خانما یه سوال
شماها هیچکدومتون مثل حال روحی منو دارین!!!.
الان نزدیک یکساله از موقع زایمانم تا الان حساس تر و از لحاظ روحی خیلی اذیتم....هیج جا ارامش ندارم حتی خونه مادرو پدرم...همش حس میکنم مادر بدی ام یا خوب از بچم نگهداری نمیکنم و ی اتفاق کوچیک براش میوفته همش خودمو سرزنش میکنم و وسواس روانی گرفتم
یطرفم از اول بخاطر هشدارهای بقیه و اطرافیان و خانواده ها ، مثلا همش مثل پتک تو سرت میزنن مراقب بچه باش، یهو نیوفته، یهو فلان نباشه، همش دخالت و تذکر..جوری ک ادم حس نامادری بودن بهش دست میده..جوری ک حس میکنم منو دست کم گرفتن یا بعنوان مادر فکرمیکنن خیلی خام و بچم و بلد نیستم از بچم چجوری مراقبت کنم....هیچکی نمیگه تو چقدر خوبی یا مادر خوبی هستی....همش همجا هی بهم تذکر هی بهم هشدار...همش فلان کارو بکن و نکن یا چرا فلان کردی‌‌....دیگه خیلی خستم..یکسال بچمو ب اینجا رسوندم دست تنها...حتی همون ادما حتی مادر خودم یبار تو واکسن زدن بچم یا مریضیش یا هیچیش نبوده کنارم....غم و درد و بیماری بچم و همچیشو خودم دست تنها دیدم و کشیدم حتی شوهرمم اونقدرا نبود کنارم
الان تا ی کوچولو اتفاقی برای بچم میوفته همه اذیتم میکنن با حرفاشون...حس های قشنگ مادر بودنمو بااین چیزای بیهوده گرفتن....حالم خیلی بده از درون داغونم
فقط دلخوشی زندگیم و امید ادامه زندگیم شده دخترم
حتی شوهرمو بزور تحمل میکنم

همه منو رنجوندن ولی نگفتن این ادمی ک رنجوندین و اینقدر سنگ بچشو ب سینه میزنین ، همین ادم باید شیر این طفل رو بده با تن رنجور و گریون

۳ پاسخ

وقتی دارن حرف میزنن خودتو مشغول کتری کن و نسبت به حرفشون بی توجهی کن مثلا قربون صدقه بچت برو جوری که بفهمن خودشون رو جمع کنن

عزیزم حق داری منم دقیقا این حس ها رو دارم و همش خودمو مقصر میدونم دیگران بهم چیزی نمیگن و برعکس برچسب حساس بودن زیاد و سختگیری بهم میزنن ولی من واقعا خودم همه جوره وقف بچم کردم منتی نیست خودم خواستم مادر شم ولی بچه های الان نمیدونم چرا چالش های زیادی دارن من واقعا تو این چهارده ماه اکثرا درگیر بودم کولیک رفلاکس هنوزم داره حساسیت به پروتئین گاوی که سوزش پاش همش از اونه شیر خشک‌و پستونک نگرفت بد خوابی کم غذایی واقعا همش درگیرم دیگرانم میگن سخت نگگیر کمکی نداشتم بابت هیچی همسرم که مادر پدر فوت شدن مادر خودمم که از پا افتادس درکت میکنم و همیشه حسرت دارم که کاش یکیم بود حداقل برای یک ساعت بچمو نگه داره من به کارم برسم

دقیقا منم اینطوری شدم
حساس زود رنج شکننده

سوال های مرتبط