۳ پاسخ

از قبل رفتی بیمارستان گفتی پرونده واس سزارین میخای باز کنی یا بستری بودی؟

هم از سزارین می‌ترسم هم از طبیعی :(((((

سوند رو کی برمیدارن

سوال های مرتبط

مامان حلما🩷برسام💙 مامان حلما🩷برسام💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان❌❌❌سزارین دوم😁
اول از همه فوبیای سوند داشتم،که اولین مرحله همون بود🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
باید بگم ک اونقدرام بد نبود.یکم درد و سوزش بود ک قابل تحمل بود.فقط باید شل کنی🤣
اماده شدم برم اتاق عمل،تارفتم متخصص بیتوشی اومد.نشستم رو تخت خم شدم ک بیحسی رو بزنن،دردش خیییییلی کم بود.کمککم داغ شد پاهامو بیحس شدم.بهد ۵دیقه ام بچم دنیا اومد.بعد کارا بردنم ریکاوری،نیمساعت اونجا بودم.بعد رفتم بخش.همون اول برام مسکن زدن و دوتا شیاف گذاشتن،تا بیحسیم کامل بره یه دوسه ساعتی شد.بعد بلافاصله بعدش بازم شیاف گزاشتن.عملا درد شدیدو غیرقابل تحملی نبود.
هر چن ساعت شیاف‌.بعضی وقتا دلپیچه های شدید پریودی میومد سراغم ک قابل تحمل بود.
بعد ۱۲ساعت باید راه میرفتم،قبلش شیاف گزاشتم و براحتی راه رفتم.فقط باید شکممو نگهمیداشتم،چون حالت اویزون داشت.
تا صبح چند باری تنهایی راه رفتم.بعد کار کردن شکمم هم دیگه میتونستم مرخص بشم.تمام.
در کل هیچ چیز شدید و خیلی دردناکی نداست.همشو میشد تحمل کرد.
البته بازم بستگی به توان و تحمل بدنتون داره🥰🥰🥰
امیدوارم زایمان نوبی داشته باشین❤️
مامان دختر کپلیم🩷🐣 مامان دختر کپلیم🩷🐣 ۳ ماهگی
تجربه سزارین ۳
تو ریکاوری بخاری گذاشتن زیر پتوم گرم شدم
دوباره بچمو اوردن بوسیدمش
بعد نیم ساعت تو ریکاوری بودن جلو در خروجیش خونوادمو دیدم
بچمم رو تخت خودم بود
کلی اشک شوق ریختیم
منو بردن بخش
خلاصه با ذوق ۳ ۴ ساعت گذشت دیگه حسم از نوک پام برگشت تا شکم
کم کم داشتم حس میکردم دردو
و متاسفانه من بیمارستان دولتی شهرستان بودم ک اجازع پمپ درد ندادن و گفتن با شیاف آروم میشم
اما
بدن من واقعا تو بارداری تغییر کرده بود و ن بی حسی ن مسکن ضعیف جواب نمیداد
اومدن واسم شیاف گذاشتن ذره ای اروم نشدم
کمی بی حسی هم جای بخیه هام مونده بود برا همین قابل تحمل بود
یکم دردم بیشتر شد خودمم ی شیاف گذاشتم
بازم فایده نداشت
دیگه کم کم دردم داشت شدید میشد از دکترم خواستم مسکن قوی تر تجویز کنع
مسکن سرمی اومدن زدن فایده نداشت
دوباره خواستم
امپول مسکن ب باسنم زدن فایده نداشت
دیگه واقعا داغون بودم گریه میکردم میلیمتری هم نمیتونستم تکون بخورم انگار کاتر گذاشتن رو شکمم هی دارن میبرن شکممو
بعد ۱۲ ساعت ک از عمل گذشت اجازه اشامیدن و خوردن دادن
یه پرستار اومددددددد و ماساژ رحمی سومی رو داد
دومی تو ریکاوری بود ک بی حس بودم اونم درد نداشت یادم رفت بگم
بعد اومدن سوندو کشیدن و گفتن راه برو