۹ پاسخ

ن ربطی ب اینکه کمکی نداشتی ندارع ویتامین بدنت کمه کم شده
خب باید ویتامین بخوری غذای مقوی تا درس شی اون قدیما هم کسی ب کسی کمک نمیکرد زنا از اینور زایمان میکردن از اینور نون پختن کلی کار اما چون تغذیه آشون روغن محلی شیر ماست محلی اینا بوده بدنشون مقاوم بوده

نه همه همینن عزیزم یه پیشنهاد دارم شربت ایمیونس بگیر بخور هم سیستم ایمنی بدنت رو قوی میکنه هم مولتی ویتامینه قرصهای مولتی ویتامین و ویتامین دی و کلسیم و اهنت رو هم باید بخوری

شبا که رادوین بیدار میشه به صداش رادمهر بیدار نمیشه که دوتاشون لازم باشه کنارشون باشی؟ کنار هم میخوابید؟

خدای به خودت برس رسیدگی به دوتا بچه شیرمیدی تودوسال دوتازایمان بدنت خسته است

من هنوزم همینم عزیزم

زهره ویتامینا بدنت خیلی کم شده برا همین ضعف داری من هیرمان که دنیا اومد ۳۶۵۰ بود باور میکنی اصلا نمیتونستم بغلش کنم؟حتی نمیتونستم درست راه برم از پا درد و دستام انقدر ضعیف بود عضلاتش که هیچی نمیتونستم بگیرم دستم انقدر قرصای ویتامین خوردم تا خوب شدم
هنوز که هنوزه تا یکم تو خوردن ویتامینا تنبلی میکنم دوباره این بدن درد و ضعف میاد سراغم

منم سخته بلندکردنش بیشترازدودقیقه نمیتونم ب قدری کمردردمیگیرم ک 🤢

شاید یکم ربط داشته باشه ولی هب درکل بنظر من زایمان کردی دیگه کم نیست ک خودتو تقویت کن

الان ک بچتوت دنیا اومده کمکی دارید ؟بزرگ کردنشون راحته؟منم دی ماه زایمانمه خ میترسم میترسم برنیام از پسش

سوال های مرتبط

مامان ستاره و ساتیا مامان ستاره و ساتیا ۲ سالگی
خدایا خداوندا، به مامانای شیر به شیر دار توان و قدرت بده به بچه هاشونم آرامش و صبوری... 🙏
همیشه برای خودمون دعا میکردم ولی میخوام از این به بعد واسه بچه های این مدلی هم دعا کنم مثل بچه های خودم چون هرچی جلوتر میریم میبینم که اونام خیلی تحت فشار هستن به نسبت سن کمشون دچار چالش های بزرگ تو زندگیشون شدن ... 😢 وقتی خوابشون میاد و بخاطر سر وصدای همدیگه نمیتونن بخوابن وقتی شیر میخواد و باید صبرکنه تا مادرش شیر اون یکی رو اول آماده کنه وقتی میخواد تو بغل باشه و نمیتونه چون مادرش باید اون یکی رو بغل کنه بخوابونه یا شیر بده ....همه اینا رو میبینن درک میکنن احساس میکنن و بازم مجبورن تحمل کنن تازه با همه این سختی ها بازم همدیگرو دوست دارن و نمیتونن نسبت به هم بی تفاوت باشن ... طولانی شد اگر حوصله نداشتید نخونید دلم گرفته بود و خواستم درددل کنم . مادرای شیر به شیر دار همه حرفامو با گوشت و پوستشون درک میکنن ... خدایا مارو تنها نذار کمکمون کن بخاطر بچه هامون 🥺
مامان هامین مامان هامین ۲ سالگی
سلام مامانا ،یکم درد و دل داشتم
من مامان دوتا پسر کوچولم پسر کوچولوی من الان یک سال و ده ماهشه خیلی روزهای سختی رو گذروندم الان که بچه هام بزرگتر شدن خیلی خیلی بی حوصله و عصبی شدم ،احساس کم بودن میکنم به حال مادرهایی که یک بچه دارن غبطه میخورم ناشکری نمیکنم عاشق بچه هامم ولی خب همیشه تو جمع ها و جاهایی که میرم من نمیتونم به دوتاشون برسم هم خودم و هم بچه هام سردرگمیم
احساس میکنم صبر و همه آرامشم رو برای همیشه از دست دادم از اون دختر اروم و صبور و مهربون هیچی نمونده انقدر که پسر بزرگم کولیک داشت و رفلاکس پنهان و تا هفت ماه همش گریه بعدش هم که لج و اعصاب خوردی بعدش هم ناخواسته باردار شدم یه بارداری سخت و پر از استرس چند روز قبل از زایمانم یکی از نزدیکام فوت شد و ووووو خیلی داستانهایی که پسر دومم داشتم
خیلی قوی بودم یه تنه و دست تنها بچه هام رو تا اینجا رسوندم ولی الان دیگه بریدم خیلی خسته ام بیشتر بخاطر اینکه نمیتونم مادر همراه و خوشحالی برای پسرام باشم ناراحتم ،دعواشون میکنم خودم بیشتر از اونا گریه میکنم و داغون مییشم ولی نمیتونم رو اعصابم کنترل داشته باشم چند جلسه تراپی هم رفتم ولی بخدا وقت اونم‌نداشتم و اصلا بهتر نشدم
ترو خدا تا وقتی از ارامش اعصابتون مطمئن نشدین بچه دوم‌نیارین چون واقعا از دنیا و همه چیزای مورد علاقتون که دور میشید هیچ یه مادر افسرده هم میشین
مامان رها مامان رها ۲ سالگی
این متن برام جالب بود دقیقا بچه من باید بغلش میکردم راه میبردم تا میخوابید اوایل انقدر خوابش سبک بود تا میذاشتم زمین بیدار میشد ولی بابت این بغل کردنا دیسک کمر گرفتم😐😐
(پژوهشگران اومدن روشهای مختلف خواباندن نوزاد(مثل استفاده از گهواره یا خواباندن رو پا یا تکان دادن نوزاد و..) رو بررسی کرد تا بفهمند کدوم روش بهتره!

جالبه که بهترین روش اینه که مادر نوزاد رو بغل کنه، راه بره و خیلی ملایم نوزاد رو در بغل خودش تکان بده. ضربان قلب مادر خیلی رو خواب نوزاد تاثیر داره. جوری که مادر نباید یهو متوقف بشه یا برگرده.‌ باید بطور پیوسته حرکت کنه و دور بزنه.

حالا زمان این حرکت کردن هم مهمه. چون ممکنه نوزاد زود خوابش ببره ولی تا از بغل مادر جدا میشه بیدار بشه و بدخواب‌تر بشه.
پژوهشگران میگن مادر باید ۵ دقیقه نوزاد رو حرکت بده و مثلاً اگر نوزاد در ۲ دقیقه اول خوابید، جوری نوزاد رو تکان بدن که بیدار بشه و از دقیقه پنجم به بعد بخوابه(اینجوری عمیق می‌خوابه). وقتی نوزاد خوابید، نباید سریع از بدن مادر جدا بشه. مادر بیاد ۸ دقیقه بعد از ۵ دقیقه پیاده روی بشینه و نوزادش که خوابه رو در بغلش نگه داره. بعد از ۸ دقیقه نشستن میتونه نوزاد رو در جای خودش بخوابونه)
مامان sevilay مامان sevilay ۲ سالگی
سلام مامان های گل . شبتون بخیر. هیچ جایی پیدا نکردم گفتم بیام اینجا درد و دل کنم. شاید کسی حرفی پیشنهادی داد که کمکم کنه. خانوما دختر من ماه دیگه دو سالش میشه. راستش از همون اول نوزادی هم زیاد وابسته من نبود بغل همه آروم می‌گرفت. قبلاً ها خیلی حساس نمی‌شدم میگفتم بچه است ولی الان که بزرگتر شده حرف میزنه و پیش غریبه ها بهم میگه برو ، گریه کردنی تو بغلم آروم نمیشه پیشش نباشم واسه دیدن من ذوق نمیکنه .اصلا یه جوری با عشق بغل کردنش تو دلم مونده ته دلم سنگینی می‌کنه. امروز واقعا کم آوردم خونه مادرشوهرم مهمون داشتن دخترمم اونجا بود از اداره اومدم پیش مهمونا می‌گفت برو نیا همه هم می‌خندیدن دخترمم شدیدتر میکرد. منو میزد.مادریزرگ شوهرمم اونجا بود می‌گفت مادرشو نمیخواد هر وقت از اداره میاد بیرونش میکنه. یعنی نفهمیدم چجوری نهار خوردم کم مونده بود قلبم منفجر بشه. از وقتی اومدیم خونه دیگه منم دخترمو بغل نکردم کلا ولش کردم به شوهرم گفتم بچه خودته خودت نگهش دار. اونم مای بیبی شو عوض کرد .دخترمم گریه میکرد میگفت مامان مامان دلم طاقت نیاورد رفتم بغلش کنم دستمو چنگ انداخت دعوام کرد منم دیگه بغلش نکردم. از سر شب دارم گریه میکنم. خیلی حال روحیم داغونه 😔😔 به شوهرم گفتم من فردا نمی‌رم دنبالش از سر کار میام خونه خودت بعد از کار برو دنبال بچه ات. با شوهرمم دعوا کردم میگم مادرت بلد نیست تربیت کنه بچه رو بزاریم مهد. یه کاری کردن بچه از مادر فراری شده.