۲۲ پاسخ

اگه همون موقع هم ک زور میومد اگه زو. نمیزدم دیگه فک نکنم بچه ب دنیا میومد
فقد چون خسته شده بودم زور میدادم ک فقد این پروسه تموم شه😂

شما نظر کرده ی خداوندی گلم😂

عزیزم موقع بارداری چ غذاهای میخوردی؟؟

منم‌اینجوری بودم درد های قبل کیسه آب خیلی خوب بودن قابل تحمل یودن بعدش ک پاره شد تا رسیدیم بیمارستان درد ها زیاد بود ولی ول میکرد راحت میشدم اما دیگ آخراش فقد زور بهم میومد و دردی حس نمیشد فقد وختی میگرف زور میزدم اونجوری حس میکردم دردش کم‌میشه زودم‌تموم شد اما الان میترسم از زایمان راستش بخای فردای روز زایمان ترسی نداشتم ولی هی ک گذشت اینجوری شدم

برای من ولی دومین امپول فشار زدن تو سرم دردام وحستناک شد من ۵ سانت بودم تا ۸ سانت برسم نیم ساعت طول کشید اون نیم ساعت واقعا داشتم ناله میکردم چون اجازه نمیدادن نه زور بزنم نه ایمیدورال وصل کنن چون هفتم پایین بود. ولی اپیدورال زدن منم فقط فشار متوجه میشدم که موقعی که فول شدم فقط زور میزدم.

فکر کنم آستانه دردت کمه

من تو هر دو تا زایمانم تو خونه درد نکشیدم تو بیمارستان شروع شد چند ساعت درد کشیدم بدترین درد موقعی که بچه اومد پایین و موقع زایمان بود که باید زور میزدن خیلی وحشتناک بود

دقیقااااا والا اون غولی نبود ک ازش ساخته بودن میگفتن وای آدم می‌ره اون دنیا میاد فلان فلان منم هیچی نفهمیدم فقط حس مدفوع داشتم ک میگفتن دشویی نداری سر بچس زور بزن

منم دقیقا سر پسرم اینطور بودم اصلا اذیت نشدم ولی دخترم انقد وحشتناک بود نگم برات

ب گفته خیلی ها اکثر خانماهای ک پسر باردارن موقع زیادی درد ندارن چون میگن پسر باد درد نداره و خیلی چیزای دیگه
من مامانم سر دخترهاش مرده زنده میشد ولی پسراش عین خیالش نبود

با حرفا انرژی گرفتم
امروز معاینه شدم خیلی حالم بد شد..

خدارو هزار مرتبه شکر‌😍😍😍

چقدر جالب😍😂 میشه بپرسم تو بارداری چند کیلو وزن اضافه کردی عزیزم ؟

از بندگان برگزیده ای عزیزم 😅⚘
خداروشکر بالاخره یه تجربه خوب از زایمان تو گهواره دیدیم ...
میزان فعالیتت چقدر بوده؟ ورزش و کلاس و پیاده روی اینا داشتی؟

خوش به سعادتت
جای تو باشم هییی حامله میشم

چه جالب من مردم و زنده شدم برا اولیم. خدارو شکر راحت فارق شدی 😍

شما از بندگان خوب خدایی 😁

منم موقع زور زدن درد حس نمیکردم ولی قبلش رفتم اون دنیا اومدم

منم همین بودم فقط کمرم یکم درد گرفت و زور زدم دنیا اومد اونم با امپول فشار

واخ خدا بده شانس

شما قدت چقدره عزیزم ؟

عزیزم کلاسی چیزی رفته بودی دیگه؟؟

سوال های مرتبط

مامان یوتاب مامان یوتاب روزهای ابتدایی تولد
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمانم🤚🤱
دیگه رفته رفته بیشتر می‌شد دردم و ماما همراهم هم اومد دید درد ندارم رفت چند ساعت دیگه اومد ک یه کوچولو درد داشتم دیگه ورزش رو شروع کردیم ک ساعت ۴/۵ اینا بود ک شدم ۵ سانت اومدن کیسه آب رو پاره کردن و دردام بیشتر شد ولی چون من دردهای پریودیم شدید بود برام درد جدیدی نبود ولی از درد پریودی ک خودم داشتم داشت دردش بیشتر می‌شد ولی در کل همون درد بود دیگه رفتیم رو ورزش سجده ک خیلی عالی بود برا من و سر دوساعت فول شدم دیگه رفتم تو مرحله زور زدن ک خیلی سخت بود برا من نمیدونم چرا بلد نبودم زور بزنم😐زور میزدم ولی اونا میگفتن اون زوری ک باید بزنی اینجور نیست و باید زور رو بدی ب مقعدت و من نمیتونستم یه چند بار انجام دادم تا دستم اومد چجوریه گفتن باید جوری زور بزنی ک مدفوع کنی من خیلی زور میزدم ولی مدفوع نمیکردم دیگه دیدن نمیشه یکم برش دادن و یکی اومد رو شکمم و فشار میداد منم چند تا زور محکم و بالاخره سرش رو دیدن و بازم برش دادن😬 تا بالاخره ساعت ۸:۱۵دقیقه گل پسرم بدنیا اومد🥹
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۲ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان گل پسر مامان گل پسر روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
من تجربه ی خوبی از زایمان طبیعی نداشتم. اگر تصمیم قطعی دارید ک طبیعی زایمان کنید و ممکنه با خوندن متن من بترسید، پس بی خیال شید و ازش بگذرید.
۳۹ هفته ام تموم شده بود ک صبح ساعت پنج و نیم ، دیدم آب و خون ازم خارج میشه. البته کم کم.‌ زنگ زدم بیمارستان و گفتن ک برم برای بستری. ساعت هشت بستری شدم و آمپول فشار زدن. دردهام شروع شد. قرار بود ک من یک زایمان طبیعی بدون درد رو تجربه کنم! این قولی بود ک دکترم داده بود. تا ساعت ده درد کشیدم تقریبا پنج سانت بودم ک اپیدورال کردن.‌ از ده تا یک بی حس بودم و ده سانت شدم. دکترم دیرتر اومد. تقریبا ساعت یک بود ک اومد.‌ از ساعت یک به من بی حسی نزدن و اثر اپیدورال هم رفته بود.‌گفتن اگر بی حس کنیم نمیتونی زور بزنی. از ساعت یک ظهر دکتر و ماما و چند نفر دیگه بودن. ساعت دو بود و من دیگه توان زور زدن نداشتم. تمام بدنم درد میکرد. هر بار ک دردم شروع میشد به خودم میگفتم چرا فکر کردم اپیدوارال یعنی هیچ دردی متوجه نمیشیم.‌؟! دیگه ساعت دو شد و دکتر ناامید شد ک من بتونم با زور زدن بچمو به دنیا بیارم.‌ شنیدم ک دکتر گفت دستگاه رو بیارید، کاپو وصل کنید و ....
دو نفر از تختم رفتن بالا و اقتادن روی شکمم. از طرفی دستگاه وکیوم وصل کردن و از طرفی هم شکممو فشار میدادن. فشااااار، جوری ک حس میکردم تمام محتویات شکمم داره از پهلوهام میزنه بیرون.‌ وسطاش مشکل قلبی پیدا کردم و متخصص قلب آوردن. با اینکه من اصلا مشکل قلبی نداشتم. اونم دارو داد و ادامه ی فشارها!!!
ساعت سه بود ک بچم به دنیا اومد، گریه نکرد! متخصص اطفال آوردن.‌ بهش اکسیژن وصل کردن، و پنج دقیقه ی بعد گریه کرد! حالم اصلا خوب نبود، تمام اتاق زایمان پر بود از خون.‌ در و دیوار!
مامان پری ماه💜
نیل ماه 🩷 مامان پری ماه💜 نیل ماه 🩷 ۱ ماهگی
سلام دخترا
منم دیروز زایدم
۳۹ هفته بودم
زایمان دوم بودم و طبیعی
زایمان اولم با امپول فشار بود زایمان دومم دردام خودش شروع شد الحمدلله ب امپول اینا نرسید
دو سه روز درد داشتم خورده خورده بود میگرف ول میکرد
شب اخر ی کمپوت اناناس خوردمو ی گل گاوزبون
ساعت ۲ شب دردام منظم شد ۶/۵ رفتم بیمارستان
گفت دوسانتی
دیگه باهمون معاینه ها ک میکردن تند تند باز میشدم
تا اومدن بستری کنن و اینا ۸ رفتم زایشگاه
۱۰/۵ بچه دنیا اومد
کلا بارداریم پیاده روی و ورزش خیلییییییی کردم
این اخریا روزی سه تا نیم ساعت ورزش میکردم
دردای زایمان قابل تحمل بود یک ساعت اخر ک کیسه آبمو پاره کرد دیگه امونمو برید نه سانت شدم ب سرعت کلا از وقتی بردنم اتاق زایمان خابوندنم رو تخت ان اس تی وصل کردن نذاشتن از تخت بیام پایین اولش با تنفس قابل تحمل بود دردا ولی بعد ک کیسه آبو زد دردا زیاد شد دیگه فشار و زور میومد و جیغ میزدم ناخودآگاه
زور میومد تو واژنم میخاس بیاد بیرون میگف زور نزن تا دکترت برسه دکتره ک رسید کلا با اومدن بچه و بخیه و اینا ک زد ی رب بالا سرم بود
بخیه هم سه چهار تا گفت خوردی ۳۳۰۰ وزن بچه
من بلد نبودم زور بدم اگه دو تا زور خوب داده بودم بخیم نمیخوردم اون لحظه انقد فشار زیاد بود و درد داشتم و زور میومد ب واژنم نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
میگن زایمان دوم راحت تره درست میگن
من زایمان اولم خیلی طولانی بود ۱۸ ساعت درد کشیدم
این یکی دردام تو چند روز بود ولی قابل تحمل بود مث درد پریود سی ثانیه میگرف نامنظم بود
فقط و فقط ورزشایی ک کردمو پیاده روی ها ب دادم رسید حتما با آمادگی کامل برید برا زایمان طبیعی
انشالا ب دردتون بخوره