۶ پاسخ

زندگی بلندی سرازیری داره عزیزم .توزندگی زناشویی قهراشتی داره .دوتاادم ازتوخانواده مختلف فرهنگ متفاوت کنار هم قرار میگیرن عزیزم .بعضی موقعه ها کاری ازماادماسرمیزنه .باید آدم یه حاهی کوتاه بیاد ب

انشالله گلم

ایشالله عزیزم

شوهر منم خداروشکر درک میکنه و هوام رو داره البته امروز گل کاشته بود🤣بچم دیشب ک ساعت ۱۲.۱شیر خورده بود دیگه تا ۸ شیر نخورده بود هرکارم میکردم شیر نمیخورد تا اینکه شوهر زنگ زد گفت گفتم بچه شیر نمیخوره گفت خانم صبح خواب بودی ساعت ۶ بچه بیدار شد دلم نیومد صدات کنم و دیشب خیلی اذیت شدی تا بخوابونیش من شیرایی ک ت شیشه بودا ب بچه دادم نگران نباش استراحت کن
قیافه من😐🫨😮😱😱😱😱
شیر خشکایی ک برای ۱۲شب بود و۶ساعت گذشته بود رو ب بچه داده بود🤦🏻‍♀️🥴😂
نمیدونستم خوشحال باشم ب فکرم بوده یا برم پوستشا بکنم با این گندی ک زده

ان‌شالله امیدوارم همیشه حامی و همدمت باشه و چشم بد ازتون دور باشه

الهی امین خوشبخت باشین

سوال های مرتبط

مامان گل پسرام🤍💛 مامان گل پسرام🤍💛 ۴ ماهگی
ناشکری نمیکنم ولی خسته شدم.... روحی جسمی کم آوردم.فقط شما مامانا میتونید درک کنید...
کلا نظم زندگیم از بین رفته،تا لنگ ظهر می‌خوابم،
از بیدار شدن بدم میاد اینقدر که بچه ها نق میزنن همش در حال بدو بدوام... روزای تکراری و مسخره.
پسر بزرگم اینقدر وابسته و نق نقو شده کلافه میشم کوچیکه هم که سختی نوزادی خودشو داره.
دلم یه مسافرت کوچیک میخواد از این حال و هوا دور شم اما شوهرم بدون خانواده اش جایی نمیره.
حس میکنم دارم تحلیل میرم.اینقدر صدای نق و جیغ و گریه تو سرمه دلم میخواد گریه کنم.خونه بهم ریخته..هیچ جا نمیتونم برم حتی یه آرایشگاه اینقدر که پسرم گریه می‌کنه میچسبه بهم،قبلا اینجوری نبود.تنها جایی که میرم خونه مامانم و مادر شوهرم....در و‌ دیوار خونه دارن منو میخورن.
فکر نمی‌کردم دوتا بچه اینقدر سخت باشه.
بعد از زایمان اولم اصلا اینجوری نبودم همش در حال تفریح بودیم،صبحا قشنگ بیدار میشدم به کارام می‌رسیدم الان اصلا دوست ندارم بیدار شم