دوستان سلام میدونما این روزا خیلی تاپیک گذاشتم توی همشون هم غرزدم ولی اینم لطفا بخونید بگید جای من باشید چیکارمیکنید؟ من بعدزایماناولم افسردگی گرفتم و حتی یه مشاوره هم نرفتم بعدکه دومی رو باردارشدم منظم مشاوره رفتم حالا الانم که ۷۰ روزه زایمان کردم همون حالت افسردگی با صدت بیشتری برگشته، نتونستم برم مششاوره چون پسر بزرگم مثه کوالا ازم آویزونه نمیتونم تنهاجایی برم گریه میکنه،حالا دوتا از دوستام بهم پیشنهاددادن مشاوره نرم برم مستقیم پیش روانشناس چون مطمئنا به دارو نیازدارم خودمم اینومیدونم
امروز به شوهرم گفتم چه روزی وقت داری من میخوام برم دکتر،گفت دکترچی میگم روانپزشک، برگشته میگه میخوای بری داروی روانی هارو بخوری؟🤦‍♀️گفتم احتمالا دارولازم دارم ولی نمیخوام کسی بفهمه میگه باشه من که نمیگم تا وقتی ناراحتم نکنی
ناراحتم کردی به همه میگم پریسا روانیه بچه آورده دارومیخوره!از ظهرتا الانم راه میره میادتا می بینه دارم کارمیکنم کلافه م یا از دست بچه هاکلافه م میگه آروم باش روانی درحالی که دادنمیزنم یا گریه هم نکردم امروز
جای من باشین بازم پیش روانشناس میرید؟ من برم این رفتارای شوهرم خودش برام یه کیسه قرص میاره میدونم🤦‍♀️
اینم بگم این کلمه بد حاصل مغز بیمار و تربیت بد شوهرمه وگرنه من هیچ گاردی به دارو ندارم و به نطرم اتفاقا اونی که به خاطر سلامت روانش دارو میخوره واقعا از همه بهترعقلش کارمیکنه که رفته دنبال درمان
نوشتن اینا نشان بی احترامی من به مادرایی که دارو میخورن نیست

۱۳ پاسخ

من جات باشم اصلا به شوهرم نمیگم و میرم

عزیزم اول پیام گذاشتم که چرا به شوهرت گفتی .بعد دیدم نوشتی پسرت آویزونته .ببین برنامه اسنپ برو قسمت پزشک و داروخانه .اونجا یعالهمه روانپزشک هست که میتونی یکی رو انتخاب کنی .پیام متنی یا تلفن رو انتخاب کن .یعد هزینه رو آنلاین پرداخت کن .بعد چن لحظه جوابت میاد .نسخه هم اینترنتی برات میزنه با کدپیگیری .برو داروخانه بگیر یا بازم از داروخانه اسنپ سفارش بزن میاد جلوی در .

وقتی داشتم میخوندم حرفاتو فقط به این فکر کردم وقتی این اخلاق بدش رو میدونی چرا بهش گفتی ؟ الان نرفتی تو سرت میزنه بری چی میگه یکیم این که حالا نری اعتیاد به دارو پیدا کنی من یکی از دوستام دارو مصرف کرد الان نمیتونه کنار بزاره

ببین با دارو بی،شک خوب میشی چون تجربه شو دازم، یواشکی بگیر که همسرت نفهمه مثلا از اپلیکیشن هایی که دکتر دارن آنلاین استفاده کن
دکتر به من چون شیر میدادم آسنترا داد

والا شوهرت ی پا روانیه ،آدم بی درک ...با عرض معذرت
اتفاقا برو دکتر چون سلامت روانت از هرچی مهمتره
شوهرت ب افسردگی بعد زابمان واقف نی؟یعنی من بعد زایمانم چنان افسردگی کشیدم ک شد جز بدترین روزای زندگیم،داغونم کرد و امروزداشتم ب شوهرم میگفتم

شوهر شما به روانپزشک احتیاج داره،حادترم هست وضعیتش

عزیزم تحقیق کن انلاین با یه روانپزشک وقت بگیر راحتم بهش بگو قضیه رو که نمیخام شوهرم بفهمه

دکتر آنلاین ویزیت شو به شوهرتم بگو حالت بهتره و اصلا نیاز به دارو نداری 😒شوهرت به جای اینکه مرهم بشه خودش یه درده یعنی که چی روانی 😡

بچتو که بردی بهداشت برو پیش روانشناس بهداشت تا یکم کمکت کنه

کار خودتو بکن و دارو هم بخور اگر لازم شد
به شوهرت بگو دکتر گفت هیچ مشکلی نداری ولی حتما شوهرت باید چک بشه از لحاظ مغزی

عزیزم برو پیش یه دکتری که واقعا کار بلد باشع دوز دارو خیلی خیلی رعایت کن واینکه اصلا پیشش نگو معلوم اصلا درست تربیت نشده

اصلا نیاز نیست آدم همه چیز و به شوهرش بگه .میرفتی نمیگفتی

آفرین که انقد بزرگ فکر میکنید خوشم اومد‌م.منم چند ماه پیش حالم بد بود رفتم روانپزشک فقط دلم نخواست خانواده شوهرم بدونن.حالم بهتر شد ولی خب یه کمی عوارض هم داره دارو.اگه وواقعا نیازه برین.من به شوهرم میگفتم ببین من به سلامتم اهمیت میدم هیچ اشکالی هم نمیبینم کسی که نیاز به دارو داره مصرف کنه.اگه خیلی حاد نیستین برین از طریق طب سنتی درمان کنید افسردگی رو.که هم شوهرتون با حرفاش ناراحتتون نکنه هم عوارض نداشته باشه.من الان خودم با طب سنتی دارم پیش میرم.برای اعصابم یه شربت مفرح داده.

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
سلام خانوما شماجای من باشید چیکارمی کنید؟ پسر بزرگ من از عید به این طرف معمولا عصرا نمیخوابه، منم به خواب عصر عادت دارم بیشترروزا درازمیکشم در حد نیم ساعت نهایتا شاید چرت بزنم
این بچه میادپیش من درازمیکشه شاید هفته ای یه روز هم اون بخوابه الان مثلا خوابیده، بعدتا می بینه من خوابم برده یهو چک میزنه توی گوشم یا میپره روی شکمم یا یهو موخامو میکشه ، بارها با سرش کوبیده توی دماغم یا مشت یا لگد میزنه بهم ، اینجوری هم نیست که بگی آروم میزنه با تمام توانش مثلا لگد میزنه توی صورتم یا شکمم،فک کنید مثلا سه دقیقه ست خوابم برده و پسرم مشغول تلویزون دیدنه یهو برمیگرده با تمام توانش منو میزنه بعدکه یهو میپرم میگم چرا این کارومیکنی میگه نخواب آخه خیلی دوستت دادم فک کنید مثلا اون هفته ت خونه پدرم چنددقیقه خوابم بردچنان لگدی به چونه م زده که دندونام هنوز درد میکنه، هی براش توضیح میدم میگم من نیاز به استراحت. دارم حالم بدمیشه منو میزنی دردم میادولی فایده نداره،شوهرم یا مادرم میگن یه بار بزنش من دلم نمیاد،شده که یهو توی خواب منوبزنه دستشو هل بدم ولی ناخودآگاه بوده از عمدتا الان نزدمش، بعضی وقتا بیدارم میکنه یهو توی خواب گریه م میگیره پا مبشم می شینم دیگه کاری م نداره ولی این جور بیدارشدن فشارمنو میدازه ، شما باشید توی این شرایط چیکارمیکنید؟ مشاورش به من میگه باهاش مدارا کن ولی واقعا دیگه کم آوردم اینم بگم شبا اصلا کاری بهم نداره اگه یکی دیگه توی خونه بخوابه رادمهر رعایتشو میکنه
مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
مامان پستاقلی مامان پستاقلی ۳ سالگی
دیگه از خودم این زندگی خسته شدم
یک ماهه شوهرم از سر کارش اومده بیرون ماشین سنگین خریده ولی هنو مدادکش نیومده شروع به کار نکرده
دیشب اینجور میکنه میگه من یه ماهه خونم پی بردم تو شلخته و کثیفی
غذا ظهر میخوری ظرف هارو همون لحظه نمیشوری
اصلا بلد نیستی بچه تربیت کنی در حالی که حالا هرچی در مورد بچه میگم کلا برعکسشو میگه منم کلا بی خیال بچه شدم
گفتم نخ کن تو گردنت هر جور دوس داری تربیتش کن رفتار کن باهاش
میگفت خسته شدم از زندگی کردن باهات
یا به پسرم میگا هر پتج دقیقه جیش داری میگم ولش کن خودش داشته باشه
میگه نیگه تو چی میدونی مگه
واقعا دیگه خسته شدم ترسم اینکه برم کاری کنه کلا پیرم منو نشتاسه الان که طرف باباشه
مثلا میره مهد اولش گریه میکنه اینجور میگه اگه گریه کنی خونه عمو نمیبرمت جایی نمیبرمت
ولی باز من که با ملایمت رفتار می کنم مثلا میگم ظهر میام دنبالت یا زود میام
میگه لوسش کردی
ولی با این پسرم حرف باباشو بیشتر گوش میکنه
دیشب که بهش گفتم بس کن دیگه اه
امروز اصلا محلش ندادم
میگه چرا کمددیواری نمیریزی بیرون دوباره مرتب کنی
یا هر غذایی ادویه خاص خودشو داره چرا استفاده نمیکنی
اصلا دیوانم کرده
دوست دارم این جرات پیدا کنم
همه چیزو بزارم و برم