تجربه زایمان❌❌❌سزارین دوم😁
اول از همه فوبیای سوند داشتم،که اولین مرحله همون بود🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
باید بگم ک اونقدرام بد نبود.یکم درد و سوزش بود ک قابل تحمل بود.فقط باید شل کنی🤣
اماده شدم برم اتاق عمل،تارفتم متخصص بیتوشی اومد.نشستم رو تخت خم شدم ک بیحسی رو بزنن،دردش خیییییلی کم بود.کمککم داغ شد پاهامو بیحس شدم.بهد ۵دیقه ام بچم دنیا اومد.بعد کارا بردنم ریکاوری،نیمساعت اونجا بودم.بعد رفتم بخش.همون اول برام مسکن زدن و دوتا شیاف گذاشتن،تا بیحسیم کامل بره یه دوسه ساعتی شد.بعد بلافاصله بعدش بازم شیاف گزاشتن.عملا درد شدیدو غیرقابل تحملی نبود.
هر چن ساعت شیاف‌.بعضی وقتا دلپیچه های شدید پریودی میومد سراغم ک قابل تحمل بود.
بعد ۱۲ساعت باید راه میرفتم،قبلش شیاف گزاشتم و براحتی راه رفتم.فقط باید شکممو نگهمیداشتم،چون حالت اویزون داشت.
تا صبح چند باری تنهایی راه رفتم.بعد کار کردن شکمم هم دیگه میتونستم مرخص بشم.تمام.
در کل هیچ چیز شدید و خیلی دردناکی نداست.همشو میشد تحمل کرد.
البته بازم بستگی به توان و تحمل بدنتون داره🥰🥰🥰
امیدوارم زایمان نوبی داشته باشین❤️

۸ پاسخ

دکترتون کی بود؟

بعد که مرخص شدی آمپولم تجویز کردن برات؟

خدا کنه برا منم دومی اینطوری باشه والا این اولی رو ک مردمو زنده شدم ۴ روز موندم تو ای سیو اصلا نمیخوام یادم بیاد خیلی سخت بود درکل شیش روز بستری بودم خیلی اذیت شدم😔😔🤕🤕

خداروشکر عزیزم😍😍😍مبارک باشه نی نی کوچولو

قدم کوچولوت مبارک باشه❤️❤️چقد عالی ک راحت بوده براتون😍

راه رفتن برای اینه ک شکم کار کنه؟

مبارکش باشه خداروشکر

چند هفته سز شدی

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۳ ماهگی
تجربه سزارین (۵)
بعد مامانم و شوهرم خداحافظی کردن و رفتن مادرشوهرم موند پیشم که گفتن از ۱۱ امشب تا ۱۱ فردا باید هیچی نخوری سرم و همه چی رو وصل کردن و منم هیچ درد حس نمیکردم .ساعتای ۲و۳ صبح یه دردی مثل درد پریودی داشتم و قابل تحمل بود منم هر ۱۰ دقیقه پمپ درد رو فشار میدادم ‌ دیگه کم کم داشت دردم بیشتر می‌شد که گفتن اگر پاهاتو میتونی دولا کنی میایم برات شیاف میزاریم که پاهامو قشنگ جمع میکردم که اومدن شیاف گذاشتن درد داشتم ولی قابل تحمل بود مثل درد پریودی بود دیگه ساعت ۱۱ ظهر شد که گفتن چیزی میتونی بخوری چیزی خوردم و گفتن باید بلند بشی یکم راه بری .پرستارا اومدن کمکم کردن و من از تخت بلند شدم یکم سخت بود برام همش میترسیدم بخیه هام پاره بشه یا کاری بشم کمر خم راه میرفتم و یکم که راه رفتم گفتن برو دراز بکش دراز کشیدم و چیزی میخوردم دیگه هی سعی می‌کردم پاشم و زیاد راه برم تا سرپا بشم دردم قابل تحمل بود بیشتر از بخیه هام ترس داشتم دستشویی هم رفتم برا بار اول یه ذره سخت بود دیگه ۲ شب بیمارستان بودیم ظهر دکتر اومد گفت مرخصین .و اونجا هی میپرسیدن شکمتون کار کرده یا نه که من کار نکرده بود که یه شربت بهم دادن که همون روز شکمم کار کرد و ظهر مرخص شدیم اومدیم خونه و من رفتم دوش گرفتم و بخیه رو دیدم یکم برام سخت بود دیدنش همش میترسیدم که رفتم حموم و با شامپو بچه شستم و اومدن دراز کشیدم .
امیدوارم به دردتون خورده باشه تجربه زایمانم ❤️❤️
مامان هیلدا مامان هیلدا ۳ ماهگی
زایمان سزارین پارت ۲
بعداینکه بچه ب دنیا اومد و صداشو شنیدم ی حسی داشتم ک اصلا نمیشه توصیف کرد فقط اشک بود ک از چشمام میومد..تو اون لحظه همه رو دعا کردم..بعدش اوردنم ریکاوری یکم سردم بود هیچ دردی نداشتم اصلا حس میکردم فلج شدم😅 ساعت ۶ اوردن بخش منو.تا ساعت ۱۰ ۱۱ هیچ دردی نداشتم بعد کم کم بی حسی رفت و من دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود در حد درد پریودی..اوردن بهم چای عسل دادن گفتن بخور اگ حالت تهوع نداشتی کم کم غدا بخور.اونو ک خوردم چنددیقه بعد گلاب ب روتون یهو بالااوردم فقط اون لحظه خیلی اذیت شدم و بخیه هام تیر کشید.دگ لباسام و همه چی کثیف شد پرستار اومد گف باید پاشی بریم عوض کنم همه چیتو.منم بلندشدم اروم راه رفتم.اونقدری ک من ازاولین راه رفتن شنیده بودم وحشت داشتم ولی واقعا دردش واس منی ک خیلی کم طاقتم قابل تحمل بود.خلاصه ک همه چیمو عوض کردن و اومدم دراز کشیدم دردم زیاد بود شیاف گذاشتن یکم بهتر شدم دگ کم کم غذا خوردم خیلی کم خوردم میترسیدم باز حالم بد شه.خرما و ابمیوه خیلی خوبه حتما بخورید.اخرشب ام سوند رو کشیدن یک لحظه درد داشت فقط.فرداشم ساعت ۱۲ مرخص شدم.
مامان نورا❤️🤱 مامان نورا❤️🤱 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
مامانا من شنبه زایمان کردم صبح ساعت پنج و نیم راه افتادیم سمت بیمارستان و شیش و نیم اونجا بودیم
ب محض رسیدنم بهم لباس بیمارستان دادن و من لباسامو عوض کردم بعدم انژیوکت و سرم و آماده گذاشتن تا بعد برام وصل کنن و بعدشم برام سوند زدن ک اصلا درد چندانی نداشت فقط در حد ی سوزش قابل تحمل بود فقط اونو ک وصل میکنن همش حس میکنی داری ادرار میکنی بعداونم یکم اومدن صدای قلب بچمو گوش دادن و ساعت هشت منو با ویلچر بردن سمت اتاق عمل،درد آمپول بیحسی هم قابل تحمل بود ب محض زدن امپول بیحسی حس کردم پاهام داره داغ میشه بعد از پایین جناغ سینه تا نوک پاهام سر شد بعد شکمم و پاهام بتادین زدن پرده جلومم و زدن و شروع
کردن بعد تقریبا بیست دقیقه صدای گریه جیگر گوشه‌مو‌شنیدم بعدشم اوردن دیدمش😍🥲بعد اون دیگ کم کم چشام گرم شد اصلا نمیدونم چجوری خوابم برد یهو چشامو باز کردم دیدم دارن میبرنم بخش
با ازبین رفتن بیحسی خیلی درد داشتم ولی شیاف گذاشتن و دردم کمترشد اولین قدم بعد سزارینم سخت بود فقط قبلش حتماااا ی چیز شیرین بخورین ک فشارتون نیفته من خیلی درد داشتم ولی بزور راه میرفتم اینم خلاصه تجربه من از سزارین کلا هر زایمانی چ طبیعی چ سزارین سختی خودشونو دارن ولی می‌ارزه ب مادرشدن🤍حالا امروز من مرخص شدم ولی دخترم زردی داره و بستریه ی چشم اشک ی چشم خون ک کی مرخصش میکنن دلم براش خیلی تنگشده🥲❤️
انشاالله همتون زایمان راحتی داشته باشین مامانای عزیز
مامان 🍑ꪑꪖꫝꪮꪮ𝕣🍑 مامان 🍑ꪑꪖꫝꪮꪮ𝕣🍑 ۳ ماهگی
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ ماهگی
سلام خانما خوب اومدم از تجربه زایمان سزارین ام بگم
دکتر من ۱ هفته قبل نامه بستری مو داد بعدم رفتم یدونه آزمایش دادم و رفتم پیش مشاور دکتر بیهوشی
من ۲۱ بهمن روز یکشنبه ساعت ۸ صبح رفتم بیمارستان
اونجا کاری بستری مو انجام دادم
و بعدم بیمارستان ولیعصر تبریز زایمان کردم
و بعد بهم گفته بودن از ۱۲ شب چیزی نخورم و بعد رفتم اتاقم اونجا اومدن برام سوند گذاشتن گذاشتن سوند اولش یکم درد داشت بعدش اومدن و منو بردن اتاق عمل ساعت ۱۰ بود که رفتم اتاق عمل و بعدش از آمپول بی حسی از کمر زدن که من هیچ دردی احساس نکردم بعدش پاهام که گرم شد زود شروع کردن واسه برش من حین عمل که حالت تهوع دست داد برام آمپول زدن و عمل شروع کردن و چند ثانیه بعد دختر قشنگم به دنیا اومد اون پاک کردن گذاشتن روی سینه ام و بعدش بخیه هارو زدن و یه ساعت بردن ریکاوری بعدش رفتم اتاقم درد داشتم برام شیاف گذاشتن بعدش چند ساعت بعد اومدن سوند در آوردن کمک کردن راه رفتم فقط اولین راه رفتن خیلی سخت ولی بعدش کم کم خودت می تونی راه بری و بعدش چند ساعت خودشون میان بهت سر میزنن و اگه درد داشتی خودشون شیاف میزارن برات اگه راه برین کم کم خیلی راحت میشه براتون و در کل بگم که اونجوری که میگن سزارین سخت نیست و بعد ۶ ساعت اومدن به من گفتن مایعات بخورم فقط یک روز اول سخت برات که اونم با شیاف می تونی درد تحمل کن و بعد از اینکه رفتین دستشویی بزرگ میگن که بهتون می تونید همه چیز بخورید و در کل که سزارین خیلی راحت تر از زایمان طبیعی است
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۱ ماهگی
پارت اخر_سزارین
عملم تموم شد بردنم ریکاوری اونجام ی لرز شدید گرفتم دوتا امپول زدن تو سرمم خوب شدم
بچه رو اوردن ولی من دیگ منگ بودم خودشون ی کم شیرش دادن و بعد چن دیقه بردنم بخش
اونجام خودشون برا دردم دوتا شیاف گذاشتن درد داشتم ولی قابل تحمل بود ۶ ساعت بعدش باز خودشون ی شیاف برام گذاشتن بعد از ۸ ساعتم شروع کردم ب مایعات و سوپ خوردن بعدش اومدن سوند رو دراوردن دو سه ساعت بعدشم پاشدم اروم اروم رفتم توالت و شروع کردم ب دور زدن ک اونم خداروشکر راحت بود فقط ی کم سرم سنگین بود تا اخر شب چن باری پاشدم دور زدم و مایعات و سوپ خوردم صبحم بیدار شدم درد خاصی نداشتم قابل تحمل بود گفتن باید برین دستشویی ک ترخیص بشین و دیگ تا ظهر ترخیص شدم
فقط پسرم ی خورده مایع دور جنین خورده بود وقتی بردنم بخش ی ساعت بعدش بچه رو بردن nicu🥲
خداروشکر حالش خوبه ولی گفتن باید ۵ روز انتی بیوتیک بگیره بعد مرخص شه
خودمم میرم بیمارستان روزی دوسه بار شیرمو میدوشم میدم ب پرستارا بهش میدن
خاله جونیا دعا کنین پسرم زودی خوب شه مرخص شه ببریمش خونه 🥹♥️
اینم از تجربه زایمان من ک خداروشکر ب شدت راحت بود اصلا استرس نداشته باشین یعنی راحت ترین چیز ممکن سزارینه
فقط تو اون چن ساعت اصلااا سرتونو تکون ندین صحبتم تا میتونین نکنین ک سردرد نگیرین
امیدوارم تجربیاتم ب دردتون بخوره♥️