من بعد زایمانم افسردگی گرفتم مثل خیلی از خانوما که متاسفانه هنوزم باهامه فقط سعی میکنم بخاطره بچم خودمو نبازم. ولی شوهرم ...
امااااان از دست شوهرم که ذره ای با من‌مدارا نمیکنه. اگر شرایطش رو داشتم حتما جدا میشدم ولی چه کنم که فعلا نمیتونم. امشب باهاش بحثم شد داد زدم پسرم ترسید گریه کرد. موندم آینده این بچه میخواد چی بشه. کاش میشد زمانو به عقب برگردوند.🥲🥲

۴ پاسخ

عزیزدلم جدایی برا اخرین مرحله اس همه ی مردا اینجورین فقط همسر شما نیس سعی کن بری تراپی خودتو از منجلاب افسردگی حتما بکش بیرون

عزیزدلم درخواست میدی دوست شبم؟من درخواست میدم خطا میزنه

عزیزم من کاری به رفتار و ...شوهرت ندارم.
بعد زایمان چون بدن ضعیف میشه و هورمونا بهم میریزه حتما از مشاور کمک بگیر عزیزم تا شدت نگیره

علائمت چیه عزیزم

مقالات مرتبط

کاری که هرگز نباید بعد از ورزش انجام دهید
چند کاری که هرگز نباید بعد از ورزش انجام دهید!❌
انواع گریه نوزاد
معنی انواع گریه نوزاد و ترجمه هرکدام
افسردگی بعد از زایمان
همه چیز در مورد افسردگی بعد از زایمان و درمان آن
از چه سنی می‌توان به کودک پرتقال داد
از چه سنی می‌توان به کودک پرتقال داد؟

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۶ ماهگی
مامانا خوبید
دیشب با شوهرم بحثم شد
بعد خدا ازش نگذره هی داد و بیداد کرد بچم خیلیییی ترسید گریه کرد تا حالا اینطوری نشده بود😞بعد همش تو خواب ناله میکنه و یهو جیغ میزنه بلند گریه میکنه چیکارش کنم
مامان حسین مامان حسین ۱۵ ماهگی
این روزا پر از بغضم و فریاد و گریه ام
پر از نگرانی و استرس
گوشی هم برای شنیدن نیست
هی میام اینجا درد و دل میکنم و از میزنم
دلم میخواد ی دل سیر گریه کنم ولی این مدت نتونستم
حسین از بعد مریض شدنش وابستگیش خیلی به من زیاد شده
قبلا پیش مامانم آروم بود ولی حالا نه
جرات ندارم دستشویی برم
واسه همین نتونستم خودمو خالی کنم، دلم میخواد ی روضه بزارم و بشینم زار بزنم
حسین رو که نگاه میکنم از همه حرکت هاش میترسم، از نگاهش، حرکتاش گریه هاش
میگم نکنه هرچیزی باشه که به تشنج ربط داشته باشه
خدا نصیب دشمن آدم نکنه که ی مادر از همه چی بچش بترسه
به من میگن زیادی دارم حساسیت به خرج میدم
ولی به خدا دست خودم نیست
من ی آدم بی تجربه ام تو این موضوع
من تا چند وقت پیش نمیدونستم نوزاد اصلا تشنج می‌کنه
تشنج نوزاد خطرناک تر از آدم بزرگسال هست چون ممکنه آسیب به مغز بزنه
آنقدر پر از فریاد و گریه ام که فقط خدا می‌دونه و بس
امشب دیگه شوهرم دید آنقدر بی تابم گفت دکتر حسین رو عوض کنیم بریم پیش همونی که دوستت معرفی کرده و دوشنبه وقت گرفتم
جواب ام آی آر هم شوهرم باید بره بگیره
حتی نمی‌دونم جوابش چی هست
حلالم کنید اگر با حرفام شما ها رو هم اذیت میکنم
ولی من کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم
اگر کسی این روزا یا حرفام اذیته من از دوستی حذف کنه
چون نمیخوام کسی رو آزار بدم
مشاهده ۲۵ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها🥹 مامان دوقلوها🥹 ۱۲ ماهگی
این افسردگی بعد زایمان چه کوفتیه ای خدا،تنها میمونم فقط میشینم گریه میکنم😭خوب شده بودم بخدا ولی بچم اسهال شد باز بدتر شدم ای خدایا
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گلپر مامان گلپر ۸ ماهگی
مامانایی که سزارین شدین، بعد از چند وقت به وزن قبلی برگشتین؟؟؟
من ۵ ماه گذشته ولی وزنم کم نمیشه،افسردگی گرفتم به خاطر این موضوع
من دیابت بارداری گرفتم و همین باعث شد وزنم خیلی بالا بره
بعد از زایمان رو وزن ۹۰ موندم😭😭😭
چیکار کنم لاغر بشم؟
با اینکه شیر خودمو هم میدم ولی نمیدونم چرا لاغر نمیشم
خیلی ناراحتم،افسرده شدم،عصبی هستم خمش به خاطر این موضوع
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱۰ ماهگی
امشب با شوهرم بحثم شد حالا پیرم میخواله هر چنددیقه یه بار با گریه بیدار میشه دوباره خودش میخوابه چیکار کنم اروم بشه ؟ اصلا صدامونو بالا نبردیم که بچه بترسه یا بفهمه دعوا یا بحثه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نخود مامان نخود ۱۱ ماهگی
خانوما دیروز خونمون بودم و شبش برگشتم خونه خودم وقتی وارد خونه میشدم مادر شوهرم جلومو گرفت و دخترمو ازم گرفت بعد پدر شوهرم بود دادش به اون دست پدر شوهرم گریه کرد بازم مادر شوهرم گرفتش بعد شوهرم گفت بریم بالا می‌خوام دخترمو بگیرم دستمو گرفتم جلو مادر شوهرم رفت عقب گفت بهش بگو بیا بعد دستامو جلو گرفتم و به دخترم گفتم بیا دخترمم انگار از من خوشش نمیاد خودشو بغل مادر شوهرم فشار داد و اون ورشو نگا کرد مادر شوهرم اینقد خوشحال شد حد نداره به بعد واسه باباشم گفت اونجوری بکن واسه بابا هیچ واکنشی نشون نداد فقط نگاش کرد به من میگه تورو دوست نداره منم دیشب اینقد بهم برخورد با گریه خوابیدم چرا دخترم همچین کرد آخه😭
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ملورین مامان ملورین ۱۳ ماهگی
بعد از یکسال ماسک ورقه ای که خریده بودمو گزاشتم الان
چه حس خوبیه🫢کاش میشد هرروز دوش گرفت و به پوستت رسیدگی کرد😮‍💨😮‍💨😮‍💨چه حیف که بچه نمیزاره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان روهان مامان روهان ۱۲ ماهگی
سلام خانوم بچم پنج ماهشه از موقعي كه به دنيا اومد فقط اطراف نگاه ميكنه ولي باهاش حرف ميزنم با براش دست ميزنم أصلا نگاه نميكنه بهم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کارن مامان کارن ۱۲ ماهگی
خانومای عزیز، شوهرم پسرمو رو فرش هل داده که مثلا باهاش بازی کنه😐 الان پشت گردن پسرم قرمز شده، کالاندولا و پودر بچه زدم ولی هنوز خیلی قرمزه چیکارکنم خوب بشه؟
بازی خرکي میکنه با بچه 😤
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان Deniz🌊 مامان Deniz🌊 ۱۰ ماهگی
سلام خانوما من بعد از زایمان دوماه بعدش پریود شدم هرماه میشدم این ماه پونزده روز عقب انداختم بی بی چک هم زدم منفی شد جلوگیری هم داشتم…
از چی میتونه باشه؟ شیر خودمو میدم..
سزارین بودم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دریا مامان دریا ۱۰ ماهگی
از بعد از زایمانم یه فکر ناراحت کننده همش میاد تو سرم اولش فکر کردم افسردگی بعد زایمانه اما هنوزم هست ،همش فکر میکنم و میاد تو ذهنم که زبونم لال زبونم لااال دخترم و از دست میدم ،وقتی خوابهدنگاش میکنم میگم یعنی رودست نکنه یه روزی اینطوری بی جون.... 😔💔💔💔وای خیلی فکر بدیه ، یا فکر میکنم وقتی دخترم بغل کسیه که نکنه دخترم یه روز بی مادر بشه اگه من چیزیم بشه دخترم چی میشه اذیتش میکنن ،این افکار آزارم میده... جدیدا هم خیلی خیلی دلم گرفته از بس کار داشتم و تو خونه موندم بخاطر گرما ،کسی مثه من از این احساسات داره؟
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان محمد حسین مامان محمد حسین ۱۲ ماهگی
❌️😭 لطفا راهنماییم کنید من پسرم حساسیت به پروتئین گاوی داره و شیر خودمو میخوره ولی خیییییلی چیزا رو باید رعایت کنم و شوهرم گیر داده که بیا شیر خشک بهش بدیم از یه طرف دلم نمیاد شیر خشک بدم از یه طرف خودم هیچی نمیتونم بخورم ک الان بین دو راهی موندم که چه غلطی کنم تورو خدا کمکم کنید
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۱۰ ماهگی
سلام مامان ها حالم خوش نیست یکم به حرف های خوبتون نیاز دارم .....با شوهرم و پسرم رفتیم بیرون۴ ساعت بود پسرم نخوابیده بود تو بغلم خوابش برد پستونکش رو دادم دهنش خوابید اما داروخونه کار داشتم رفتیم اونجا میخواستم پیاده بشم پسرم رو دادم باباش و تا تکون خورد باز بیدار شد ....وقتی از داروخونه برگشتم توماشین دیدم پستونکش نیست و بغل شوهرمه داشتم تو ماشین دنبال پستونک میگشتم که بچم چون باز شیر میخواست که بخوابه حرص من زد خودشو کشید عقب از پشت سرش خورد تو شیشه ماشین صدای داد بچم گریه آرومی کرد و سریع بغلش کردم و نازش کردم آروم شد دیگه خودم از ترس گریه کردم که بچم دیگه منو نگاه میکرد دیگه شیر خورد یه نیم ساعتی خوابید باز بیدار شد کلی بازی کرد و خندید و الان خوابید الان که به پشت سرش دست کشیدم حس کردم یکم برآمده شده دارم دق میکنم کلی هم باشوهرم بحث کردم ...حالا کاری هست که شده ولی دارم میمرم شوهرم میگه پشت سربچه ها اینطور هست برامده نیست
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی جانم مامان امیرعلی جانم ۱۲ ماهگی
مامانا خواهرانه جوابمو بدین😁
من از وقتی بچه اومده، پسرم فقط روی تخت خودمون اونم وسط تخت بینمون میخوابید چونکه شبا هم بیداره بچم، روی تخت سرگرمش میکنم که بغل نخواد،بعد شوهرم برای اینکه بتونه بخوابه میره توی پذیرایی من و پسرم کلا روی تخت میخوابیم،
از طرفی ناراحتم که شوهرم میره جدا میخوابه از طرفی ام چاره ای جز این نیست اگه نره نمیتونه بخوابه و سرکار خواب میمونه، پسرم هم اصلا به هیچ عنوان تخت کنار مادر نمیخوابه و هر یک ساعت شیر میخواد که توی خواب بهش میدمو میخوابم اگه جتشو جدا کنم خودم سختم میشه
چیکار کنم بنظرتون کار بدیه این جدا خوابیدن زن و شوهر؟😔
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان araz مامان araz ۱۳ ماهگی
ای کاش یه چیزی اختراع بشه تو کشور که تو هر خونه یدونه باشه از اون برای خوابوندن این بچه ها بخدا شب که میشه گریه ام میگیره از دست خواب این پسرم 😔
مشاهده ۲ پاسخ دیگر