۸ پاسخ

باید هرجور شده باباش براش بیشتر وقت بذاره،مثلا دوتایی برن پارک،سینما،پسر تو این سن بیشتر باید با باباش وقت بگذرونه

دختر منم انگار باباش پدر ناتنیشه خیلی اعصابم خورد میشه مثلا میخوا شلوار بپوشه من دستم بند باشه میگم بده بابا کمکت کنه میگه نه خودت بیا بیشتر بامن همه کاراش ختی پیش باباش نمیمونه من تا سوپر برم 😭

چه جالب حالا پسر من شوهرم و که میبینه دیگه کاری به من نداره مدام از سرو کول باباش می‌ره بالا یا شوهرم میبرش بیرون یه چند ساعتی به نظرم شوهر شما هم براش بیشتر وقت بزاره یا اگه با باباش بیرون نمیره شما یه تایمی رو خودت از خونه برو بیرون تا بیشتر به باباش نزدیک بشه

دقیقا پسر منم وابستگیش به منه زیاد با باباش کاری نداره همش با به من میگه دوست دارم مامان تو خیلی خوبی و از این حرفا به باباش نه

خوب شما وقت بیشتری براش میزاری واسه همینه.اگه اذیتت نمیکنه مساله مهمی نیست.پسر منم عاشق منه.اتفاقا هر روز با پدرش بیرون میره و تایم اختصاصی داره .تمام شیطنتاشم با پدرشه ولی میگه من پسر مامانم عشق مامانم بهش یاد ندادماا کلا مامانیه و به شدت مامان دوست.کسی جرئت نداره به من بد بگه جلوش😁و اینکه خودمم از دستش ناراحت بشم گریه میکنه و میگه قلبم شکست ولی نسبت به باباش اینطور نیست.پسر دیگه.پسرا مامانیند معمولا‌

بنظرم خیلی خوبه ک از باباش حساب ببره و ازش رودروایستی داشته باشه
ببخشید شما حتما خیلی رو میدین
من خودم با بچه هام خوبم بازی میکنیم ولی رو نمیدم

با بچه تون دوست باشید از خودتون ضده اش نکنید اما با بابا ش هم وقت بیشتری بگذرونه تا با اونم راحت باشه مثلا برند توی حیاط یا کوچه بازی کنند یا برند پارک دوتایی تنها شون بزارید

اینکه باشما راحته خوبه ولی حتما باید با باباش هم وقت بگذرونه یکم بزرگتربشه شاید چیزی واسش پیش بیاد که نتونه به شمابگه باید انقد باباباش راحت باشه که بتونه مشکلشو بهش بگه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه
مامان داریوش مامان داریوش ۴ سالگی
مامانا تروخدا یه راه حل بهم بدید دیگه از دست پسرم دارم دیوونه میشم باور کنید اغراق نمیکنم اینقدر لذیت میکنه که روانی شدم هرجا میرییم همه از دستش فرارین ایتقرر که بی دلیل بقیه رو میزنه هرچی میگیرمش میگم پیشم بمون نمیتونه ینی یک کار فقط یک کارررر اگا بکید به حرفم گوش میده نمیده .
هرچی ازش میخوام میگه نه میگم پاشو میگه نه میگم بشین میگه نه .
اصلا هرچی میگم کار خودشو میکنه بخدا دارم دق میکمم از دستش 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
یکسره میره جای دختر داییش که سه سالشه صدای سگ درمیاره اون میترسه جیغ میکشه همش میگن بچتو جمع کن هرچی میگم پسرم نکن نمیفهمه
یا میره جای پسرداییش ۱۱ سالشه کخ میریزه اونم هلش میده بخدا از دستش دارم میمیرم.
همیشه خودشو مالک میدونه نه وسیله حودشو به کسی میده نه وسیله کسی که مال خودصه رو بهش میده میگه مال منه. 😭😭😭😭😭
اون روز چودر کیک گرفتم جعبص دستش بود گفتم مامان جام بازش نکن باز کرد گفتم پسرم برو بزارم رو اپن تا درست کنم دیدم اون بسته داخلشم باز کرد همرو ریخت رو فرش دیگه موندم چیکار کنم.