ساعت های عدد دار اوایل کاره،خواندن بعضی کلمه ها،نوشتن مامان بابا مانلی اب،انگلیسی همه ی حروف و اعداد تا۵۰
نقاشی،شعر….شما هم بگین
و اینکه به نظرم این جمله که میگه کاری کنید بچه هاتون توی هجده سالگی حداقل یه ورزش یه ساز یه زبان و یه مهارت بلد باشن واقعا درست و قشنگه
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام ب مامانای با تجربه


خانوما من دخترم از اول اذیت میکرد بیخواب بود ریفلاکس داشت دندون دراورنش که پیرم کرد از پوشک گرفتنش هم که چه درد سر داره

حالا چند روزه کلا انگار عصبیه هم داد میزنه همش گریه همش بهونه میگیره بخدا باهاش آروم حرف میزنم ولی اون در جواب با داد بخدا من کم آوردم کسی هست بچه ش ۴سالش باسه هنوز بهونه گیر و لجباز اذیت داد و عصبی بخدا کم آوردم مگه ۱ مامان چقدر تحمل داره ۴ سال بخدا ۱ روز خوش سکوت نداشتم وقتی که بخواد مریض بشه کلا اخلاقش عوض میشه ب حق خورش قانع نیست اونم تو خوراکی خوردن مثلا ۳ نفریم ۳تا خوراکی بگیریم سریع برای خودشو میخوره میاد سمت برای ما هی نگاه میکنه انگار که این نخورده


یع وقتایی که از صبح بیدار میشه نق نق یهو آخر شب دیگه قاطی میکنم یا دعواش میکنم یا صدای بلند یا یه دونه میزنم رو دستش


بنظرتون با اینجور بچه ها چه رفتاری کنیم


شنیدم تا ۷ سالگی لجباز هستن دست خودشون هم نیست چیکار کنم راهنمایی



لطفا اونایی که بچه مثل من دارن بیان جواب نیاین الکی یه چیزی بگین
مامان آرشا مامان آرشا ۴ سالگی
سلام دوستان من یه وقتایی که درگیری ذهنیم زیاده پسرم یه کاری بکنه حتی اگه خیلی کار بدی نباشه ایقد عصبی میشم و داد میزنم که حد نداره و همونموقع تحت هرشرایطی و بزور کاری که بخوام رو انجام میدم و حتی ممکنه جلو بقیه هم دادو بیداد کنم (البته فقط جلو خونواده خودم) و این انگار وقتی عصبی میم به حس ترس تو وجود پسرم انداخته و به باباش پناه میبره من خیلی ناراحتم از اینکه داد میزنم سرش میترسم حس امنیتی که به من داره رفته رفته از دست بده یا اینکه حس ترسش اعتمادبنفسشو‌بگیره یا این حالت چندین سال دیگه همه چی ازم قایم کنه،کسی تجربه داره که چکارکنم ؟بیشتر وقتا موقعی که با همسرم سرسنگینم این اتفاق میوفته
انگار اونموقع کارپسرم بیشتر خودش نشون میده
مثلا امشب توی خودش یه کم جیش کرد و نگفت که جیش داره و وقتی فهمید مقاومت کرد بیاد لباساشو عوض کنه منم دستشو بزور کشیدم بردمش (یه مدته موقع بازی نمیگه جیش دارم تا وقتی تو خودش بکنه و من متوجه بشم،بااینکه من نیم ساعت یا یکساعت یکبار میگم که جیش داری اونم نه میگه بچه های شما هم همینطورن؟)خیلی باهاش حرف میزنم میگم تو بگی جیش دارم من عصبی و ناراحت نمیشم خوشحال میشم زود میریم لباستو عوض میکنیم میایم ولی مقاومتت منو ناراحت میکنههر اتفاقی میوفته بهم بگو مامان اینجوری خوشحالتر میشه ولی بازم خوددار هست