تجربه بارداری و زایمان پارت ۳۰#
جالب اینجاس که رفتار شوهرم با خانوادم مثل سابق بود فقط با من بود که عوض شده بود توی بارداریم و زایمان و اون اتفاقات بارها و بارها شد که همو می‌دیدم اما هیچ حرفی باهم نداشتیم مثل دوتا آدم غریبه و من هیچوقت دلم نمی‌خواست غرورمو بشکنم چون فکر میکردم در حق اونی که ظلم شده منم بعضی وقتا فکر میکردم اصلا اگر بیادو ازم عذر بخواد واقعا فایده ای داره؟ روزای که رفت برمیگرده ؟ اون لحظه های که نیاز داشتمو نبود چی؟ یا کمبودهایی که تودلم از حسرت تبدیل به عقده شده بودن با عذر خواهی جبران میشد؟ اون زایمانی که فشار روحی که بهم داده شده بود و باعث زایمان زودرس و اون عواقبش شده بود چی؟ نه هرگز

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط