میدونین خودم چون هیچی نمیدونستم نوشتم. دلم میخواست بگم . واقعا خدا کمک میکنه. البته که واقعا اون آخرها فقط میخواستم تموم شه. دکمه غلط کردن نداشت باید تا تهش میرفتم. و همه اش به خودم میگفتم چند ساعت دیگه اینها خاطره میشه و فاطمه کوچولو تو بغلمه. و خوبیش این بود اون ۲ ساعت آخر که درد ها پشت سرهم میشه واقعا زمان زود گذشت. و فاطمه کوچولو ساعت ۹ همونطور که ماما گفته بود به دنیا اومد
یجور گفتی قشنگ درداتو انگار حسشون کردم
نمیدونم چرا این تاپیکتو خوندم اشک تو چشام جمع شد حس کردم خودمم😢💜
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.