تجربه زایمانم:
من از اول بارداریم قصدم زایمان طبیعی بود
به هفته ۲۲ که رسیدم کلاسای بارداری رو شرکت کردم، ورزش کردم از هفته ۳۷ هم گل مغربی واژینال کذاشتم، شربت رقیق زعفرون خوردم، پله نوردی کردم، پیاده روی رفتم، ورزش و خلاصه کارایی که باید واسه زایمان طبیعی میکردم و کردم..
تا اینکه توی ۳۹ هفته و ۳ روز که داشتم خونه تمیز میکردم وسط جارو برقی کشیدن یهو انکار بی اختیار ادرارم داشت می‌اومد، سریع رفتم دستشویی لباسمو عوض کردم خودمو شستم اومدم بیرون به کارم ادامه دادم حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه بعد دوباره همون طوری شدم، شک کردم رفتم خودمو شستم یه پوشک گذاشتم که ببینم کیسه ابم نشت کرده یا پاره شده یا من اشتباه میکنم که دیدم یهو مث پریودی خون صورتی با آب گرم ازم خارج شد سریعا دوش گرفتم و حاضر شدم و وسایلمو برداشتم با خالم که خونمون بود رفتیم بیمارستان که اونجا بهم گفتن کیسه آبته پاره شده بستریم کردن که با آمپول فشار دردام شروع شده چون فقط ۲ سانت باز بودم و درد خاصی نداشتم
قبل از تزریق آمپول از بچه نوار قلب گرفتن و بعد از نیم ساعت دیدن ضربان بچه هی کند میشه
منم از همه جا بیخبر داشتم تو ذهنم مرور میکردم ورزشارو که وقتی همسرم رسید شروع کنیم تا دهانه رحمم باز شده و زایمانم انجام شده

ادامه تاپیک بعدی

۴ پاسخ

چشم انتظار ادامه

ای جانم مبارک باشه ایشالا دامادش کنی😍❤❤خدا قوت بده بهت 🌺

خببببب

😢😢خبببب

سوال های مرتبط

مامان دیاکو۴ساله
دیار مامان دیاکو۴ساله دیار ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
من عصر شنبه تاریخ ۰۵.۲۱ رفتم زایشگاه نوار قلب گرفتن زیاد خوب بود ولی رفتم واسه ختم بارداری گفتن میتونی یک هفته دیگه بچه رو نگه داری از روی تاریخ قاعدگی ۳۸ هفته بودم از تاریخ آن تی ۳۹ هفته همون شب دکتر نامه بستری داد و گفت بخاطر دیابت ختم بارداری برو فردا صبح بیا بستری شی فردا صبحش با تمام وسایل نی نی رفتم بیمارستان مثل اینکه دکتر کشیک عوض شده بود و جدیدیه گفت برو هفته بعد بعد من گفتم که دکتر دیشب به من ختم بارداری داده اگه شما تایید میکنین که بچه من اتفاقی نمی افته واسش تو این هفته من میرم بعد نوار قلب از جنین گرفتن دیدن خوب نیست دهانه ی رحمم از سه هفته قبل با کلی ورزش هیچ تغییری نکرده بود همون دو سانت مونده بود دیگه بستری شدم آمپول فشار و شروع کردن یک آمپول فشار و گرفتم یه کوچولو درد داشتم فک کنین وسط دردا خوابم برد که یهو با یه درد بدی بلند شدم ماما آمد گفت دو ساعت استراحت بعد آمپول بعدی و شروع میکنیم دستگاه
آن اس تی هم همونجور وصل بود دائم نوار قلب میگرفتن که ضربان قلب
بچه رو چک کنن. بین دردهام هم از جکوزی استفاده می‌کردم که دردام کمتر کنه و دهانه رحم و نرم کنه اما دهانه رحمم بخاطر آمپول هاو شیاف ها خیلی سفت شده بود بعد از آمپول فشار نوار قلب بچه افت کرد و یه سرم بهم وصل کردن که نرمال شد نوار قلبش بعد آمدن معاینه کنه ببینه تغییری کردم یا نه یهو کیسه آب پاره شد و کم کم دردام شروع شد
مامان رایان مامان رایان ۲ ماهگی
داستان زایمان من پارت ۱
من از اول بارداری کلی برنامه ریزی کرده بودم و انتخابم زایمان طبیعی بود و خداروشکر هرچی هم جلو میرفتم مشکلی نبود و من مرتب ورزشامو انجام میدادم و خودمو واسه زایمان اماده میکردم. تا اینکه رسیدم به ماه نهم که واقعا هم ورم کردم و هم خیلی حس سنگینی داشتم . فقط ذوق داشتم چون روز به روز به زایمانم نزدیک تر میشدم و خوشحال از اینکه بزودی قراره دردام شروع بشه و این حرفا .
رسیدم به هفته ۳۷ و قرار شد برم معاینه لگنی بشم و خلاصه کلی خودمو حاضر کرده بودم که دست کم بهم بگه مثلا ۲ سانت شدی. چون دردای پراکنده زیادی داشتم. خلاصه رفتم و دیدم که ماما گفت که هنوز سر بچه تو لگن نیومده و دهانه رحمت بستست. برو ورزش کن و اینا و هعته یعد بیا. من ۳۸ هقته هم رفتم باز خبری نشد و بخاطر معاینه تحریکی یکم خونرزی پیدا کردم ولی همچنان دهانه رحمم بسته بود و انقباضا هم هر شب پیداشون میشد و پراکنده و بینظم بودن. گفت برو ۳۹ هفته بیا . من تا جایی که امکان داشت خودمو با ورزش کشتم و دیگ گفتم قطعا دهانه رحمم باز شده و سر بچه تو لگنه ولی در کمال ناباوری بازم تو هفته ۳۹ خبری از پایین اومدن سر بچه نبود. ماما گفت که سونو بده که وزن و سایر علائم بچه رو چک کنیم. منم خوشحال و شاد خندان و به خیال اینکه قراره نهایتا تا جمعه زایمان کنم روز چهارشنبه صبح رفتم سونو....