دلم پره ...قبلا با شوهرم رفیق تر بودم دردو دلام رو با اون میکردم...دوران بارداریم ک خیلی ارتباط خوبی داشتیم واقعا حس خوشبختی داشتم...بعد زایمان خیلی ازش دور شدم سرد شدم عصبانی میشم ازش بدم میاد همش فک میکنم چرا باهاش ازدواج کردم...اونم همش میخاد مادر بودنم رو زیر سوال ببره هی ایراد میگیره یا دخالتای بیجا میکنه بچه خوابه بیدارش میکنه داره شیر میخوره میاد ازم میگیرتش اونوقت وقتی گریه میکنه میاد ب من میده...یا میگم بگیر یه کم سرگرم کن من ب فلان کارا برسم بچه ک گریه میکنه اونم ادای گریه شو با صدای بلند در میاره نمیگه این بچه اس نازکه انقد با صدای بلند تو گوشش ادا درمیاره کر میشه ...مهمون میاد یا مهمونی میریم همش بچه رو ازم میگیره میبره جلو بقیه انگار میخاد نمایشش بده گریه ک کنه نمیده من شیرش بدم میگه شیر خشک درست کن ک خودش جلو بقیه شیر بده🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️تو کارای خونه کمک نمیکنه و بدتر هی ریخت و پاش میکنه ...البته کمرش هم درد میکنه نمیدونم شایدم من انتظارات بیش از حد دارم...روز تولدم یه هفته بعد زایمانم بود یه تبریک خشک و خالی هم نگفت البته از اول کلا اهل کادو و این چیزا نبود ولی وقتی بهش گفتم تبریک بگو هم گفت نمیگم💔روز مادر ک رفتیم خونه مادرش اصلا هم ب روی خودش نیاورد...من اولین سالی هست ک مادر شدم یه جمله ی روزت مبارک حقم بود💔همش هم ب تغییرات بدنم عکس العمل بد نشون میده هر چند به شوخی..اما بدم میاد میگه شکمت چرا آویزونه فلان جات چرا سیاهه سینه هات آویزونه 💔خب اینا تغییراتی هستن ک من برای به دنیا آوردن بچه ی تو به جون خریدم💔میدونم باید قوی باشم و الان ک بچه اومده صبور تر باشم ...

۱۴ پاسخ

دقیقا مثل شوهر منه 🥲
اصلا غصه نخور بیخیال‌ رفتاراش‌ باش میدونم سخته ولی سعی تو کن منم همین کارو میکنم

منم خیلی حساس شدمممم و هی دارم دورتر میشم

عزیزم حق داری امیدوارم شرایط بهتر بشه ... باهاش صحبت کن حالا نی نی تون بزرگتر بشه واقعا بهترین کار باباش واسش اینه که با مادرش خوب باشه ... من بابام خیلی خیلی بابای خوبی برامون بوده ولی چون رفتارش با مامانم خوب نیست اونجوری که باید دوسش ندارم

واقعاحق داری منم بودم ناراحت میشدم

الهی عزیزم....ماهممون این روزا رو کشیدیم...توهم بزار بچه ات بزرگ تر بشه قشنگ به خودت برس. تا شوهرت تا فی خالدونش بسوزه😅

😐😐😐
نه اصلا لازم ب صبوری نیست بیخود کرده
بشین باهاش خرف بزن اینجور مردا باهاشون باید قاطع رفتار کنی وگرنه هی رفته رفته بدو بدتر میشه و این وسط فقط ت اذیت میشی همه کارای بدشو بش گوشزد کن یاکلیپ راجب این موضوع دان کن براش بزار یابفرس

الھی عزیزم خیلی ناراحت شدم ولی توام نساز باھاش
خونہ رو جھنم کن دادو بیداد راہ بنداز سلیطہ باش توام کمبود وظایف ھمسری و پدر بودنشو بزن تو صورتش
ب اینجور مردا خوبی نیومدہ

چ بد واقعا ناراحت شدم ولی بشین باهاش حرفربزن مشکلتونو حل کنید یا برید مشاوره اینجوری ادامه بدید خوب نمیشه

حق داری ولی خودشون میخان ک زنشون ازشون دور بشه ویلا ب زنشون و بچشون اهمیت میدادن
شابد ذوق داره ک بغلش باشه بزار خودش نگه داره اصلا کار نداشته باش
نمیدونم شاید منم نینیم بدنیا بیاد برام مهم باشه ولی دارم سعی‌میکنم کلن نادیده بگیرم کاراشو چون با حرص خوردن فقط خودم از بین میرم هرچند ک تبدیل ب آدم افسرده شدم

اخ عزیزم🥲🥲
بشین باهاش صحبت کن

🥺💔شوهرمن از تو بدتره بیخیال ارزش ندارن

اره عزیزم منم اوایل به رفتارای همسرم حساس تر شده بودم رفته رفته بهتر شد

عزیزم تو نباید صبور باشی شوهرت باید تو رو درک کنه یکم کمکت کنه من شوهرم کلا نیس ۱۰شب میاد خونه تا بخوابیم ۱۲الی۱۲ونیم اما تو این تایم غیر شیردادن کلا کارتی بچه رو می‌کنه مرد اگ کمک نکنه ک ما هلاک میشیم

نمی‌دونم چی بگم امیدوارم هر مشکلی داره حل بشه عزیزم چون خودم به افسردگی زایمان مبتلا شدم امیدوارم تو‌نشی

سوال های مرتبط