۶ پاسخ

بسلامتی عزیزم بقیش😍

گلم چند هفته نامه سزارین گرفتی ؟!

مگه چند هفته نامه داده بود که باز ۹روز زودتر شده بود

وای ۹روز جلوتر از تاریخی که دکتر نامه سزارین داده زایمان کردی؟

منظورت از درد کاذب چیه
کجا درد میگیره

زایمان اولتون بود؟

سوال های مرتبط

مامان هاکان مامان هاکان روزهای ابتدایی تولد
پارت دو


خب من زنگ زدم به زایشگاه بیمارستان گفتم نمیزنن برام نمیشه نزنم یهو گفتن که دوس داری بچت ناقص باشه بیا خودمون بزنیم خب من رفتم و زدم اومدم خونه دیگه یه دردای ریز داشتم میرفتم معاینه و دهانه رحمم کلا بسته بود تا یه شب رفتم زایشگاه گفتن خانم چرا میای اینجا فلانه برو بیمارستان دیگه ای منم گفتم باشه تا شدم 40 هفته دیدم خبری نیست رفتم بيمارستان غرضی خب معاینه کرد گفت باز نشده برو فردا بیا من فرداش که رفتم تا ضربان قلب بچه اومده پایین و درد داشتم اما نه زیاد خب یهو خانمه گفت چرا دهانه رحمت کلا بستهه باز نمیشه اخه بچه اومده پایین منم گغنم یعنی بخاطر امپولا فمولایفا نیستت وای همه ریختن توهم که چرا تو این هفته زدی بچه میخاد بیاد دهانه رحمت بسته سفت شده و نمیزاره خلاصه گفتن برو 20 دقیقه دیگه بیا من رفتم و گفتن ضربان قلب بچه اومده پایین و سریع برو اینارو بگیر تا بستری بشی برای سزارین بعدی که میخاستم برم سزارین یهو ان اس تی گرفتن تا ضربان قلب بچه بهتر شده و گفتن بزار طبیعی پس...
مامان میران مامان میران روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان •هلن|Helen• مامان •هلن|Helen• ۵ ماهگی
تجربه زایمان... 🤰🏻👈🏼👩🏻‍🍼

🌸پارت «1»🌸

خب مامانای گل من دخمل کوچولوم چون بریچ بودش بایستی سزارین میشدم راستش تلاش هم کردم که بچرخه و سفالیک شه که طبیعی زایمان کنم ولی خب نشد رفتم بهداشت بهم گفت که برو سنو بده که مطمئن بشیم بریچه که نامه بدم برا بیمارستان
خب رفتم سنو بازم بریچ بودش نامه رو دادن بهداشت بردم بیمارستان خلاصه این نوبت گرفتن برا بیمارستان هم ۴ روز طول کشید تا نوبت دادن دکترو ببینم که بهم نوبت سزارین بده
خب رفتم پیش دکتر سنو رو نشون دادم قبول نکردن گفتن که باید الان ی سنو دیگ بدی یه سنو دیگه تاید کنه بریچه بعد این سنو رو میبریم کمیسیون اگه تاید کنه بهت نوبت سز میدیم حالا اون روزم من ۳۸ هفته ۳ روزم بود
سنو رو دادم که بریچ بود دادمش به دکتر گفت که برو خودمون بهت زنگ میزنیم رفتم خونه روز بعدش زنگ زدن بیا کمیسیون تاید شده رفتم ولی نمیدونستم کجا باید برم رفتم پیش مشاور پریناتال بهم گف برو من خنگ هم رفتم تریاژ مامایی 🤦🏼‍♀️ اونجا که فهمیدن بچم بریچه و اینا باید سز شم بهم گفتن بیا باید معاینه شی منم بشون گفتم من سزارینیم چجوری معاینه میکنین گفتن باید معاینه شی ببینیم وضعیت دهانه رحمت چجوریه خب معاینه کردن که نگم از دردش 🥹🥲 بعد اینکه ان اس تی گذاشتن و صدای قلبشو شنیدن رفتم خونه اینم بگم ی سانت باز بودم 🤦🏼‍♀️
از اون ساعت که معاینه شدم درد منم شروع شد هی میگرف ول میکرد هی شکمم سنگ میشد شل میشد خیلی درد داشتما ولی قابل تحمل بود
اینم بگم نامه کمیسیون و دادن گفتم نوبت بگیر برا ی دکتری که اون روز بیمارستان باشه بعد بیا.......
پارت بعدی تایپیک بعد🙃🫂 قراره خیلی زیاد شه ببخشید ولی دوس داشتم کامل بخونین دیگه