۶ پاسخ

گلم تعریفت از باادب بودن چیه؟
بچه ای که بچگی نکنه با ادب نیست
دوارجون بیماره
این کارایی که شما میگی مراحل رشد بچه هست وطبیعیه تو بچه
پسره من تاحالا یه دونه شمعدون آیه شمعدونم رو ترکونده،شیشه های جا ادویه ام رو شکونده ناقص کرده کل جهازمو بااینکه در کابینت بسته هست و نمیتونه بره ولی تا باز میشه میپره میاد
رو تمام فرشام هرچی بگی ریخته از دوغ وماست ونوشابه وغذا
اسباب بازی تا حالا دوتا کاکتوس سخن گو براش گرفتیم بغلش میکنه رو تاب میخواد بخوابه یه دفعه پرتش میکنه
بازم بگم یا کافیه قشنگم؟؟؟
بچه همینه باید اینکارارو بکنه تا بگن بچ اگر نکنه که بچه نیست

بچه اگر شیطونی نکنه که مریض ریخت و پاس کار بچه است

عزیزم اوایل منم مثل تو بودم میگفتم بچم نباید اینکارارو کنه بچم خیلی افسرده و ساکت بود ولی الان نه خدارو شکر شاده چون می‌زارم بچگی کنه زیاد براش سخت نمی‌گیرم

والا اسمش روشه بچس
بچه ی منماین کارارو میکنه
مثلا گاز گرفتن و تا ۲۰ ماهگی داشت بعد کم کم خودش خوب شد

پسر من که داغون داغون
وسیله هام شکونده ی دیگه چ کنیم

دقیقاً پسر منم همین طوره منم کلی اسباب بازی هاشو داغون کرده بخاطر این کاراش

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐥 مامان جوجه طلایی🐥 ۲ سالگی
سلام خانما
من نمیدونم خیلی حساس شدم یا واقعا باید حساس بشم😡😡🌹
من با دختر جاریم مشکل دارم ۸ سالشه ولی کلا مثل بزرگا حذف میزنه
بعضی وقتا خیلی خوبه ها دخترمو دوست داره بغل میکنه باهاش بازی میکنه قربون صدقش میره ولی بعضی وقتا انگاری دشمنشه با اخم نگاش میکنه باهاش لج میکنه دوست داره تو جمع همش بگه آوین بی ادبه یا الکی میزنه
شوهرم که میگه تو چرا اخه حرفای یه بچه برات مهمه ولی واقعا اذیت میشم
میاد به من طرز تربیت کردن و میخواد یاد بده میگه زن عمو آوین وقتی یه بچه ای تو پارک داره اذیتش میکنه تو چیکار میکنی گفتم اگر بزرگتر ازش باشه باهاش برخورد میکنم اگر همسن خود آوین باشه یه جوری حواسشو پرت میکنم که آوین و اذیت نکنه میگه خب داری اشتباه میکنی نباید دخالت کنی و خودت و قاطی کنی 😑😐
یا میگه کار اشتباه میکنه باهاش جدی رفتار کن
خود جاریم همش جلوی بچه میگه من باد بچگیای یلدا میوفتم گریم میگیره خیلی دعواش میکردم غذا نمیخورد میزدمش نمیخوابید نیشگونش میگرفتم و این چیزا
الانم احساس میکنم دخترش میبینه من با آوین دعوا نمیکنم و مهربون رفتار میکنم اینجوری میکنه
مثلا امشب دخترم داشت با عموش بازی میکرد بدو بدو میومد میپرسیدم بغل عموش یهو دختر جاریم اومد جلوی باباش دستاشو باز کرد بلند با اخم به دخترم گفت نکن شکم بابام حساسه دردش میگیره دخترمم اولش چیزی نگفت نگاش کرد بعد زد تو سرش البته آروم بعد من برای اینکه ناراحت نشه گفتم عزیزم تو اونجوری با اخم بهش گفتی ناراحت شد اینجوری کرد یهو تو جمع بلند تو صورتم میگه اینم جدیده که فلانی اخم کرد آوین زده؟؟؟ جالبه
نمیدونم چجوری باید باهاش رفتار کنم