۵ پاسخ

به حرف بچه ها خیلی اهمیت نده. دختر من با اینکه خواهر داره ولی با هم عین سگ و گربه ان. فقط دوست داره بره خونه عموش با پسرعموش که هم سن خودشه بازی کنه تا میایم خونه مدام میگه حوصلم سر رفت هیچ کسی نیست باهاش بازی کنم . انگار نه انگار که خواهر داره

اون کیه دیگه ؟؟

فاطمه بچه ست دیگه چیکار کنه
هرچقدرم باهاش بازی کنی سرگرمش کنی
بازم مثل دخترعموش نمیشی
چرا روزی یک ستعت نمیذاری باهم بازی کنن
یگانه روزی ۴_۵ ساعت با پسرعموش باهم بازی میکنن

الهی عزیزم واقعا بچه ها گناه دارن 🥺

دخترتون ببر پارک ببر خانه بازی ببر مهدکودک
بزار دوربشه تا اینجوری نگن

سوال های مرتبط

مامان هانا جان مامان هانا جان ۵ سالگی
خانوما سلام، طبق تاپیک قبلیم که با مادرشوهر پدرشوهرم بحثم شد، دخترمم اونجا بود، دید و شنید، اومدیم بالا بغلم کرد گفت دلم برات سوخت که فلانی ( مادرشوهرم و فلانی) اینجوری باهات حرف زدن دعوات کردن.
حالا بعد از گذشت چند روز، شوهرم با دخترم دیشب میره پیش پدرشوهرم، ولی دخترم محل نمیزاره، به بابابزرگش میگه من دیگه با شما کاری ندارم دوستتون ندارم،
خداروشکر من قبل رفتن به دخترم جلو شوهرم گفتم باهاشون مهربون باش، تو به کار ما بزرگترا کاری نداشته باش، اونا همیشه مادربزرگ پدربزرگتن، دوستت دارن و ازین حرفا

حالا امروز صبح به دخترم گفتم کار بدی کردی ، برو از دل بابابزرگت در بیار، کیک ببر براش و فلان
اما اصلا محل دخترم نزاشته نه بوسش کرده، نه تعارفش کرد بیا تو،
انقدر دلم برا بچم سوخت، کوچیکه، عقلش نمیرسه، اونروز دیده با مادرش چه برخوردی کردن، تو دلش مونده،
من فکر کردم یادش رفته نگو تو ذهنش مونده،
کم آوردم دیگه.
به جای اینکه عذرخواهی کنن که بی احترامی کردن، جلوی بچه با مادرش دعوا کردن، حالا طلبکار شدن
مامان آرنیکا مامان آرنیکا ۵ سالگی
مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۴ سالگی
چالش
دوستان ی سوالی برام پیش اومده راجع به این که میگن ارزوهاتون رو به بچه ها تحمیل نکنید و بذارید پی علاقشون برن و موفقیت رو اونجوری کسب کنند. حالا نظرتون راجع به این چیه ؟؟؟
خودم نظرم اینه اگر بچه رو به حال خودش رها کنی و دنبالش رو نگیری تو این جامعه که بچه ها آنقدر زود گول می خورن و حرف دیگران خیلی از پدر و مادر و خانواده پر رنگ تر شده ،نمیشه این ریسک رو کرد و بچه رو به حال خودش رها کرد. مثلا اگر ی دانش آموز تو دوره انتخاب رشته باشه و پدر و مادر بدونن که می تونه تو رشته تجربی موفق باشه اما بچه طبق علاقمندی‌های دوستاش جلو بره و بخواد مثلا با دوستاش تو هنرستان باشه و راه اونا رو ادامه بده ،پدر و مادر باید ی سری چیزا رو براش توضیح بدن و راهش رو درست کنن اگر بچه گوش نداد قضیه تحمیل بوجود بیاد چون اون بچه الان داره بخاطر اشتباه وابستگی به دوستان یا حتی شنیده های اشتباه بابت سختیه اون رشته ممکنه به غلط بیافته و راه درستش رو نتونه پیدا کنه .حالا دوست دارم بدونم نظر شما راجع بهش چیه و اگر شما تو این شرایط مثلا انتخاب رشته بچتون قرار بگیرید و بچه انتخابش از روی عاطفی بودن به دوستاش و یا حتی اطلاعات غلط گرفتن از دروس اون رشته باشه چطور برخورد میکنید؟؟؟