یه زمانی که بلاگر بودم و سایت داشتم و تنها نویسنده خانم برنده تو جشنواره استان بودم... فقط کافی بود به چیزی فکر کنم تا کلمات سرازیر بشن و واسه جمله شدن خودشون بشینن سرجاشون....
الان که مدتهاست کمتر مینویسم و بیشتر لحظه هارو زندگی می‌کنم داشتم فکر میکردم اگه بخوام اولین روز مادری که واقعا مادرم رو ثبت کنم چی مینویسم...دیدم اینبار به جای کلمات تصاویر سرازیر میشن تو ذهنم!!! از اولین روزی که فهمیدم باردارم و 9ماه زندگی 3نفره و زایمان و نوزادی ووو... تاالان که بزرگ شده و قد کشیده.... دیگه کلمه نیست دیگه همش تصویره از متفاوت ترین قسمت های زندگی.....
روزمون مبارک و مرسی از نی نی هامون که بهمون اجازه چشیدن طعم مادری رو دادن

روزت مبارک مامان مهربون🥰🥰

خیلی قشنگ گفتی🥺❤

وای عزیزم چقدقشنگ‌گفتی دقیقااا همینطوره🥲👌💚

🥰👏👏

قربونشون که از وقتی اومدن زندگی رو خییییلی قشنگتر کردن واسمون
روز شمام مبارک مامان توانمند💐❤️

👏👏👏👏👏