۱۱ پاسخ

وای الهی عزیزم بچه طفل معصوم ..شکنجه دادن بچه رو ..میفهمم حالتو عزیزم خیلی سخته برو خونه مادرت گلم هیچکس مادر خود ادم نمیشه...شوهرت الان چی میگه ؟

حتما برو پزشک قانونی

برو پزشکی قانونی پرونده درست کن روانی ان

چرا ساکتی اخه طفل معصوم
ساکت نباش ت رو خدا
دفعه دیگ ی بلا دیگ سرش میارن

وای برو شکایت کن

وای عجب اشغالایین چجوری دلشون اومده

وای خاک بسرشون بشه چرااخه این کارو کردن چرا پسرت بهت نگفت 🥺🥺

اخه براچی بچه رو سوزوندن
شایدم اتفاقی پیش اومده الکی که نباید سر بچه بسوزه

الهی چه جوری دلشون اومده

واقعا یعنی بچه رو سوزوندن🙄آخه چرا

بچه ات چند وقتشه چه خانواده مریضی

سوال های مرتبط

مامان نخود مامان نخود ۱۱ ماهگی
خانوما می‌خوام باهاتون درد و دل کنم من از اونجایی که خونه مادر شوهرم زندگی میکنم یعنی من بالا اون پایین غذا خوردنمون یکجاه من همه کاراشو میکنم بخدا از دیروز مثل فرفره یجا بند نیومدم همش مهمون میاد و ... بعد چند روز پیش دست مادر شوهرم ترک خورد گچش گرفتن بعد امروز مهمون اومد به مهمون میگه عروسمو می‌خوام دیگه حامله بشه این بچه رو هم به خودم عادت بدم بزرگش کنم پیش خودم نگهش دارم بخدا من بریدم دیگه خسته شدم از حرفاش حرکتاش رفتاراش چرا باید جیگر گوشمو بهش بدم چرا من واسه زندگی خودم اختیار ندارم که کی بچه بیارم کی نیارم بعدم من زیاد خسته میشم اینجا هر سه چهار روز میرم خونمون بعد می‌ترسه دخترم مادر منو دوست داشته باشه میگه نوهمام باید منو دوست داشته باشن بچه های دخترشو مثال میزنه میگه اونارو من نگه داشتم ولی مادر بزرگشونو دوست دارن میگه حتما باید مادر پدرشونو دوست داشته باشه من اصلا نمیتونم واسه استراحت بچمو بزارم خونمون از حسودی میمیره خدایا مرگ کسی رو خواستن گناهه ولی از خدا می‌خوام دست از سر منو خانوادم برداره خدایش خودش و بچه هاش انگار تربیت خوبی دارن دوست داره بچمو بسپارم بهش خدایا منو مامانش حساب نمیکنه دخترمم من چیکار کنم خدایششش بریدم از وقتی زایمان کردم بچه خودمو اصلا حس نکردم که مال خودمه از خودمه همش نگرانی و... اینارو با گریه نوشتم بخدا خستمه کسیم نیس پشتم تنها امیدم دخترم بود ولی حرفاش منو میسوزونه
مامان نفس👧🏻🩷 مامان نفس👧🏻🩷 ۶ ماهگی
مامانا شما ميشينيد با شوهراتون حرف بزنين؟شوهر من هيچوقت با من حرف نميزنه هيچي هيچ و وقتي مادرش اينا ميخوان خونمون خيلي جلوشون دعوام ميكنه بعدش هروقت مادرش اينا اومدن خونمون مادرش ب همه خواهراش و بچه هاي خواهرش زنگ ميزنه ك بيان😐اين مسئله خيلي اعصاب منو خورد كرده🥲شوهرمم ب من هيچ اهميت نميده معلم هست شوهرم وقتي هم از مدرسع مياد نهار ك خوردم من تو اتاق بچه مو ميخوابونم و نمياد پيشمون تو سالن ميشينه چيكارش كنه خيلي دلم ب خودم ميسوزه صبح بچه انقدر گريه ميكنه ك من وايسادم نهار درست ميكنم بغلش نميكنم 🥲ولي بازم اين شوهر هيچي تو چشمش نيس پول ك هيچي برام نميده تا دو مليون تو كارت ريخت يه ساعت بعدش خودش ميره با كارتم خريد ميكنه🥲صبح كارتم يه مليون داشت ٨٠٠ تومنش ريخت تو حساب داداشش🥲يني انقدر اعصابم خورد ميشه ك نگو ميخواستم برم ارايشگاه هيچ پولي تو كارتم نبود بهش هم نگفتم پول نقد ك ب دخترم داده بودن برداشتم خدايا خودت ب من صبر بدع من دلم خيلي نازكه تا چيزي شد همون موقع ميزنه زير گريه🙂
مامان طاها مامان طاها ۱۰ ماهگی