۷ پاسخ

زنا بدبخت ترین موجود جهانند همینو بس

وای ک چه دوران مزخرفی بود ،من تا ۳ ماه اشک چشمم خشک نشد میرفتم جلو آینه از قیافم بدم میومد خیلی بد بود خداروشکر که گذشت

من اینقدر افسردگی بعد از زایمانم شدت گرفت ک گلدون زدم تو سر خودم شکوندم🥲 اما شوهرم خیلی کمکم کرد و گذروندم اون دوران کوفتو

ایجان عزیزم. ان شاء الله خدا ب هممون توان و نیرو بده ک بتونیم خوب از پسش بربیایم

من حالا ده روز بود زایمان رفتم ده روز بدون پسرم بیمارستان موندم کیسه صفرام در اوردم حالا بخش زایمان بودم خانوما میومدن با نی نی هاشون که تازه زایمان کرده بودن حالا من ده روز ن چیزی خوردم ن خوابیدم فقط اونارو نگاه میکردم گریه میکردم روانی شده بودم خیلی سخت بود

من تا خونم کثیف میشه میرم تو اتاق زار میزنم

چطوری افسردگیت خوب شد منم درگیر شدم

سوال های مرتبط

مامان امیر عباس 😍 مامان امیر عباس 😍 ۱۱ ماهگی
امشب پسرم از بس پیشم خندید و قهقهه زد یاد سال پیش افتادم این ماه ۶ماهم بود که باردار بودم دلم تنگ اون روزا شده نمیگم روزای شیرینی بود نمیگم راحت بودم از همه لحاظ نمیگم استرس نداشتم...
چرا همه ی این چیزا بود خوب مادر اولی بودم و استرس طبیعی بود هروقت میرفتم سونو همش استرس داشتم چیز بدی از وضعیتش بهم نگه یا هربار که میرفتم پیش دکترم واسه ضربان قلبش همش می‌ترسیدم نکنه قلبش نزنه؟؟!!
دست به ترک شکمم میکشم که چطوری من این موجود کوچولو رو ۹ ماه حمل کردم و همه جا با خودم بردم؟؟؟
با چه ذوق و شوقی کمدش رو چیدم لباساش رو گذاشتم کمدش رو تمیز کردم وای که چه روزایی بود 😍😍😍
ماه آخر رو هیچ وقت یادم نمیره چه قدر ذوق و شوق داشتم واسه دیدنش آخرین هفته ای که با مادرم رفتیم دکتر و رفتم تست حرکت اولیه رو دادم و گفتن برو تا سه شنبه دوباره بیا و سه شنبه بستریم کردن

چه قدر زود گذشت اون روزا نمی‌دونم چرا اینقدر دلتنگ اون روزا میشم هرچی نزدیک میشم به تولد یکسالگیش بیشتر دلم واسه اون روزا تنگ میشه🫶
اگه دفعه دوم مادر بشم سعی میکنم از همه لحظه هاش نهایت عشق و لذت رو ببرم کارایی که دفعه اول کردم رو نمیکنم از تموم لحظه ها عکس و فیلم میگیرم که یادگاری بمونه، نمیخوام دیگه حسرت چیزی رو بخورم ولی پارسال برام سالی بود که هیچ وقت فراموش نمیکنم 💖💖💖
خیلی خوشحالم واسه اومدنت به زندگیم مامانم خنده هاتو که می‌شنوم قند تو دلم آب میشه امیرعباسم