سلام مامانا عزیز خوبید پسرم چهار سالشه یبار با دختر یکی از فامیلا که ۶ سالش بود تو اتاق تنها بازی می‌کردن من تو آشپزخونه بودم هواسم نبود مادر اون دختره اصن عین خیالش نبود یهویی رفتم تو اتاق دیدم شلوار پسرمو درآورده داره دول پسرمو میکنه تو نافش یعنی خدا شاهده چشام سیاهی رفت اون صحنه رو دیدم بچمو آوردم بیرون دختره با کمال پر روی میگفت نبرش خاله رفتم به مادرش گفتم حواست به دخترت باشه دیگه تنها بازی نکنن گفت چرا هیجی نگفتم نمیتونستم بگم گفت نکنه دوکتر بازی میکردن گفتم آره این داستان مال ۶ ماه پیشه بعد اون به شوهرم گفتم رابطه مونو با اون خانواده قطع کردم بعد یه چند مدت دیدم پسرم داره تو آشپزخونه با دختر دادشم بازی میکنه پسر لباس دختر دادشمو داده بالا داره نافشو دست میزنه خیلی ترسیدم باز همون شوک وارد شد بهم هیچی نگفتم فقد پسرمو آوردم بیرون جا نمیدونستم باید چیکار کنم به کسی نگفتم شاید بچس درست میشه بعد یه مدت به عروسکش همین کارو داشت میکرد رفتم دعواش کردم گفتم داری چیکار میکنی ترسید گفت هیچی کتکش زدم خیلی عصبی شدم گفت دیگه نمیکنم مامان ببخشید الان همش فکرم درگیره چیکار کنم نمیدونم میترسم برا آیندش تاثیر بد نذاره واقعا نمیدونم لطفا کمکم کنید خانما با تجربه لطفا

۹ پاسخ

من واقعا با خوندن پیامت بدنم داغ شد از ترس
نمیدونم اگه خدایی نکرده برام پیش بیاد باید چیکار کنم

نباید می‌زدی اینجوری بدتر تو ذهنش موندگار میشه باید ببریش کلاس پارک مزاری با بچه ها تنها باشه عروسک دستش ندید تا از یادش بره

سلام عزیزم شما باید حتما حتما با یه روانشناس کودک مشورت کنید راهنماییتون میکنن

به نظرم به جای اینکه حساسش کنی یه کار کن فراموش کنه حواسشو پرت کن

خواهر بعد مدتی یادش میره روش حساس نشو تا میخواد اینجوری کنه حواسش پرت کن عروسکاش هم کلا همش جمع کن بعد هم کتاب بخر اسمش بدنه خودمه براش بخون تاثیر داره

خداااااا چقدر بچه داری تربیت بچه سخته

نباید میزدی عزیزم باید با یک مشاور هماهنگ میکردی اون به شما چگونه رفتار کردن یاد می‌داد الان هم دیر نشده برو مشورت کن

واقعا نمی‌دونم دلیلش چیه که بعضی از بچه ها اینجور میشن منظورم پسر شما نیست اون دختره اس
یعنی پدرمادرش رعایت نکردند؟

والا من باشنیدن این حرفا مغزم هنگ میکنه نمیدونم چ رفتاری باید انجام بدم

سوال های مرتبط

مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام ب همگی خوبین
چه چیزایی میبینم خاله من آویزون مامانم اینا بود ماشین داره رانندگی هم بلده
یه بار مادرم گفت بریم خونه دختر خالش با اون یکی دختر خاله بیا خاله منم گفت ب من چه من سوارش کنم حالا سر رفتن خونه دختر خاله مادرم با ما قهر کرده امروز مامانمو تو خیابون دیده سلام نکرده واقعا که اخلاقش داغون فقط تو جم منو پدرمو مسخره میکردن که چاقین چقدر میخورین حالا با ماقهر کرده من اخلاقش گنده با شوهرش تو طلاقن همیشه کاراش،با مامانم بود تو خونش میرفتیم جا نبود بشینیم انقدر که شلخته بود وقتی لاغر کرد بادستگاه ۲۰ کیلو کم کردم ۴ ماه پیش. بینیش رو عمل کرد همه اسیر بودیم مامانم بچه هاشو نگه داشت و من تا ۱۰ شب اسیر بودم که عمل کنه
بعد دختر عمه ش دماغ عمل کرد هی،میگه خودشو میگیره بابا توام خودتو میگیری لاغری با دستگاه عمل بینی واقعا همچنین آدمایی هستن ب مامانم گفتم اصلا دیگه محلش نده مامانم دختر بزرگه هست واقعا آدم خواهرشو ببینه بیرون باید روشو برگردونه احمق
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
مامانا ما همگی ناهار خونه مادر شوهرم دعوت بودیم خواهر شوهرام با بچه هاشون و شوهراشون بودن
شاهان خیلیییی پرو و وقیح شده سر سفره ناهار صدا در آورد بهش گفتم دستشویی داری پاشو بریم گفت نه بعدش گفتم کار زشتیه بی ادبیه
پدر شوهر مادر شوهرمم بهش خندیدین گفتن بوق زدی پسرم شاهانم قهقهه زد
دوباره میوه خوردنی اینکارو تکرار کرد من دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یدونه محکم زدم رو پاش سرشم داد زدم گفتم مگه بهت نگفتم اینکارو تکرار نکن
شوهرم برگشت گفت چرا میزنی اخه زورت به بچه رسیده 😐مادر شوهرم برگشت گفت بچه بی صاحب نیست که گفتم مادرشم صلاح دوسنتم زدم خواهر شوهرم بلافاصله گفت اهان یعنی اینکه به کسی گوه خوریش نیومده
اصلا بچتو بکش،گوشتشو تیکه تیکه کن به ما چه
ما هم میگیم چرا زدی
منم گفتم بچه باید ادب بشه هزار بار با روی خوش گفتم اینکارو انجام نده وقتی شما به روش میخندین فکر میکنه کار خوبی میکنه مشکل از بزرگشه نه از بچه
منم دست شاهان رو گفتم اومدم خونه اونام هیچی نگفتن
کثافتا، حرصیم ازشون
بچه هرکاری میکنه اینا می‌خندن ،بعدش خب بچه باید بفهمه کار درست و نادرست رو
خودم تنبهش کنم خیلی بهتره تا اینکه فردا تو جمع صدتا حرف بشنوه
والا بچه هم نیست دیگه ۵ سالشه