🫠خداروشکر راحت شدی عزیزم
کامنت ها رو میخونم میترسم🤕😑
مادرشوهر توهم مثل ماله من جوونه ولی چه فایده کمک که نمیکنن هیچ زبون هم میریزن🫤🫤
چند وقت پیش برگشته بلند بلند به شوهرم میگفت بچه منه ها شنیدی ؟ بچه منه😐😐 اصلا بی ربط بود حرفش تو اون موقعیت منم میدونم داره به من میگه به در میگه دیوار بشنوه
قیافم تغییر کرد زود پدرشوهرم برگشت گفت بچه تو جلوت نشسته این بچه ایناست🤣🤣🤣 انقدر بلند بلند خندیدم که نگووووو پوخ شد حال کردم 😂
🥲پدرشوهرم هیچ وقت حرف نمیزنه زدنی حق میگه
🤦♀️شوهر منم ۲۳ سالشه ولی خب فعلا یاد نگرفته حساس نباشه درمورد بعضی حرفا بین منو مادر شوهرم میگه هرچی گفت هیچی نگو
آدم میترکه نگه😒😒 اون زبونش نچرخه منم نگم
چقد با جزئیات تعریف کردی😂😂😂
عزیزم اول ک از عمل دراومدی پد نزاشتی؟ خونریزیت در چه حد بود؟ خودشون میگن کی پد بزارین؟
خداروشکر بسلامتی فارغ شدی
ایشالا منم زایمان کنم راحاشم
ولی نمیدونم جرا من خیلییییی میترسم
مخصوصا از قسمت سوند گذاشتنش😥
کدوم بیمارستان زایمان کردی؟
دریا حالا بعدش میاد هی با بچه بازی میکنه حرصت میگیره 🤣🤣من اینطوریم الان
اره واقعا سزارین عالی ترینههه👌🏻
خوش قدم و پر روزی باشه عزیزم برات😍❤️
کدوم بیمارستان بودی؟
دکترت کی بود عزیزم؟؟
خداروشکر زایمان کردی تموم شد...ولی مادرشوهرو خواهرشوهر من خیلی خوبن من سر پسرم بعد زایمان کم خون شدم تااین حد ک تا بلند میشدم میفتادم ۴روز بستریم کردن شبا خواهرشوهرم میومد همراه میموند کلا آماده باش بود بیچاره دستشویی میبرد میاورد میگفت اگه نمیتونی پدو عوض کنی من بیام کمکت کنم🙈روزا مامانم میومد مادرشوهرمم شده بود مسئول غذا درست کردن😁خلاصه که من باهاشون خیلی اوکیم تااین حد که با مامان خودم راحتم بااونام راحتم
با بخیه اذیت نشدی از سرویس ایرانی استفاده کردی؟؟؟
یعنی مامانم نبود من مرده بودم مادرشوهر منم اومد مثل شیر برنج نشست ی جا من خونه مامانم اینا بودم با مامانم رفتیم بیمارستان از اونجا همسرمم داشت میومد خانم خودشو انداخته که منم میام من دارم درد میکشم گریم در اومده ی ذره میشینم صدا میکنه پاشوعه پاشو مثل معتادا پاشوووو قیزا پاشو راه برو به مامانم گفتم بهش بگو خفه بشه وگرنه ی چیزی بهش میگما مامانمم میگه ولش کن زشته یعنی ادامه میداد فحش میدادم بخدا آنقدر اعصابمو خورد کرد
بعد زایمان اذیت هایی که ادم تو حاملگی داره از بین میره؟
مثل لگن درد و پا درد و اینا
من حس میکنم بعد زایمان بدتر میشه دردام
برعکس مامان من همراهم بود همش خواب بود خودم با اون همه بخه بچم وشیر میدادم ساعت ها میشستم رو بخیه هام آروغ میگرفت باز میدیم مامانم خواب خواب به همراه ینفر دیگ میگفتم بچم و میزاری تو جاش اونم تعجب میکرد که چرا مامانم مثلا همراه خوابیده خداروشکر گذشت اون روز😢😬
خدا مادرتو برات نگه داره ❤️ قدرشو بدون هیچ کس مادر خود ادم نمیشه ای کاش شرایط ماهم جور بشه و مادرم بتونه بیاد پیشم .....
حرص نخور شیر حرص به بچت نده
حرفاش کاراش اگه بره رومخت فقط خودتو اذیت میکنی
سعی کن خودت خودت و اروم کنی و بگیریش یه بیخیالی
تو ذهنت تو روانت نرو تو جنگ باهاش که فقط لذت این لحظه های کودکتو با فکر کردن و حرص خوردن از دست اون از دست میدی
بهترین ها رو برات میخوام عزیزم 😍❤️🥰
عه از سرویس ایرانی راحت استفاده کردی؟
وای. اصلا. بچتو. ندی دستشون من مادر شوهر میاد با این شکمم گنده من میشینع من پذیرایی کنم بعد هعی میگه بچم بچم میخام جرش بدم اگ بچت تو شکم منه. کونت و جمع کن یکم مراقب من باش از کمر درد شهید شدم پلشتا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.