۲۲ پاسخ

حتی ۵ دقیقه هم استراحت نکردم

دردات بخیه هات بهتر شده عزیزم؟
کاچی اینا میخوری هر روز؟
خروس محلی بگیرین خورد کن خوراک درست کن برای خودت هر روز باهاش با هویج و آلو بخارا اینا

پریسا جان بچه خواهرمم همینطور بود ازمایش فابیسم گرفتن ازش مثبت شد فهمیدم علت نوسان داشتن زردی بچه خواهرمم همین بود میزاشتیم دستگاه میومد روی ۱۰ همینکه درمیاوردیم فرداش میرفت ۱۳مجدد دستگاه میزاشتیم

موقعی که بیمارستان بودم..یه خانم تربت جامی توی اتاق بود که روستاشون تقریبا میشد دور افتاده .. روی کاچیشون دقیقا ۱وجب روغن بود.میگم که بدونی چقد سنتی بودن...میگفت برای زردی بچه یه خروس محلی رو میکشیم روده خروس رو همونجا که کشتیم گرم هنوز گوشتش میزاریم روی شکم بچه سریع زردی بچه رو میندازه..برای خودم پیش نیومده ولی تحقیق کردم بعدش خیلیا گفتن تاثیرشو دیدین..شماهم اگه خواستی یه تحقیق بکن ببین چجوریه

من همسایون زردی پسرش پایین نمیومد دکترا فهمیدن فاویسم داره

نذر حضرت علی اصغر کن زودتر خوب بشه زردیش

من تا یک سال زندگیم اوکی نشد البته بچم کولیک و رفلاکس داشت همش جیغ همش اذیت

فک میکردم ۱۰ روز اول ی تشک نرم زیرم باشه عس کاچی و ........
سه شبانه روز به خاطر داروی بی‌حسی نتونستم ۵ دقیقه بخوابم
همزمان هم غصه شیر نداشتم
زردی
افسردگی
وااای نگم خلاصه تا یکی دو سال هر روز ی سوژه جدبد
خلاصه بگم الان بعد ۴ سال هنوز نشده ی شب عمیقققق بخوابم
خلاصه بگم وقتی مادر میشی دیگه هیچ چیز مثل سابق نمیشه جتی مدل آرامشت😒

هنوزم درگیر عوارض زایمانم بعد هشت ماه

مامان نفس بچه خواهر منم زردی داشت دستگاه آوردن خونه ولی رفته رفته بیشتر شد زردی بعد خواهرم یه دکتر دیگه بردش به بچه قطره داد با اون زردی اومد پایین و تمام خدارو شکر حالش خوب شد و زردیشم رفت

منم اصلا استراحت نکردم چون دخترم بستری شد ان ای سیو ۴ روز بالاسرش بودم دیگ روزای سختم تو بیمارستان گذشت اومدم خونه بهتر بودم ۱۰ روز مامانم پیشم بود دیگ رفت و خودم به خونه زندگیمو بچهام رسیدم اوایلش سخت بود دیگ کم کم عادت کردم و برام عادی شد

عزیزم زینتی تبار. ببرش دکتر خیلی خوبیه سریع خوب میشه

عزیزم زردی نویان بالا رفته؟

من 40 روز گنگ بودم اصلا از زندگیم دور شده بودم

۳۵روزی استراحت کردم
ولی چون تو شهر غریب بودم
زود خودم رو سرپا کردم که به زندگیم برسم
وگرنه این مردا هیچ درکی ندارن

پریسا جان برای زردی بهت پیام دادم دیدیش

اصلا نگران نشو همه اینجورین خودمم اینجوری بودم

من که از پنجشنبه که بدنیا اومده تا الان کلا در مجموع ۵ ساعت هم نخوابیدم نمیدونم با چی زنده ام الان. الانم بخاطر زردی بیمارستانم دلم برا پسر اولم یه ذره شده چندروزه اصلا درست حسابی ندیدمش

عزیزم تجربه بچه دوم ندارم ولی امیدوارم خدا بهت قوت و توان بده سعی کن بیخیال کارخونه وتمیزی اینا باشی به خودت استراحت زیاد بده خسته نشی

سلام عزیزم خسته نباشی
من و دخترم دوتایی با نی نی وقت میگذروندیم
بهش مسئولیت میدادم مثلا مراقبش باش برم دسشویی پوشک بیار دستمال بیار گاهی میذاشتم رو پاش تو بغلش
اگه نی نی شانسی میخندید حتی میگفتم برای تو داره میخنده
خداروشکر که تو هستی کمکم میکنی اگه تو نبودی من نمیتونستم به تنهایی از پس نی نی بیام و..
اگه ی وقت میگفت همه نی نی رو دوس دارن
منم وقتایی که به نی نی توجه میکرد خودمو ناراحت نشون میدادم میگفتم تو همش به نی نی توجه میکنی منو دوس نداری 😢
اینطوری متوجه میشد که طبیعیه همه به نی نی توجه کنن چون خودشم همینطوره
دیگه کم کم کنار اومد با شرایط
اینطوری نبود جدا برای اون وقت بذارم جدا برای این
و اینکه خیلی سخت بود و زمان برد تا زندگی رو روال بیاد مخصوصا که شوهرم درگیر بیماری مادرش شد و من تنها شدم 😢

سلام عزیزم من استراحت میکردم حتی اگه خونه کار داشت ولی از استراحتم رو باید میکردم بچه وقتی می‌خوابید منم به دخترم کتاب رنگ آمیزی میدادم منم درکنارش استراحت میکردم

پریسا جون تاپیک زدم برات یهو پیدات کردم عشقم برای ان تی و آنومالی کدوم دکتر رفتی یکه پزشک ماهر و دقیق میخوام سال ۹۹ رفتم پیش شفیعی الان نمیدونم همونطور دقیقه یانه

سوال های مرتبط