با مریض شدن ماهلین ورق زندگیمون برگشت اصلا انگار زندگیمون مختل شد دلوین اخلاقش خیلی بد شده وابستگیش بیشتر شده بیشتر نق نق می کنه و غر می زنه
من از همه طرف تحت فشارم‌همه می خوان کار یادم‌بدم همه شدن دایه ی مهربان تر از مادر 🥺🥺🥺
شوهرمم کلا می خواد این بچه رو از زندگی کردن و همه چی محروم کنه میگه دیگه نه حق داری گفتار درمانی بفرستی کلا نه حق داری مهد بفرستی کلا
۲۴ ساعتی بشین تو خونه از اون طرف ماهلین هم‌که ولا بهونه گیر شده و کلا ترک پوشکشم که بهم ریخت
درسته ردزای خیلی خیلی سختی رو پشت سر گذاشتیم خدا دوباره دخترمو بهم برگردوند ولی مگه میشه من درمانشو ادامه ندم الان یک ماهه نتونسته گفتار درمانی و کار درمانیشو بره از طرفی نیاز به رفتار درمانی داره فردا اگه در آینده دچار مشکل شد من جواب دخترمو چی بدم هندز حرف زدنش اوکی نیست خیلی باید روش کار بشه منه مادر وظیفه دارم همه جوره تلاش خودمو بکنه
آخه مگه میشه بین بچه هام فرق بزارم یکی رو بفرستم مدرسه ببرم عردسی و مهمونی اون یکی رو زندانی کنم آخه تا کی تا ابد ؟؟؟؟
درسته تا خوب شدن کاملش قصد ندارم جایی ببرمش و پیش دبستاتی بفرستمش ولی می تونم تو خونه زندانیش کنم آیا واقعا میشه
خدایا این چه بلایی بود سرما نازل شد😔😔😔😔
از اون طرف دلوین وابستگی شدید پیدا کرده بهم بچه ای که خودش می خوابید الان میگه تو بیا منو بخوابون منم همش دارم به سازش می رقصم تا جبران اون روزایی که نبودم پیشش بشه ولی اگه همچنان ادامه بده چی
واقعا درمونده شدم 🥺🥺😔😔😔

۳۰ پاسخ

الهی خدا یک نگاهی به دلت بکنه نذر امام رضاشون کن

عزیزم. بله سخته واقعا. حالاعزیزدل باشوهرت جربحث نکن ناحسابی لج نکرده. عزیزم بزاریه چندهفته ای توخونه باشه که حسابی حالش خوب بشه بدنش یکمی جون بگیره بعدلزکم شروع کن ببرش گفتاردرمانی عزیزم. ایشالله مشکلت حل بشه

ببین عزیزم مرتب بهش برس تا خوب بشه .. میخواستم تو تاپیک قبلی بهت بگم نشد هر روز بهش شیر بادام بده ...هر روز ماهیچه بنداز تو شیشه آبش بهش بده اگه میتونی روزی دو سه قلیه گوشت براش کباب کن براش مرتب هر روز صبح بهش تخم بلدرجین بده روزی ۷ تا ۸ تا سیاهد دونه با عسل بده ...خلاصه چیزای بده تا قوت بگیره بدنش سیستم ایمنی بدنش رو ببر بالا فعلا بچه رو بهش برس انشاالله حرفم برات میزنن مهدم میره

هر روز براش صدقه بده حدیث کسا زیاد بزار تو خونه

خب بدن ماهلین الان خیلی ضعیف شده یکم سرما بهش بخوره یه جای بدنش خدای نکرده دوباره غفونت کنه برای خودتون سخت میشه بعد این عفونت روی قلب و همه حای بچه تاثیر میزاره اینده بچه فقط کتاب و گفتار نیست باید جسمش هم توانایی داشته باشه‌..

یکم بگذره ماهلین خوب خوب بشه اون موقع حتما شوهرت راضی میشه الان میترسه دوباره بره بیرون و کار به بیمارستان بکشه حقم داره بنده خدا

همون پیشنهاد که بهت دادم بهترین کار.واقعیتش منم جای همسرت بودم همینکارو میکردم‌همینطور ک پارسال اینکارو کردم.این بچه جونش و سلامتیش مهم تر از هرچیزیه الان‌حداقل تا ۶ ماه آینده اصلا نباید هیچ جا ببریش.اون همه انتی بیوتیک مصرف کرده نباید مریض شه اصلا.ولی خوب باید اموزشم ببینه و ول نکنیش.دلوینم بره مهد ویروس میاره فرقی نداره اونم نباید بفرستی میگم حداقل ۶ ماه باید رعایت کنی کامل.به پیشنهادم فکر کن.بعد روابط اجتماعی اینارو وا بده برای اونجور چیزا دیر نشده و وقت دارند.الان شما برای گفتارشون و امادگیشون برای سنجش باید وقت بزار و اصل مهمت سلامتیشون باید باشه.

ینی با تمام سلول های بدنت حرفات رو درک کردم دقیقا یک ماه پیش عین شرایط تورو داشتم. دخترم خودش یکم تأخیر داره منم کاردرمانی و گفتار درمانی میبرم. همه چی داشت خوب پیش می‌رفت تونسته بودم از پوشک بگیرم. حرف زدنش داشت پیشرفت می‌کرد که یهو دخترم ویروس اسهال استفراغ گرفت حدود 10 روز بستری بود دخترم خیلی خیلی اذیت شد. اونجا مجبور بودم دوباره پوشک کنم. دخترم به شدت عصبی شد چون خودشم تأخیر داشت تو توجه و تمرکزش هم تأثیر گذاشت. پسرمم که 18 ماهشه رو تو خونه پیش باباش و مادرشوهرم گذاشتم پسرمم خلق و خوش عوض شده تا حد زیادی بهم وابسته شده بود تا یه قدم میرفتم گریه و جیغ می‌کرد. شوهرمم رو دخترم حساس شده بود نمیزاشت اصلا جایی ببرم خلاصه که خیلی دوران بدی. اما الان کم کم خداروشکر همه چی داره مث قبل میشه همه چی آروم شده کار درمانی و گفتار درمانیشم میبرم. شمام نگران نباش همه چی حل میشه این دوره هم میگذره همه چی به حالت قبل برمیگرده دوره سختی بوده باید صبوری کنی

عزیزم دلوین فکرکنم یکم شایدحسادت هم کنه.چون بچست درک آنچنانی ندارن.فکرمیکنه به ماهلین زیادتوجه می‌کنی ویادوران بیمارستان پیشش بودی.اینجوری جلب توجه می‌کنه.نگران نباش توازپسش حتمابرمیای.بعدازمادرهایی که خدانکرده بچهاسون مشکل نقص ایمنی داشتن پرسجوکن ببین چجوری وچه پیشنهادی دارن.نمیشه که بچه هیجادرنیاد.اینجوری خودبچه بیشتراسیب میبینه تازه هی خونه بمونه یهوبره بیرون خدانکرده بدترمریض میشه.بدنش انشالله قوی میشه ومشکلات حل میشن.

نه عزیزم فعلا به این چیزا فکر نکن همتون روزای خیلی سختی رو پشت سر گذاشتین یه مدت به خودتو بچه ها سخت نگیر بزار زندگیت بیفته رو روال عادی به همتون انگار یه شوک وارد شده تو دل دلوینم انگار یه ترس افتاده ۱۶ روز پیشش نبودی بیمارستان بودی بهش فرصت بده همه این اتفاقای بدو فراموش کنه

الهی..با تمام وجود درکت میکنم و خودمو جای شما گذاشتم.

میفهممت،خداانرژی مضاعف بهت بده

شوهرت امسال لج میکنه سال دگ ک مجبوره بچه رو بفرسته دگ باید بره مدرسه .سربسرش نذار هر مردی ی قلقی داره بذار یکم بگذره بعد دوباره بگو میخام درمانشو ادامه بدم نهایت ماسکش میزنم میبرمش.ماهلین رو زندانی بکنه اون دخترت ک داره میره مدرسه اون ویروس میاره فایده ای هم نداره این کارش.بشین منطقی باهاش صحبت کن انشاالله ک درست بشه

یکم زمان بده حداقل دو سه ماه همه چیز درست میشه

الان تازه مرخص شده و هنوز زمان میبره که به روال قبل برگردید ،، حداقل تا ۶ماهی بچه رو جاهای شلوغ و الوده نبر تا درمانش کامل بشه چون مشکل سیستم ایمنی داره

آروم باش اصلا به هیچ کدوم فکر نکن عزیزم یه مدت کلا همچی رو بسپار به زمان بهترین کار برات اینه فعلا ایشالا این شرایط خیلی سریع برمیگرده به‌حالت عادی نگران نباش بعد اون همه اذیت الان برای خودت تنش درست نکن یه مدت کلا بزار به حال خودش پیش بره بدون فکر و خیال و درگیری ذهنی بعد دوباره کم کم دوباره شروع کن بقیه رو که قشنگ جوابشونو بده بشور بزار کنار ولی با همسر فعلا راه بیا
ببخشید که اینجوری میگم واقعا این مدت دیدم چقدر اذیت شدی برای گفتار درمانی و اینا هم آنلاین کمک بگیر فعلا که حتی اگه بازدهی نداشت خیلی از جو دور نشن و کتابهای مهد رو بگیر خودت خونه تمرین کن
دلوینم کم کم وقتی خیالش ازت راحت بشه وبارها مستقل میشه فقط نیاز به صبوری داری و زمان
امیدوارم خدا بهت قوت بده و مثل همیشه سر بلند بشی

کاش میشد یه پرستار می‌گرفتی ،لااقل هفته ای سه روز میومد ،کمک حالت میشد، هم خودت یک ذره استراحت میکردی، هم برا بچه ها بیشتر وقت میزاشتی تا از ترس و اضطرابی که هنوز دارن کم بشه، باید مواظب خودت باشی تا بتونی به زندگیت برسی ، وگرنه چندوقت دیگه دورازجونت ،عصبی میشی ،اینهمه صبوری و تحمل کردن پشت سرهم خوب نیس ، حواست به خپدت هم جسمی هم روحی باشه

امیدت به خدا عزیز دلم

بهشون شربت امگا۳ میدی،واسه حرف زدن خیلی خوبه

اروم و در موقعیت مناسب با شوهرت حرف بزن رضایت میده
حالا بزار این هفته بگذره ..
دیگه اسمشم تا دوسه روز دیگه نیار

عزیزم شوهرت شاید میگه ببری بیرون دوباره سرما بخوره نمیدونم واقعا هدفش چیه ولی هیچ چیز توزندگی ثابت نمیمونه الان اینجوری میگه انشالله این روزها هم میگذره و حال ماهلین جان بهترم میشه مطمعنم شوهرت دیگه از این حساس بودن در میاد، اونوخت میتونی ببریش گفتار درمانی

گفت درمانی آنلاین نداره؟شنیدن بعضیا آنلاین انجام میدن.
دلوین به خاطر روزایی که نبودی و بیشتر توجهت به ماهلین بود حساس شده.
نود درصد فشارا رو خودته.شوهرت هم اخلاقش شبیه شوهر منه،فک می‌کنه زن جماعت مادر که میشه روبات میشه.ننبدونم چی بگم.فقط از خدا می‌خوام همه چی به بهترین نحو ممکن رو غلتک میفته.فعلا خودت هم خسته ای ماهلین هم همینطور ، یه انتراکتی به خودتون بده،بعد یه هفته شروع کن.تپذاین یه هفته به هیچی فکر نکن کمی تجدید قوا بکن.

گفتار درمانی و کاردرمانی آنلاین براش بگیر خودت تو خونه انجام بده

مهد رو بیخیال شو حتی دلوین هم نفرست، ولی حتما حتما گفتار درمانی رو ببرشون

مامان قشنگ من تازه باهات آشنا شدم میشه بگی مشکل بچه هات چیه گفتار درمانی و کاردرمانی چرا
منم دوقلو دلرم

الان دختر گلت ت چه حاله بهترشده

اینقدر به بچه هات سخت نگیر فوضولیه ولی مگه مشکل خاصی دارن که گفتار درمانی و کار درمانی و مهد میفرستیشون؟
حق داره شوهرت
منم دخترم خیلی ضعیف و لاغره هیچ جا نمیفرستمش همش تو خونه ایم تا این بچه یکم بزرگتر شه بدنش قوی تر شه والا دخترمنم خیلی ناواضح حرف میزنه بعضیا میگن ببرش ولی خب دارم میبینم پیشرفت داشته تو حرف زدنش بزرگتر میشن بهتر میشن لااقل یکسال دیگه صبر کن بعد اگر خوب نبود ببرشون

آن شاالله با زمان و صبر و حوصله شما درست میشه.
مگه حرف زدنشون در چه حده که گفتاردرمانی میبرید؟

. پسر خواهرشوهرم با اینکه کامل حرف میزنه و همه چی رو میفهمه. فقط جیش رو دستشویی میره. پی پی تو شلوارش میکنه الان یکساله باهاش کار میکنه ولی فایده نداره. جیش رو یادش بده. برای پی پی هم شرت پاش کن با شلوار دمپا کش که نده بیرون. بالاخره اینم یاد میگیره

الان ماهلین چطوره خوبه دیگه هم عکسی ازش جایی نزار بچه چشم شد

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
آدم از بی مسیولیتی یه عده وا می مونه صبحی ماهلین خوب بود سرحال و قبراق جفتشون رو فرستادم مهد ظهر که رفتم مهد مدیرشون گفت دلوین خیلی بیحال بود خواب بود گفتم شاید به خاطر داروهاشه حالا نگو ماهلین بوده همیشه این مدیرشون قاطی می کنه این دوتارو بعد گفتم شاید به خاطر دیروز که خواب آور بهش دادن هنوز تو خونشه ولی سابقه نداشته اصلا هیچی اومدم خونا میبینم بچم داغه داغه چشماش به زور باز میشه تبشو گرفتم دیدم ۴۰ درجه تب داره😱😱واسه ماهلین خیلی خطرناکه بعد زنگ زدم مدیرشون میگم وقتی این بچه بیحال بوده یه نگاه می کردید میدید داغه سریع زنگ می زدید به من می گفتید میگه من از کجا بدونم 😐😐😐میگم‌عه تو که الان به من گفتی گفت باید خاله رعنا حواسش جمع می کرده اونم نفهمیده یکی بگه آخه زنیکه ی احگق با من لج پیدا کردی چرا با بچه هام اینجوری می کنه بچم تو تب داشته می سوخته شما اهمیت ندادید😭😭😭اگر تشنج می کرد چی بعد اینقدرم گیجن همیشه این دوتا رو قاطی می کنند با هم بعد مدیرشون میگه من که گفتم اگه مزیضه نفرستش گفتم ای خدا اون دلوین بود که اونم مریض نیست 😫😫گفتم چرا اینقدر قاطی می کنید گفت والا من همیشه این دوتا را با هم قاطی می کنم 🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️از خالشون بدم اومده چطور بچه ی منو تا ظهر نگه داشتن وقتی فهمیدن حال نداره این بچه اگه تشنج می کرد کی جوابگو بود😔😔😔😔
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
یه دکتر داریم‌تو محلمون آشنای مادرشوهرم ایناس یهو مادرشوهرم زنگ زد گفت خودت برو شرح حال دلوین رو به این دکتر بگو شاید کمکت کنه هیچی دیگه منم رفتم همه رو کامل توضیح دادم به دکترش گفتم چند مدل شربت گیاهی گرفتم هرچی میدم خوب نمیشه هیچ علائم دیگه ای هم نداره اصلا اصلا گفت اگه سرفه هاش خشک باشه و با هیچ کدوم این داروها خوب نشده به احتمال ۹۰ درصد حساسیت داره ریه اش حساس شده هیجی کتوتیفن داد گفت تا ۳ روز بهش بده اگه خو ب نشد و باز سرفه کرد نیاز به اسپری داره بعد بیاد تا هم خودشو چک کنم هم اسپری بدم بعدشرفتم دنبال بچه ها مربی مهدشون اومده میگه وضعیت این دلوین خیلی بده خیلی سرفه می کنه الکی میگه آبریزشم داره 😐😐🙁گفتم کجا آبریزش داره اصلا اینجوری نیست میگه آره این مریضه و نیارشو الکی میگه ماهلینم مریضه گفتم به خدا نیست چرا عیب میزاری رو بچه 🥺🥺 هیچی دیگه با چشم گریون رفتم به مدیرشون گفتم مدیرشون خیلی بهتر از خوده خاله مهده گفتم به خدا بچه آلرژی داره مزیض نیست خودتون که می دونید سرفه زمان می بره تا خوب بشه گفت اون که آره یهو میبینی حالا حالاها دستت بنده بعد رفت به مربی مهد گفت چرا گیر به بچه میدی مامانش اومده میگه آلرژی داره مردم که دروغ نمیگن گفت به خدا کشته مارو سیستم ایمنی بدنش ضعیفه همش جوش خودشو می زنه از طرفی دختر خواهرمم همین مشکل رو داره میگه ماسک که می زنم می خوام خفه بشم اون اسپری می زنه و دارو می خوره خواهرم داشت پی گفت ماسک بدترش می کنه برا همین اونجا از صبح تا ظهر ماسک داره بچه بدتر میشه حالا مونوم با این خاله ی مهدشون چیکار کنم بیش از حد و حساب حساسه دیوونم کرده 😥😥😥آخه من خودم عقام کمه مگه بچه مریض باشه بفرستم مهد😫
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
حالا فکد کردید تموم شد نخیر سختی های من سر بچه هام همچنان ادامه داشت 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️دوباره تو سن ۱۸ ماهگی ماهلین بودیم که مریض شد تب کرد و به محض اینکه تبش خوابید داشتم بهش غذا میدادم یهو جلو چشمام غش کرد و رنگش سیاه شد و دندوناش قفل کرد و کلی تنش لرزید وای من و شوهرمم مثل چی بال بال پی زدیم بچم بیهوش شد با آمبولانس رسوندیم ریمارستان گفتن تشنج کرده حالش خیلی خیلی بد شد و الانم که این اتفاق تلخ براش افتاد می خوام اینو بگم‌مکه یه آدم چقدر می تونی قوی باشه 🥺🥺من واقعا دیگه بیشتر از این نمی تونم دیگه اصلا دیگه نه روحم کشش داره نه جسمم الان از کمر تا پایین ضعف شدید پیدا کردم پریودم شدم اینجام یه مریض بدحال هست رفته تو کما مامانش کلی گریه می کرد روح و روانم داغون شده و صدای بوق بوق دستگاه ها هم تو گوشمه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️نمی دونم واقعا ولی تحمل کردن این همه درد خیلی سخته تازه این یه بخشش بود 😥😥😥دوران بارداریشونم کلی چالش داشتم انگار آدم هرچی مظلوم تر باشه بیشتر اینجور چیزا سرش میاد قربون خدا برم الله اکبر چه میشه کرد🥺🥺
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
اسم تب و سرفه میاد ۴ ستون تنم‌می لرزه چون ماهلین با همین علائم بستری شد و خیلی حالش بد شد🥺🥺
اسم اسهال و استفراغ شدیدم که میاد یاد دلوین میافتم چون دلوینم با این علائم و تب بالا و صفر شدن آب بدنش بستری شد و حالش خیلی خیلی بد شد
یه چیز بگم خدا معجزشو تو زندگیم نه یک نه دوبار بلکه ۳ بار تا الان بهم نشون داده و با چشمای خودم دیدم 🥺روز به روز به بزرگی خدا بیشتر پی می برم
خدا از اونچیزی که فکرشو بکنید مهربان تر و بخشنده تره
خیلی تجربه های سختی تو زندگیم داشتم خمین باعث شده ایمانم قوی تر بشه و تجربم بیشتر یکی تو گهواره تاپیک بزاره بچم مریضه تب کرده یا سرفه داره خداشاهده اینقدر نگران می شم که حد نداره دلم نمی خواد چیزایی که خودم تجربه کردم و دیدم مادری ببینه 🥺🥺فقط منتظر یه چیز دیگم وقتی ۸ آذر جواب آزمایش دخترمو میگیرم و می برم پیش دکترش خدا واسه بار چهارم معجزشو بهم نشون بده و دکتر بگه دخترم هیچ مشکلی نداره چون این آزمایش خیلی خیلی مهمه پای زندگی و سرنوشت دخترمه 😔😔😔
یعنی میشه واقعا دلم روشنه خدا همین جور که دخترمو بهم بخشید خددش هم ۶ دنگ حواسش به دخترم هست اینقدر که بهش اطمینان دارم
مگر سرنوشت جور دیگه ای رقم بزنه